حدیث علوی

دسته: اخلاق و رفتار
بدون دیدگاه
سه شنبه - ۱۹ بهمن ۱۳۹۵


حدیث علوی

به خود آییم (24)

حدیث علوی

به قلم جواد محدثی

9212_250_350

(برگرفته از چهل حدیث امام خمینی)

در اصول کافی از امیرالمؤمنین (ع) روایت‌شده است که فرمود:

«ثلاث علامات للمرائی: ینشط اذا رای الناس و یکسل اذا کان وحده و یحب ان یحمد فی جمیع اموره[1]»؛ ریاکار سه نشانه دارد: وقتی‌که مردم را ببیند، نشاط دارد و وقتی تنهاست کسالت پیدا می‌کند و دوست دارد در همه کارهایش ستایش شود.

چون این گناه زشت چنان مخفی است که خود انسان بی‌خبر است، برای آن علامت ذکر فرموده‌اند تا با این علامت انسان به درون خودآگاه شود و خویش را درمان کند. انسان وقتی تنهاست، مایل به طاعات نیست، اگر هم با زحمت و از روی عادت عبادتی کند، باحال نیست.

ولی وقتی در مسجد و در حضور مردم انجام می‌دهد، بانشاط و سرور و حضور قلب انجام می‌دهد و دوست دارد رکوع و سجودش طولانی و مستحباتش نیکو و اجزا و شرایطش درست انجام شود. علت آن است که دام خود را از راه تقدس پهن کرده و این‌گونه وانمود می‌کند که چون در مسجد و به جماعت ثوابش بیش‌تر است نشاط می‌یابد، یا توجیه می‌کند که نیکو انجام دادن عمل پیش مردم مستحب است تا دیگران هم شوق و انگیزه پیدا کنند و به او تأسی جویند. این سرور و نشاط، ریشه در همان مرض قلبی یعنی «ریا» دارد و به آن مبتلاست، ولی خود را سالم می‌داند و به فکر معالجه نیست. مریضی که خود را سالم بداند، امید صحبت و علاج به او نیست.

ریاکار، معصیت را به‌صورت عبادت جلوه می‌دهد و خودنمایی را به نام ترویج مذهب، بااین‌که انجام مستحبات در خلوت بهتر است، چرا نفس انسان مایل است همیشه علنی به‌جا آورد؟ آن که در جمع، بانشاط و بهجت گریه بانشاط می‌کند، ولی در خلوت، هر کار می‌کند چشمش تر نمی‌شود. چرا خوف خدا در مجامع پیدا می‌شود؟ چه شده است که در شب قدر و در بین چند هزار نفر، آه و ناله و سوزوگداز دارد و صد رکعت نماز و دعای جوشن کبیر و چند جزء قرآن را می‌خواند و خم به ابرویش نمی‌آید و خستگی احساس نمی‌کند، ولی ده رکعت نماز در خلوت، او را خسته می‌کند؟ اگر کارها برای خدا و خوف از جهنم و شوق بهشت است، چرا دوست دارد هر کاری می‌کند، مردم او را تعریف کنند؟ چرا گوشش به دنبال آن است که چگونه از او مدح می‌کنند؟ این همان درخت شوم «ریا»ست که باید بکوشی خود را از آن رهاسازی، ناگفته نماند که صفات نفسانی، چه فضایل و چه رذایل، دارای مراتب بسیاری است.

گاهی یک صفت و عمل خوب که برای مردم کمال است، برای اولیای الهی نقص است و چه‌بسا حسنات این دسته برای دسته دیگر سیئات باشد. ریا نیز از این صفات است. خلوص و وارستگی از همه مراتب آن از مختصات اولیاست و اتصاف مردم عادی به یک‌مرتبه از آن، به لحاظ موقعیتی که دارند نقص نیست و به ایمان یا اخلاص آنان ضرری نمی‌زند. مثلاً عموم مردم به‌حسب سرشت خود، مایل‌اند خیرات آنان پیش مردم ظاهر شود، هرچند به این نیت انجام نداده باشند.

این موجب بطلان عمل یا شرک و نفاق نیست و تنزیه از مطلق شرک و اخلاص کامل، از مقامات اولیه اولیاست. اگر ائمه فرموده‌اند که عبادت ما عبادت احرار است و فقط برای حب خداست، نه به طمع بهشت یا ترس از جهنم[2]، از مقامات معمولی و درجه اول ولایت است و آنان در عبادات، حالاتی دارند که در فهم ما نمی‌گنجد.

با بیانی که شد، روشن می‌شود بین این دسته از روایات، با حدیث امام صادق (ع) که می‌فرماید:

«اگر کسی کار خیری انجام دهد و دیگران ببینند و او خوشحال شود، عیبی ندارد، این در سرشت هر کس وجود دارد، به‌شرط آن‌که به این نیت انجام ندهد [3]»منافاتی نیست. در اینجا علاقه به ستایش دیگران را نشانه ریا می‌داند، در جای دیگر خوشحالی از آشکار شدن کار نیکش برای دیگران را بی‌اشکال می‌شمارد. این به‌حسب اختلاف مراتب اشخاص است.

بدان که «سمعه» هم از شاخه‌های درخت شوم «ریا»ست، یعنی رساندن خصلتهای خوب خود به گوش مردم برای شهرت و جلب‌توجه دیگران، ازاین‌رو آن را جداگانه بحث نکردیم.

[1] . کافی، ج 2، ص 295، ح 8

[2]. وسائل الشیعه، ج 1، ص 45: کافی، ج 3، ص 131

[3]. کافی، ج 2، ص 297، ح 18

ادامه دارد


نوشته شده توسط:صادق کاخکی - 11476 مطلب
پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۳۸
برچسب ها:
دیدگاه ها

تصویر امنیتی را وارد کنید *