علاج تکبر (قسمت 1)
علاج تکبر (قسمت 1)
به خود آییم (37)
علاج تکبر (قسمت 1)
به قلم جواد محدثی
(برگرفته از چهل حدیث امام خمینی)
اکنون که مفاسد کبر را دانستی به فکر درمان باش و بکوش تا آینه دل را از این تیرگی پاک کنی.
اگر روح قوی داری و دنیادوستی در دلت ریشه ندوانیده و جلوههای دنیا چشم و دلت را پر نکرده است، همان فصل پیشین بهترین علاجهای علمی است و اگر در این مرحله نیستی، در حالات خود فکر کن شاید دلت بیدار شود. تو در آغاز، هیچ نبودی. خدا اراده کرد تا تو را به وجود آورد، به تو صورت جسمی و عنصری داد، نطفهای بودی که از صلب پدر در رحم مادر قرار گرفتی، به صورت علقه و مضغه درآمدی. دوران جنینی، غذایت خون بود. چیزی نمیدانستی و از همه کمالات و ادراکات بیبهره بودی. خداوند به تو قابلیت حیات داد و به تدریج آماده آمدن به دنیا شدی، ولی چنان ضعیف بودی که نمیتوانستی قدرت و حیات و جوانی و جمال خود را حفظ کنی و اگر مرض و آفتی به تو روی آورد، آن را دفع کنی. موجودی عاجز و بیبهره از کمال بودی. عزیزم، جز خودت کسی را ندیدی و آنچه را دیدی خوب نشناختی. خودت را با هر چه داری نسبت به شهر خود مقایسه کن و شهر را با کشورت و کشورت را با ممالک دیگر و همه کشورها را با کره زمین و زمین را با منظومه شمسی و کرات دیگر و همه منظومه شمسی را با منظومههای دیگری که خورشید ما با همه سیاراتش به اندازه یکی از آن سیارات است و آنچه تاکنون کشفشده است چندین میلیون کهکشان است که در این کهکشان نزدیک، چندین میلیون منظومه شمسی است که کوچکترین آنها میلیونها برابر از خورشید ما بزرگتر و نورانیتر است. اینها همه از عوامل جسم است. همه عوالم اجسام در مقابل عالم ماورای طبیعت، چیزی به حساب نمیآید و در آنجا عوالمی است که در فکر بشر نگنجد و همه اینها از شئون حیات من و توست در این عالم هستی. و چون اراده خدا تعلق گیرد که تو را از این دنیا ببرد، امر میکند که همه قوای تو رو به ضعف میگذارند و ادراکات تو از کار میایستند و کارخانه وجودت مختل میشود و چشم و گوش و توانت از تو گرفته میشود و جمادی میشوی که پس از چند روز، مردم از تعفن تو آزرده و از قیافهات گریزان میشوند و پس از مدتی همه اعضا و اجزای تو از هم متلاشی میشود. مال و منال و شوکت تو هم که حالش معلوم است. اما برزخ تو، اگر اصلاحنشده از دنیا بروی خدا میداند در چه حالی خواهی بود، حالتی که ادراکات اهل این دنیا از دیدن و شنیدن آن ناتوان است و ظلمت و وحشت و فشار قبر، بسیار هراسناک. عذاب قبر که نمونهای از عذاب قیامت است و طبق بعضی روایات، دست ما از دامن شفیعان هم کوتاه است. خدا میداند چه عذابی است! حالت ما در قیامت بسیار وحشتناکتر است آن روز، روز بروز حقایق و کشف نهانها و تجسم اعمال و اخلاق و روز حساب و مؤاخذه است. اما حال جهنم که بعد از قیامت است معلوم است. عذاب جهنم فقط آتش آن نیست. دری هولناک از جهنم به روی چشم و گوش و بینی ات باز میشود که اگر هر یک از این درها به این عالم باز شود، همه هلاک میشوند. پس کسی که آغازش از عدم است و از وقتی پا به عرصه وجود گذاشته، همه حالاتش زشت و خجالتآور و دنیا و برزخ و آخرتش هر یک از دیگری فجیعتر و رسواتر است، به چه چیز تکبر میکند و به کدام کمال و جمال میبالد؟ (ادامه دارد)
(برگرفته از چهل حدیث امام خمینی)
اکنون که مفاسد کبر را دانستی به فکر درمان باش و بکوش تا آینه دل را از این تیرگی پاک کنی.
اگر روح قوی داری و دنیادوستی در دلت ریشه ندوانیده و جلوههای دنیا چشم و دلت را پر نکرده است، همان فصل پیشین بهترین علاجهای علمی است و اگر در این مرحله نیستی، در حالات خود فکر کن شاید دلت بیدار شود. تو در آغاز، هیچ نبودی. خدا اراده کرد تا تو را به وجود آورد، به تو صورت جسمی و عنصری داد، نطفهای بودی که از صلب پدر در رحم مادر قرار گرفتی، به صورت علقه و مضغه درآمدی. دوران جنینی، غذایت خون بود. چیزی نمیدانستی و از همه کمالات و ادراکات بیبهره بودی. خداوند به تو قابلیت حیات داد و به تدریج آماده آمدن به دنیا شدی، ولی چنان ضعیف بودی که نمیتوانستی قدرت و حیات و جوانی و جمال خود را حفظ کنی و اگر مرض و آفتی به تو روی آورد، آن را دفع کنی. موجودی عاجز و بیبهره از کمال بودی. عزیزم، جز خودت کسی را ندیدی و آنچه را دیدی خوب نشناختی. خودت را با هر چه داری نسبت به شهر خود مقایسه کن و شهر را با کشورت و کشورت را با ممالک دیگر و همه کشورها را با کره زمین و زمین را با منظومه شمسی و کرات دیگر و همه منظومه شمسی را با منظومههای دیگری که خورشید ما با همه سیاراتش به اندازه یکی از آن سیارات است و آنچه تاکنون کشفشده است چندین میلیون کهکشان است که در این کهکشان نزدیک، چندین میلیون منظومه شمسی است که کوچکترین آنها میلیونها برابر از خورشید ما بزرگتر و نورانیتر است. اینها همه از عوامل جسم است. همه عوالم اجسام در مقابل عالم ماورای طبیعت، چیزی به حساب نمیآید و در آنجا عوالمی است که در فکر بشر نگنجد و همه اینها از شئون حیات من و توست در این عالم هستی. و چون اراده خدا تعلق گیرد که تو را از این دنیا ببرد، امر میکند که همه قوای تو رو به ضعف میگذارند و ادراکات تو از کار میایستند و کارخانه وجودت مختل میشود و چشم و گوش و توانت از تو گرفته میشود و جمادی میشوی که پس از چند روز، مردم از تعفن تو آزرده و از قیافهات گریزان میشوند و پس از مدتی همه اعضا و اجزای تو از هم متلاشی میشود. مال و منال و شوکت تو هم که حالش معلوم است. اما برزخ تو، اگر اصلاحنشده از دنیا بروی خدا میداند در چه حالی خواهی بود، حالتی که ادراکات اهل این دنیا از دیدن و شنیدن آن ناتوان است و ظلمت و وحشت و فشار قبر، بسیار هراسناک. عذاب قبر که نمونهای از عذاب قیامت است و طبق بعضی روایات، دست ما از دامن شفیعان هم کوتاه است. خدا میداند چه عذابی است! حالت ما در قیامت بسیار وحشتناکتر است آن روز، روز بروز حقایق و کشف نهانها و تجسم اعمال و اخلاق و روز حساب و مؤاخذه است. اما حال جهنم که بعد از قیامت است معلوم است. عذاب جهنم فقط آتش آن نیست. دری هولناک از جهنم به روی چشم و گوش و بینی ات باز میشود که اگر هر یک از این درها به این عالم باز شود، همه هلاک میشوند. پس کسی که آغازش از عدم است و از وقتی پا به عرصه وجود گذاشته، همه حالاتش زشت و خجالتآور و دنیا و برزخ و آخرتش هر یک از دیگری فجیعتر و رسواتر است، به چه چیز تکبر میکند و به کدام کمال و جمال میبالد؟ (ادامه دارد)
بازدید: ۴۲