همسایه‌ها

دسته: تجربه و خاطره
بدون دیدگاه
سه شنبه - ۱۹ مرداد ۱۳۹۵


همسایه‌ها

همسایه‌ها

نقل کرده‌اند در ایامی نه‌چندان دور دو همسایه به نامهای زن مشت حسن و آقا گلعلی در کنار مزرعه همدیگر به پرورش اردک و غاز مشغول بودند، اختلافی بین آنها باعث می‌شود که این دو همسایه به دادگاه قانون بروند و از همدیگر شکایت نمایند؛
عبارات زیر افاضاتی است که مشت گلعلی باسواد کم اما باعقل زیادش خطاب به قاضی می‌گوید: اصل ماجرا ازاین‌قرار است که زن مشت حسن به‌شدت به اردکهای آقا گلعلی حسادت نموده و وانگهی که این حیوانات به مزرعه رفته کمی شنای قورباغه و نیم وارو زده جهت استراحت به زیر سایه درخت ترشه انار زن مشت حسن می‌رفتند. این زن با قیافه ای درهم و با چوب محکم دراز به جان این حیوانات می‌افتاد و چنان آنها را با چوب می‌زد که بیچاره اردکها صدای غاز از خود ول می‌کردند.
بیچاره مشت گلعلی هم همیشه به زن مشت حسن متذکر می‌شد که: زن حسابی این کار را نکن این حیوانات که با تو کاری ندارند؛ دو دقیقه در مزرعه استراحت می‌کنند برمی‌گردند از چه چیز تو کم می‌شود؛ آخر این حیوان که تربیت نمی‌شود که با چوب ترکه‌ای محکم به جانش می‌افتی…
خلاصه یک روز زن مشت حسن در یک اقدام انتحاری، اردکهای مشت گلعلی را شکار کرده و با انجام ذبح شرعی سربریده می‌کند؛ این اقدام خون مشت گلعلی را به جوش آورده و حسابی نمایشان محل موجی از خشم به پا کرد.
مشت گلعلی هم با شنیدن خبر، درنهایت تأثر از دست دادن اردکهایش در کنار حصار چوبین مزرعه آمده و می‌گوید: زن حسابی به اردکها چکار داری؟
چرا آنها را کشتی؟
مگر همسایه نیستی؟
مگر دل نداری؟
و…
زن مشت حسن که زن زیرک و پررویی بود و اصلاً هم اهل کم‌آوردن نبود با یک فحش جانانه (با عرض پوزش) می‌گوید…
این اقدام فحش‌کاری، سبب شد در کمال تعجب زن مشت حسن در اقدامی متعجبانه و با مظلوم‌نمایی از مشت گلعلی شکایت کند!
مشت گلعلی دیگر داشت روانی می‌شد، آخر او اردکهایش را ازدست‌داده بود، تازه باید می‌رفت دادگاه و جواب هم پس می‌داد! با خودش می‌گفت این چه مملکتی است؟؟
این چه قانونی است؟
خلاصه او که سواد درستی نداشت و فارسی هم بلد نبود و خونش هم از این کار حسابی به جوش آمده بود: با زبان شکسته رو کرد به آقای قاضی و گفت: آقای دادگاه من این را قبول ندارم …آقای دادگاه این قانون است، زن مشت حسن بیاید اردکهای من را ذبح کند و در نهر بیندازد حالا به‌جای اینکه من از او شکایت کنم، او از من شکایت کرده؟ آقای دادگاه این قانون است؟
برگرفته از کتاب لطایف القضاء، دکتر عیسی کشوری، انتشارات جاودانه، ص 82

نوشته شده توسط:صادق کاخکی - 11476 مطلب
پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۳۷
برچسب ها:
دیدگاه ها

تصویر امنیتی را وارد کنید *