معامله نان در برابر آزادی !
معامله نان در برابر آزادی !
وحید قاسمی عهد- وکیل دادگستری و استاد دانشگاه
رابطه مردم و حکومت رابطهای «قراردادی» است. طبق این قرارداد، مردم بخشهایی از «حقوق و آزادی» خود را به نماینده خویش یعنی حکومت میدهند تا پاسدار حقوق، آزادی و کرامت ایشان باشد. به سخن دیگر، مردم در این معامله و دادوستد، قدرت حکمرانی را به فرمانروا میدهند تا در سایه آزادی، کرامت خود را پاسداری کنند.
هنگامی کرامت انسان تضمین میشود که آزادیهای خدادادی او، مصون از تعرض باشد. کرامت انسان به گستره حقوق انسانی اوست نه به اندازه سفره خوراکش. در این هیاهوی نیاز و کرامت و آزادی، به کسی رای خواهم داد که مرا نفریبد و مغبونم نکند و انقلابی باشد. به فردی انقلابی رای خواهم داد که به «تعهدات» انقلاب پایبند باشد و در مقام «وفای به عهد» برآید. چه آنکه تعهد و شعار بنیادین انقلاب، چیزی غیر از استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی نبوده است و اگر آزادی نباشد، جمهوریت و دموکراسی به عنوان بخش سوم این شعار، پدیدار ناشدنی است. کسی را خواهم برگزید تا متاعی را که هزاران سال است از مردم این سرزمین دریغ شده، بازستاند یا دستکم تلاش کند مهمترین حق بشری را محترم شمارد. خیلی به گذشته نمیروم اما در زمان کشورداری پهلوی، مردم بیش و کم، اقتصادی مانند امروز داشتند اما با انقلاب چیزی را مطالبه کردند که تشنهاش بودند. تشنه رهایی، آزادی و حقوق انسانی بودند.
در آن روزگار آزادی به مفهومی که مخالفان آزادی فریاد میزنند، موجود بود؛ آزادی حجاب، آزادی دین و مذهب، آزادی در میگساری و… . آنچه مردم از انقلاب میخواستند، این نوع آزادیها نبود زیرا به سخن حقوقی، خواست آن «تحصیل حاصل» بود. چه بسیار انسانهایی که از جان و آزادی تن خود گذشتند تا آزادی سیاسی، آزادی بیان و اندیشه و آزادیهای بنیادینی که انسان بدون آن، یارای زیست به عنوان یک انسان را ندارد، برای جامعه استبدادزده خود به ارمغان آورند. آن روزها کسی برای نان و شکم قیام نکرد تا امروز در مقام «وفای به عهد»، شعار اصلی خود را نان و شکم قرار دهیم.
پس از سالها، دو جریان سیاسی در برابر یکدیگر صفآرایی کردهاند. آنانی که آزادی را بر نمیتابند و نگاهی به بنیانهای انقلاب ندارند، میکوشند نخست، با ابتذال مفهوم آزادی و فروکاست آن به ولنگاری و بیبندوباری، این دهش و نعمت خداوندی را از مردم دریغ کنند و دوم، وعده رفع نخستین نیازهای مادی مردم را با بزرگترین نیاز و حق بشر، یعنی آزادی معاوضه کنند؛ معوضی که نه قیمت دارد و نه معاملهپذیر است، معوضی که زندگی بشر بدون آن، بیمفهوم و تهی از جنبههای انسانی است. بیاد آوریم که رابطه مردمان و حکمرانان، قراردادی اجتماعی است و آنانی که فریفته شعار نان میشوند و نمیدانند که در برابر نانی که وعدهاش را میشنوند، آزادگی خود را از دست میدهند، از نگاه حقوقی حق فسخ (خیار) قرارداد اجتماعی خود را به دلیل «غبن» و«تدلیس» دارند. خیار تدلیس دارند زیرا نمیدانستند که در سایهسار آزادی است که کشورشان آباد و سفرهشان پر نان خواهد بود و چنانچه آن تدلیس ماشطه نبود، میدانستند آزادی است که به ایشان توان میدهد تا حاکمی برگزینند که بتواند چرخ زندگی مادی و معنوی مردم را به گردش در آورد. آزادی است که به آنان توانایی میدهد بهجای دریوزگیِ حق خویش، کوچکشدن سفرهشان را بر سر مسبب کژاندیش یا ناتوانش فریاد زنند. خیار غبن دارند زیرا «بنای طرفین» قرارداد اجتماعی این بوده است که حکومت در برابر دریافت بخشی از اختیار و آزادی مردم، متعهد شود از تمام آزادی، حقوق و هر آن چیزی که انسانیت بشر وابسته به آن است، پاسداری کند. حال که دولت توجهی به این شرط بنایی ندارد و تعادل عوضین را به هم زده است، یعنی در برابر دریافت کل آزادی مردم و با «تبدیل تعهد» (حفظ و تضمین آزادی و حقوق بنیادین انسان) به وعده نان، حقوق جامعه را مخدوش میکند، «خیار غبن» پدیدار میشود. منبع: قانون