
۱۵ دی ۱۳۹۵
بدون دیدگاه
پاداش محبت
پاداش محبت جنایتکاری که آدم کشته بود، در حال فرار بالباس ژنده خسته به دهکده رسید. چند روز چیزى نخورده بود و گرسنه بود. جلوى مغازه میوهفروشی ایستاد و به سیبهاى بزرگ و تازه خیره شد، اما پولى براى خرید نداشت. دودل بود که سیب را بهزور از میوهفروش بگیرد یا آن را…..