توجیه کیفی آثار شوم یتیمی

دسته: جامعه شناسی جنابی
بدون دیدگاه
دوشنبه - ۲۳ اسفند ۱۳۹۵


توجیه کیفی آثار شوم یتیمی

توجیه کیفی آثار شوم یتیمی

 

 

نویسنده: منصوره حسینی- حقوقدان

 پدیده یتیمی بهواسطه تبعات سوء روانشناختی و جامعهشناختی، از جمله افسردگی، اضطراب، کاهش اعتمادبهنفس، خشونت و پرخاشگری، گرایش به انحرافات اخلاقی، فقر اقتصادی، محرومیت آموزشی و فرهنگی، تبعیض و برچسبزنی و … زمینهای مساعد جهت رشد کمی و گسترش کیفی بزهکاران در جامعه را فراهم خواهد نمود.از هم پاشیدگی کانون خانواده در اثر مرگ یکی از والدین تأثیری غیرمستقیم بر روان و رفتار فرزندان دارد که میزان آن به پایه اثر نامطلوب فساد و تبهکاری اعضای خانواده نمیرسد.

مشکلاتی که یتیمی در پی دارد متعدد است. از دست دادن پدر و مادر به‌تنهایی غم‌انگیز و جان‌فرساست هیچ انسان متعادل و با تفکر به‌زودی نمی‌تواند پذیرای این واقعیت تلخ کرده غم مرگ پدر خاص از دست دادن مادر هرگز فراموش شدنی نیست. (کی نیا، مهدی، ص ۱۳۹۳، ۲۱۳)

یتیمی و کودکان بی‌سرپرست یکی از چالشهای بزرگ اجتماعی در تمام ملل جهان است که آسیبهای اجتماعی زیادی را در صورت عدم مدیریت صحیح، به جامعه تحمیل می‌کند که بعضاً از کنترل خارج‌شده و به‌راحتی قابل اصلاح و بازسازی نیست.

فقدان و نقصان فیزیکی و عاطفی والدین یا یکی از آنها به مخاطره افتادن سلامت تفکر، تعقل و رشد کودکان را منجر می‌گردد و در چنین شرایطی کودک یتیم یا در حکم یتیم که از هدایت اشخاص مذکور محروم می‌ماند، طعمه‌ای مناسب برای به دام افتادن در ارتکاب بزه و جرم خواهد بود. کودکی که پدر یا مادر خود را از دست داده، از مهر و نوازش آنان سیراب نمی‌گردد در نتیجه با صدمات عاطفی مواجه شده و بعید نیست که به علت نیاز شدید به محبت، به دام افراد شیادی گرفتار شود و پاکدامنی و عفت خود را از دست بدهد.

به‌عبارت‌دیگر دچار مربیانی می‌گردد که صلاحیت صحیح هدایت را ندارند و متأسفانه توسط آنان به جرم و انحرافات کشیده می‌شود. از طرفی کم‌توجهی و عدم پاسخگویی به نیازهای کودک به رشد مغز کودکان هم آسیب می‌رساند.

از جمله موضوعاتی که به‌واسطه آثار سوء روان‌شناختی و جامعه‌شناختی، زمینه مساعدی برای رشد و پرورش بزهکاران به‌حساب می‌آید، واقعیت کودکان یتیم است. کودکان یتیم به علت فقدان پدر و مادر یا یکی از والدین، در معرض محرومیتهای مختلف مادی و معنوی در زمینه‌های عاطفی، اقتصادی و فرهنگی و آموزشی قرار می‌گیرند که این امر می‌تواند اختلالات روانی و ناهنجاریهای اجتماعی گوناگونی را برای آنها به همراه آورد و همین محرومیتها و اختلالات و ناهنجاریهای ناشی از آن هستند که می‌توانند نقش مهمی در هدایت کودکان یتیم به سمت بزهکاری و ارتکاب جرم، داشته باشند.

اما زمانی که با نگاهی موشکافانه به مشکلات یتیمان می‌نگریم، به‌خوبی در می‌یابیم که عمده مخاطرات و چالشهایی که به‌واسطه وضعیت یتیمی در حیطه جرم‌شناسی به نظر می‌رسد به‌واسطه یک‌رشته از خلأهای مادی و معنوی در این کودکان است که فقدان والدین یا یکی از آنها، آن را موجب گردیده است. خلأهایی که در کودکان دیگری که آنها هم از کارکردهای سودمند والدین محروم‌اند، به چشم می‌خورد و از این حیث کاملاً قابل تطبیق و مقایسه است.

در این زمینه علاوه بر تأکید آمارها بر رابطه مؤثر میان وضعیت یتیمی با افزایش ارتکاب بزه، وضعیت اخلاقی و فرهنگی جوامع امروزی با توجه به وجود فراقها و جداییهای عاطفی طبیعتاً نمی‌توان انتظار رشد طبیعی و متعارف از فرزندان داشت لذا یتیمی صدمات زیادی بر پیکره اجتماع وارد می‌سازد؛ از جمله: اختلالات و ناهنجاریهای روانی و اجتماعی مرتبط با یتیمان از طرفی چون نهادینه نشدن التزام به ارزشهای اخلاقی و قانون، حس ناخودآگاهانه مقابله با والدین و جوهره ارزشهای آنان و اعتقادات فعال موجود در خانواده، عدم رشد احساسات انسانی، کینه‌جویی و انتقام‌طلبی ناشی از محرومیت، قبح زدایی و تجری یافتن برای مقابله با ارزشهای اخلاقی و اجتماعی و گاهاً دینی و تلاش برای رهایی از فقر اقتصادی از راههای غیرمتعارف که نوعاً منجر به گرایش این کودکان و نوجوانان به‌سوی بزه دیدگی و بزهکاری می‌شود.

بر این اساس لازم است که با بازشناسی علل بزهکاری در مورد یتیمان به طراحی و ترسیم راهبردها و راهکارهایی

جهت پیش‌گیری مؤثر و درمان این قشر آسیب‌پذیر اقدام نمود.

رهیافتهای پیش‌گیرانه و اصلاحی در مواجهه با آثار سوء یتیمی را در موارد زیر می‌توان نام برد:

در وهله اول در خصوص همدردی با یتیم باید جای کسی که از دست رفته پر شود بنا بر تمام آیات قرآنی موجود و در این امر تمام مساعی و مساعدتها انجام گیرد تا ابعاد هم کفوی مابین فرد جدید با بازماندگان در آن خانواده احراز گردد؛ یعنی به لحاظ نوع عاطفه و توجه عاطفی نظارت و توجه کافی انجام شود. از آنجا که یتیم یک انسان است و باید تمام جهات معنوی و شخصیتی او مورد توجه قرار گیرد و از همه محبتها و فقدان پدر یا مادر، پیامدهای نامطلوبی هم‌چون پریشانی، افسردگی، احساس بی‌پناهی، خلأ عاطفی را برای کودک به دنبال خواهد داشت را با اقدامات حمایتی در جهت پیش‌گیری اقدام نمود.

در وهله دوم باید با برنامه‌ریزی و کنترل و نظم از روزمرگی و عقب‌ماندگی از پیشرفتها جلوگیری به عمل آورد و جهت رشد و جبران ضعفها با جدیت عمل نمود و از سرزنشها و بروز خصلت منفی و خمودگی و ناامیدی از میل به راه درست، نجات داده، بالندگی را به آنها هدیه داد.

از این‌رو عمده نیازهای ایتام عبارتند از:

نیاز به مهر و محبت

نیاز به وابستگی

نیاز به انضباط و کنترل

نیاز به همدردی

نیاز به مدارا

حضور در کنار یتیمان

شاد کردن و زندگی کردن همراه یتیم در لحظه‌لحظه زندگی در کنار تأمین مخارج زندگی اوست که مورد تأکید خداوند متعال بوده و باید بیش از پیش مورد توجه مسؤولین و دست‌اندرکاران حمایت از این قشر آسیب‌پذیر اجتماع قرار بگیرد.

قابل تذکر است که بیش‌تر این نیازمندیها مخصوص یتیمان نیست بلکه هر کودکی به اینها محتاج است، اما ایتام به جهت دگرگونی و از دست دادن حامی خود نیاز شدیدتر و بیش‌تری به آنها پیدا می‌کنند.

کودکانی که کانون حمایتی، تکیه‌گاه و پیکره اصلی خانواده را از دست داده‌اند در کنار جنبه تأمین نیازهای مادی بیش‌تر از پیش به حمایت عاطفی و روانی نیاز دارند.

نهادها و ارگانها در عمل به کدام یک از دو نیاز یتیمان توجه می‌کنند؟

منبع:

کی نیا، روانشناسی جنایی، جلد ۲، ۱۳۸۵.

کی نیا، مبانی جرم‌شناسی، جلد ۱، ۱۳۹۳.

 


نوشته شده توسط:صادق کاخکی - 11476 مطلب
پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۲۴
برچسب ها:
دیدگاه ها

تصویر امنیتی را وارد کنید *