نظام قضایی از مشروطه تا روی کار آمدن رضاخان (قسمت 42)
نظام قضایی از مشروطه تا روی کار آمدن رضاخان (قسمت 42)
نظام قضایی از مشروطه تا رو کار آمدن رضاخان (قسمت 42)
دکتر محمد زرنگ
(1304- 1285 هـ. ش)
ویژگیهای نظام قضایی صدر مشروطه
نظام قضایی صدر مشروطه واجد اوصاف و ویژگیهایی است که آن را از نظام قضایی ادوار قبل و بعد از آن متمایز مینماید. برای مثال، ایجاد تشکیلات قضایی قانونی و یا بهطورکلی استقرار عدلیه نوین، وجه اصلی تمایز نظام قضایی بعد از مشروطه، از ادوار قبل از مشروطه تلقی میشود و قضاوت مختلط شرعی و عرفی، ویژگی نظام قضایی صدر مشروطه است که آن را از نظام قضایی دوره رضاخان متمایز میکند. آنچه در این فصل بدان پرداخته میشود، بررسی آن دسته از ویژگیهای نظام قضایی صدر مشروطه است که موجب بازشناسی آن از نظام قضایی ادوار قبل و بعد از آن میگردد.
مهمترین ویژگی نظام قضایی بعد از مشروطه، قانونی شدن تشکیلات و مراجع قضایی بود؛ به این معنی که با تصویب قانون اصول تشکیلات عدلیه، مراجع و محاکم قضایی، پایه و اساس قانونی یافت و وزارت عدلیه نخستین وزارتخانهای بود که تشکیلات آن تحت نظم درآمد، هرچند که این نظم قانونی، ناظر به تشکیلات قضایی بود و تشکیلات اداری وزارتخانه مزبور را در برنمیگرفت.
موضوع ایجاد عدلیه نوین بر اساس قانون، در مبحث گذشته بهتفصیل مورد بررسی قرار گرفت و سلسلهمراتب و اقسام محاکم و مراجعی که بر اساس قانون ایجاد شد، اختصاراً بررسی شد؛ بنابراین، از تکرار مطلب خودداری میشود و سایر ویژگیهای نظام قضایی مورد بررسی قرار میگیرد.
حاکمیت کاپیتولاسیون (قضاوت کنسولی)
در گفتار پیشین، عدم تسلط و کنترل عدلیه نسبت به امور قضایی مملکت که تحت تأثیر عوامل داخلی ایجادشده بود، بهعنوان یکی از عوامل ضعف و نابسامانی عدلیه بعد از مشروطه مورد بررسی قرار گرفت اینک، یکی از عوامل خارجی که نقش مهمی در ضعف و انحطاط عدلیه در دوره بعد از مشروطه داشت، مورد بررسی قرار میگیرد. این عامل که دستاورد شوم و ننگین جنگهای ایران و روس و انعقاد عهدنامه ذلتبار ترکمانچای بود، کاپیتولاسیون یا قضاوت کنسولی است. در بخش نخست مبنای حقوقی و ابعاد مختلف کاپیتولاسیون بیان شد و بعضی آثار و نتایج شوم آن مورد بررسی قرار گرفت. در این مبحث حاکمیت کاپیتولاسیون بهعنوان یکی از عوامل ضعف و انحطاط عدلیه نوین مورد بررسی قرار میگیرد.
گفتار اول: موقعیت و نفوذ بیگانگان در ایران
نقش مخرب کاپیتولاسیون در عرصه نظام قضایی بعد از مشروطه زمانی نمایان میشود که با میزان حضور بیگانگان در قلمرو خاک ایران و نوع دخالت آنان در امور ایران آشنا شویم؛ بنابراین پرداختن به این امر انحراف از موضوع نیست، بلکه مقدمه و لازمه پرداختن به موضوع کاپیتولاسیون است.
اگرچه ردپای دخالتها و نفوذ اجانب در امور ایران در ادوار قبل از مشروطه ریشه داشت، لیکن بعد از مشروطه و بهویژه در دو دهه اول مشروطه، نقش بیگانگان در تحولات ایران شفافتر و آشکارتر بوده است. در این دوره، دولتهای زیادی در امور ایران دخالت کردند، ولی دخالت بیگانگان در این مقطع تاریخی عمدتاً بهصورت دخالت گسترده و همهجانبه دو دولت روس و انگلیس متجلی شده است.
در این مقطع از تاریخ، این دو قدرت چپاولگر تنها به دنبال منافع اقتصادی و تحصیل امتیازات نبودند، بلکه خواهان تسلط مطلق بر تمام امور و شئون مملکت ایران و سلب حق حاکمیت و استقلال ملت و دولت ایران بودند. این دو دولت استعمارگر که در نقاط مختلف جهان با یکدیگر در رقابت بودند، ایران بعد از مشروطه را به عرصه رقابتها و رفاقتهای خویش تبدیل کردند و هرگاه از در دوستی و رفاقت با یکدیگر درمیآمدند به تقسیم امتیازات حتی قلمرو ایران پرداختند. برای مثال قرارداد ننگین 1907 را بر ایران تحمیل کردند و در صحنه رقابت با یکدیگر ماجراهای استبداد صغیر، قرارداد 1919 و یا کودتای اسفند 1299 را خلق کردند.
بهطورکلی دولت ایران بعد از مشروطه، به تعبیر یکی از مورخین مانند برهای که در چنگال شیر گرفتارشده باشد، اسیر رقابتها و کشمکشهای دول خارجی با یکدیگر بود و حاکمان واقعی ایران سفرای روس و انگلیس بودند.
اگرچه مبنا و منطق حضور بیگانگان در ایران تجاوز و اشغال نظامی بود، ولی انعقاد قرارداد 1907 بین روس و انگلیس و تحمیل آن بر دولت ایران، حضور گسترده بیگانگان در ایران را رسمیت بخشید. این قرارداد در سال 1907 (8 شهریور 1286) در اوایل سلطنت محمدعلی شاه بین روس و انگلیس منعقد شد.
بهموجب این قرارداد، قلمرو ایران به سه منطقه تقسیم شد: قسمت جنوبی تحت نفوذ و استعمار انگلیس، منطقه شمالی تحت نفوذ روسیه و قسمت مرکزی بیطرف اعلام گردید. این قرارداد بدون اطلاع ایران منعقدشده بود و سپس بر ایران تحمیل شد. این قرارداد آثار بسیار شومی در پی داشت. یکی از مورخین بخش بزرگی از دشمنهای محمدعلی شاه با مجلس و مشروطه، ماجرای بمباران مجلس و سپس آمدن سپاه روس به ایران و بدرفتاریهای آنان در آذربایجان و گیلان، بازگشت محمدعلی شاه در سال 1290 هـ. ش و بالاخره ماجرای شوم اولتیماتوم را از نتایج این قرارداد دانسته است.
حضور گسترده قشون روس به بهانههای مختلف در نواحی شمالی و حتی در نزدیکیهای پایتخت و همچنین حضور و نفوذ نیروهای انگلیس در نواحی جنوب و طرفداری این دولتها از عناصر وابسته به خود منجر به شعلهور شدن جنگهای داخلی شد؛ بنابراین، سرانگشت دخالت و نفوذ روس و انگلیس را در تمامی رخدادهای بعد از مشروطه میتوان مشاهده کرد و اگر ریشه تمام گرفتاریها و سیهروزیهای ملت ایران را در این مقطع، در دخالت و نفوذ بیگانگان بدانیم سخن گزافی نگفتهایم.
با شروع جنگ جهانی اول، حضور بیگانگان برای مدتی طولانی در ایران تثبیت شد و بعد از پایان جنگ نیز انعقاد قرارداد 1919 بین ایران و انگلیس که مملکت را به مستعمره انگلیس تبدیل میکرد و سپس کودتای 1299 هـ. ش، زمینهساز حضور بیگانگان در خاک ایران بود. بنابر آنچه گفتیم، حضور گسترده بیگانگان در خاک ایران و نوع دخالت آنان در امور ایران زمینه اعمال کامل کاپیتولاسیون توسط بیگانگان بهویژه روس و انگلیس را مهیا کرد. البته به جز روس و انگلیس، کشورهای اسپانیا، فرانسه، امریکا، اطریش، بلژیک، یونان، ایتالیا، آلمان و حتی عثمانی که سایر کشورها در آن از حق کاپیتولاسیون برخوردار بودند. در ایران حق قضاوت کنسولی داشتند، ولی روس و انگلیس بیشترین فایده را میبردند. ادامه دارد