ریا از دیدگاه آیت ا… بهجت
ریا از دیدگاه آیت ا… بهجت
ریا از دیدگاه آیت ا… بهجت
ریا در عبادات است و عبادتى که ریا دارد حرام است و بعضى گفتهاند: ریا در عبادات مبطل هم هست ، در غیر عبادات ریا اشکال ندارد.
ولى خود ریا میتواند راه چاره و علاج ریا باشد. به این صورت که با تأمّلات صحیح ریا را بالا ببرد!
مثلاً گاهى انسان میخواهد پیش رئیس شهربانى احترامى پیدا کند و توجّه او را به خودش جلب کند، پیش پاسبانى میرود و سعى میکند نظر او را جلب کند و سپس او را بین خود و رئیس شهربانى واسطه قرار دهد. در اینجا انسان خوب است با خود بگوید: این پاسبان که تنها واسطه است و اگر هم کاغذى بنویسد و وساطتى کند باز دستآخر خود رئیس شهربانى باید پاى ورقه را امضا کند.
پس خوب است مستقیماً نظر خود رئیس شهربانى را جلب کنم که مقام بالاترى است و اصلاً کار خوب و عمل نیک را مثلاً به خود رئیس شهربانى نشان دهم . یعنى براى مقام بالاتر ریا کنم!
همچنین اگر انسان عاقل باشد و توجه پیدا کند که مقامى بالاتر از رئیس شهربانى (مثل وزیر، نخستوزیر و رئیسجمهور) وجود دارد، میگوید: خوب است کار خیر و عمل نیک خود را به وزیر یا به نخستوزیر و بالاخره به مقام بالاتر نشان دهم ! یعنى همیشه انسان باید ریا را براى مرتبه اقوى انجام دهد. اگر چنین باشد، درواقع میتوان گفت ریا علاج ریا میشود.
بنابراین، اگر در عبادات نیز نسبت به اقوى و بالاترین موجود یعنى خداوند ریا کنیم اشکال ندارد و علاج ریا میشود.
درزمینهٔ ریا در روایت آمده است: «کسانى که در هنگام نماز به اینسو و آنسو نگاه میکنند تا مردم آنها را تماشا کنند، بهصورت حمار محشور میشوند.» واقعاً هم همینطور است ، آیا این حماریّت نیست که آدم جلو وزیر و رئیس شهربانى به پاسبان نگاه کند؟ حماریّت است آقا. ولى خوشمان میآید، با این حماریّت ساختهایم !
از طرفى اگر به ما حمار بگویند ناراحت میشویم و بدمان میآید! ولى باید گفت : کار شبانهروزی تو همین است چرا بدت میآید؟!
لکن امان از بیسوادی و بیعلمی ، این بیسوادی آدم را بهجای مکه به ترکستان میبرد، از روز اوّل همین بیسوادی ابلیسِ دشمن ، آدم را بیچاره کرد.
خود او هم گفت : اى خدا، همه بندگانت را گمراه میکنم (اِلاّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصینَ). او نیز جاهل بود و بااینکه پیش از آن عابد بود، ولى علم نداشت و ناقص بود، در مورد سجده در برابر آدم علیه السّلام به خدا گفت : سجده نمیکنم ، چون (خَلَقْتَنى مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طینٍ)
خوب این صغراى قضیّه بود. کبراى برهانش را ببین که هر کس از آتش است بالاتر و هر کس از خاک است پایینتر است ؟!
خوب باید پرسید: به چه دلیل و به چه برهانى چنین است ؟ این لباس ظاهرى که ملاک نیست ، شما ببینید تناسب و زیبایى حیوانى مثل طاووس و دیگر حیوانات چه قدر است . روحانیت جنّ و ملک هم با روحانیت انسان مقایسه نمیشود، روح انسان هرچند لباسِ گِلى به تن دارد ولى بسیار میتواند اوج بگیرد و بالاتر برود. اصلاً لباس که ملاک نیست ، آیا اینکه یکى عباى نایینى داشته باشد و دیگرى عباى افغانى ، نشانه کمال و نقص است ؟ ما هم اگر بیسواد شدیم مثل ابلیس میشویم و به ضلالت میافتیم ، لازمه ضلالت هم این است که تعدّى میکند، یعنى انسان گمراه و ضالّ، مضلّ و گمراهکننده نیز میگردد و میخواهد دیگران را هم مانند خود کند، پس بترسید از بیسوادی .
این از بیسوادی است که آن آقا میگوید: قرآن فرموده ( وَ الاْرْضَ وَضَعَها لِلأنامِ) پس معنایش این است که هیچ مِیزى (تفاوت و اختلاف ) نیست و همه در مالکیت و در بهرهوری از زمین یکساناند، او نمیداند که این «لام »لام عاقبت و انتفاع است ، و نمیداند باید روایاتى را نیز که مفسّر آیه است ملاحظه کرد. این آدمهاى بیسواد، مردم مثل خود را هم گمراه میکنند، اوّل با قرآن جلو میآیند ولى هدف این است که همین قرآن را از دست مردم بگیرند، کار بهجایی میرسد که میگوید: قرآن را بسوزانید.
البته ما به این امر میخندیم ، ولى واقع همین است که اگر در استدلال قوى نباشیم دشمنان بر ما غالب میشوند، آنها پول خرج میکنند همین بیسوادها را با پول میخرند. و درنتیجه این بیسوادی ، دین درست میکند. آن بهایی گفته است که : اصلاً در قرآنِ شما نیز به «سید علیمحمد باب » اشارهشده است و همین (حم عسق ) یعنى «قائم سید علیمحمد» البته باید از چپ بخوانید!
آقا، پس ما براى تمام مطالب محتاج علم و استدلالیم و بیشتر از هر چیز به اینها محتاجیم ؛ زیرا مسأله ، مسأله دین است، باید در مقابل این بیسوادی و جُهّال وارداتى بایستیم . اینها روى افرادشان کار میکنند،
منبع؛ وبسایت تبیان