نماد صبر در رفتار امام حسن مجتبی (ع)
نماد صبر در رفتار امام حسن مجتبی (ع)
نماد صبر در رفتار امام حسن مجتبی (ع)
امام حسن (علیهالسلام) و سایر امامان (علیهالسلام) فرهیخته و تربیتشده مکتب قرآن بودند، چنانکه در روایت آمده: کنیزی شاخه گلی را به امام حسن (علیهالسلام) اهدا نمود، آن حضرت او را آزاد کرد، انس بن مالک به آن حضرت عرض کرد: «آیا شما برای یک شاخه گل ناچیز، او را آزاد کردید؟»
امام حسن (علیهالسلام) در پاسخ فرمود: «ادبنا الله تعالی…؛ خداوند ما را چنین تربیتکرده است.» آنجا که میفرماید: «اذا حییتم بتحیه فحیوا بأحسن منها أو ردوها; هنگامیکه کسی به شما تحیت گوید، پاسخ او را بهطور بهتر، یا همانگونه بدهید.» پاسخ بهتر همان آزاد کردن او است. »1
حلم امام حسن (علیهالسلام) از آیات قرآن نشأت گرفته بود، ازجمله از این آیه که خداوند میفرماید: «… إدفع بالتی هی أحسن فإذا الذی بینک و بینه عداوه کانه ولیٌ حمیم; ناپسندی را با نیکی دفع کن که ناگاه خواهی دید همان کس که میان تو و او دشمنی است، گویی دوستی گرم و صمیمی است.» 2
خصلت حلم امام حسن (علیهالسلام) در حدی بود که مروان یکی از دشمنان پرکینه خاندان رسالت که امام حسن (علیهالسلام) را بسیار رنج داد و آزرد، گفت: «این کارها را باکسی انجام دادم که حلم و خویشتنداری او با کوهها برابری میکند.»3
بهعنوان نمونه نظر شمارا به فراز تاریخی زیر جلب میکنیم:
پیر مردی ناآگاه از اهالی شام در مدینه، امام حسن (علیهالسلام) را سوار بر مرکب دید، آنچه توانست از آن حضرت بدگویی کرد، وقتیکه فارغ شد، امام حسن (علیهالسلام) کنار او آمد و بدو سلام کرد و درحالیکه لبخندی بر چهره داشت به او فرمود: «ای پیرمرد! گمانم، غریب هستی و گویا اموری بر تو اشتباه شده، اگر از ما درخواست رضایت کنی از تو خوشنود میشویم، اگر چیزی از ما بخواهی به تو عطا میکنیم، اگر از ما راهنمایی بخواهی تو را راهنمایی میکنیم، اگر کمک برای باربرداری از ما بخواهی، بار تو را برمیداریم، اگر گرسنه باشی تو را سیر مینماییم، اگر برهنه باشی، تو را میپوشانیم، اگر نیازمند باشی تو را بینیاز میکنیم، اگر گریخته باشی به تو پناه میدهیم. اگر حاجتی داری آن را ادا مینماییم، اگر مرکب خود را بهسوی خانه ما روانه سازی و تا هر وقت بخواهی مهمان ما باشی، برای تو بهتر خواهد بود، زیرا ما خانه آماده و وسیع و امکانات بسیار داریم.»
هنگامیکه آن پیر ناآگاه این گفتار مهرانگیز نشأت گرفته از حلم و صبر انقلابی امام حسن (علیهالسلام) را شنید، آنچنان دگرگون شد که اشک از چشمانش جاری گردید و گفت: «گواهی میدهم که تو خلیفه خدا در زمین هستی، خداوند آگاهتر است که مقام رسالت خود را در وجود چه کسی قرار دهد، تو و پدرت مبغوضترین افراد در نزد من بودید، ولی اینک تو محبوبترین انسانها در نزد من هستی!»
سپس او به خانه امام حسن (علیهالسلام) وارد شد و مهمان آن بزرگوار گردید و پس از مدتی درحالیکه قلبش سرشار از محبت خاندان رسالت بود، از محضر امام حسن (علیهالسلام) بیرون رفت. 4
صلابت در عین حلم
پرواضح است که داشتن خصلت حلم، یک قانون غالبی است نه دایمی، باید موارد را شناخت و بر اساس ضوابط اسلامی با آن برخورد کرد، در بعضی از موارد باید سد حلم را شکست و فریاد زد و شدت عمل نشان داد، خصوصاً در آن مواردی که حلم موجب سوءاستفاده گمراهان شود. چراکه همیشه افرادی هستند که از شیوه حلم بزرگان، سوءاستفاده میکنند و تا با آنها برخورد جدی صورت نگیرد، دست از کردار زشت خود برنمیدارند، دراین گونه موارد باید در برابر آنها شدت عمل نشان داد تا ایجاد مزاحمت نکنند، لذا در زندگی امام حسن مجتبی (علیهالسلام) ملاحظه میکنیم، در عین آنکه به حلم معروف بودند، در بعضی از موارد، فریادی چون صاعقه داشت که تاروپود دشمنان را میسوزانید. بهعنوان نمونه؛ پس از ماجرای صلح تحمیلی، معاویه به کوفه آمد و در میان ازدحام جمعیت بر فراز منبر رفت و در ضمن گفتارش با گستاخی بیشرمانهای از امیرمومنان علی (علیهالسلام) بدگویی نمود، هنوز سخن او به پایان نرسیده بود که امام حسن (علیهالسلام) بر پله آن منبر ایستاد و خطاب به معاویه فریاد زد: «ای پسر هند جگرخوار!» آیا تو از امیرمومنان علی (علیهالسلام) بدگویی میکنی، بااینکه پیامبر (صلیالله) درشان او فرمود: «من سب علیا فقد سبنی و من سبنی فقد سب الله و من سب الله، أدخله نار جهنم خالدا فیها مخلدا و له عذاب مقیم؛ کسی که به علی (علیهالسلام) ناسزا گوید، به من ناسزا گفته و کسی که به من ناسزا گوید، به خدا ناسزا گفته و کسی که به خدا ناسزا گوید، خداوند او را برای همیشه وارد دوزخ میکند و او در آنجا همواره گرفتار عذاب الهی است.» آنگاه امام حسن (علیهالسلام) از منبر پایین آمد و بهعنوان اعتراض از مسجد خارج شد و دیگر بازنگشت.
سیاست در عین حلم
اینک این شبهه مطرح میشود که امام حسن (علیهالسلام) بعد از شهادت پدر بزرگوارش حضرت علی (علیهالسلام) باآنکه آن حضرت ده سال امامت کرد، تنها شش ماه و چهار روز خلافت و حکومت نمود و سپس از کوفه به مدینه رفت و از سیاست و حکومت دوری نموده و انزوا را برگزید، آیا این روش که نشأت گرفته از حلم او بود، کنارهگیری از سیاست نیست؟
پاسخ بهطور خلاصه این است که شرایط و جوی که دشمنان و بدخواهان و حتی دوستان، برای آن حضرت ایجاد کردند، آن حضرت را بهاجبار از سیاست و حکومتداری کنار زدند، نه اینکه او خودش کنار رفت و هرگز حلم او باعث این کار نشد، بلکه شرایط و صلاح اسلام، چنین اقتضا میکرد، ازاینرو در مدینه نیز در فرصتهای مناسب، مطالب را بهطور صریح بیان میکرد و با روش معاویه مخالفت مینمود، به همین دلیل معاویه نتوانست وجود آن حضرت را تحمل کند و با پیامهای محرمانهاش، جعده دختر اشعث را که همسر امام حسن (علیهالسلام) بود، واداشت تا آن حضرت را مسموم نماید. شهادت جانسوز او بزرگترین دلیل بر دخالت او در سیاست و صلابت او در طاغوت زدایی است، چنانکه حلم او نیز دراین راستا بود. منبع؛ وبسایتتبیان
منابع نوشتار:
1 ـ مناقب آل ابیطالب، ج4، ص18.
2 ـ فصلت (41) آیه 34.
3 ـ منتهی الآمال، ج1، ص171.
4 ـ کشف الغمه، ج2، ص135- بحار، ج43، ص344.