طنز در دادگاه خانواده
حاجآقا (قاضی): خودتو نو کامل معرفی کنید… – شوهر: کاظم! برو بچ بهم میگن کاظم لبشتری! دیپلم ردی! ۲۳ ساله! – زن: نازیلا! لیسانس هنرهای تجسمی از دانشکده سیکتیروارد فرانسه! ۲۰ ساله! – حاجآقا: چه جوری باهم آشنا شدید؟؟؟
حاجآقا (قاضی): خودتو نو کامل معرفی کنید… – شوهر: کاظم! برو بچ بهم میگن کاظم لبشتری! دیپلم ردی! ۲۳ ساله! – زن: نازیلا! لیسانس هنرهای تجسمی از دانشکده سیکتیروارد فرانسه! ۲۰ ساله! – حاجآقا: چه جوری باهم آشنا شدید؟؟؟
یک مدرس دانشگاه به اشاره به سیر تاریخی قانون اساسی در جهان تأکید کرد: یکی از اسنادی که مایه تفاخر کلیه مسلمانان جهان محسوب میشود، قراردادی است که در اولین سال هجرت رسول اکرم (ص) به مدینه، توسط آن بزرگوار تنظیمشده و ضمن آنکه نخستین قانون اساسی مدون جهان به شمار میآید، حکم یک نوع بیمه اجتماعی برای نیازمندان آن شهر را نیز داشته است. …
روزی در کلاس درس متون فقه در دانشکده مشغول یادگیری مباحث مربوط به وصیت و نظرات مختلف در خصوص ماهیت عقد یا ایقاعی آن بودیم. استاد ما که نامی از او نمی برم، یک باره یادی از دکتر جعفری لنگرودی کرد و گفت: «ایشان در علم حقوق دانشمند بزرگی است ولی از نظر مبنایی ضعیف است» …
مرد فقیر و پرخوری را به جرمی زندانی کردند. در زندان هم آرام نگرفت و متنبه نشد و بهزور غذای زندانیها را میگرفت و میخورد و آنقدر اذیت کرد تا بالاخره زندانیها به قاضی شکایت بردند که «نجاتمان بده! این زندانی پرخور، عاصیمان کرده است و نمیگذارد یک وعدهغذا از گلوی مان پایین برود.» قاضی موضوع را تحقیق کرد و فهمید فقیر تن به کار کردن نمیدهد و زندان برایش یک بهشت کوچک است که در آنهم غذای فراوان هست و هم نیازی به کار کردن ندارد. پس او را از زندان بیرون انداخت و هرچه فقیر مفتخور اصرار کرد در زندان بماند، قاضی قبول نکرد و برای آنکه مردم هم به او باج ندهند و مفتخور مجبور شود کار کند، دستور داد فقیر مفتخور را در شهر بگردانند و جار بزنند که او فقیر است اما کسی به او نسیه ندهد، وام ندهد، امانت ندهد و خلاصه هیچ کمکی به او نکند…
وان تحصیلکردهای پیش یکی از ثروتمندان رفت تا دختر او را خواستگاری کند. همینکه مرد چشمش به قیافه جوان افتاد از اینکه چنین داماد موقری داشته باشد بسیار خوشحال شد. لذا برای تطمیع وی گفت..
بدالله مستوفی در کتابش آورده که مردی نزد میرزا تقیخان امیرکبیر شکوه برد که پارچه بستهای از شال کشمیری که پول زر در آن بود، نزد قاضی امانت گذاردم و به سفری رفتم. اکنونکه بازگشتهام و سپرده خود را پس گرفته و بسته را گشودهام، میبینم که زر رفته و سیم بهجای آن نشسته، درصورتیکه گره آن گشوده نشده است…
نقل کردهاند در ایامی نهچندان دور دو همسایه به نامهای زن مشت حسن و آقا گلعلی در کنار مزرعه همدیگر به پرورش اردک و غاز مشغول بودند، اختلافی بین آنها باعث میشود که این دو همسایه به دادگاه قانون بروند و از همدیگر شکایت نمایند…
حاکمی دریکی از شهرهای مصر به بینظمی در کارهایش شهره بود و بیحسابوکتاب رأی میداد. سعدی که عادت به جهانگردی و سیاحت داشت با دوستش نزدیک شهر شدند.
سعدی که وصف حاکم بیحسابوکتاب را شنیده بود، دوستش را نصیحت کرد که به آن شهر نزدیک نشوند، ولی دوست سعدی اصرار کرد که در آن شهر آشنایی دارد…
علیاصغر فرزند علیمیرزا بروجردی، ۴۱ ساله بود که به دام مأموران پلیس افتاد، درحالیکه ۳۳ نفر را از دم تیغ گذرانده بود و معلوم نبود اگر گرفتار نمیشد، عطش سیریناپذیرش به جنایت جان چند انسان دیگر را میگرفت. پس از کشتن بیش از 30 انسان، وقتی او را برای اعدام میبردند، معترض بود….
مهدی مروت
نماینده مردم سیستان و بلوچستان در مجلس خبرگان رهبری یکی از علل وجود ریز گردها در منطقه سیستان را خشکسالی و توجه نکردن به حقآبه کشورمان دانست و گفت:
دولت ما نسبت به پروتکل آب با افغانستان توانایی لازم را نشان نداده که حاصل آن نیز
ریز گردها هستند.
_ این دیگه شوخیبردار نیست
انتخاب: تأثیر گرمای بیسابقه تهران برافزایش حوادث ترافیکی
_ یاد اون فیلمی افتادم که…