من همسر چهارمش بودم!
من همسر چهارمش بودم!
سرنوشت تلخ دختری که در 16 سالگی همسر مردی موادفروش میشود
من همسر چهارمش بودم!
یک ماجرا
۱۶ ساله بودم که پدر معتادم مرا بهعنوان زن چهارم شاهین پای سفره عقد نشاند. شاهین به پدرم مواد میفروخت و وضع مالی خوبی داشت. او ۵۲ ساله بود و همه نوع موادی مصرف میکرد. ۵ سال بیشتر نتوانستم تحملش کنم و جدا شدم. فکر میکردم این جدایی پایان بدبختیهایم است اما وقتی پدرم به خانهاش راهم نداد فهمیدم از چاله به چاه افتادم.
سپیده دستی بر شکمش گذاشت، درحالیکه گریه میکرد ادامه داد: سرگردان خیابانها بودم. خودم هم نمیدانستم باید کجا بروم. بیهدف اولین خودرویی که برایم بوق زد سوار شدم. کیارش را اولین بار آنجا دیدم. او وقتی دید من آدرس درستی ندارم عصبانی شد و خواست پیادهام کند که با گریه و زاری از او کمک خواستم. آن شب به خانه مادر کیارش رفتم و چند ماهی همانجا ماندم. بعد هم کیارش از من خواستگاری کرد.
فکر میکردم او مهربان و باوجدان است و به او جواب مثبت دادم و بعد از چند ماه هم باردار شدم. او توجه زیادی به من داشت اما بعضی شبها به بهانه کارخانه نمیآمد. من هم به او اعتماد کامل داشتم و باورش میکردم. همهچیز خوب بود تا دیشب که پلیس در خانه آمد و سراغش را گرفت.
تازه آنجا فهمیدم که او خلافکاری سابقهدار است. وقتی به اداره پلیس رفتم تا از پروندهاش سر درآورم حقیقت هولناکتری را فهمیدم. دو زن دیگر را دیدم که میگفتند زن کیارش هستند. از آن موقع تاکنون خواب و خوراک ندارم. نمیدانم با این زندگی پرآشوب و سرگردانی با این بچه چه کنم. به هر راهی حتی خودکشی فکر کردم اما وقتی تکانهایش را حس میکنم نمیتوانم کاری کنم.
یک تحلیل
نظر “داود عبدالهی” دکترای بررسی مسایل اجتماعی از دانشگاه اصفهان و عضو هیأتعلمی دانشگاههای اردبیل، پیرامون ازدواج زودهنگام:
ازدواج و تشکیل خانواده قبل از بلوغ جنسی مستلزم احراز بلوغ عقلی و اجتماعی است.
گرچه در آموزههای سنتی ازدواج در سنین پایین برای دختران و پسران امر پسندیدهای تلقی میشود اما توجه به این نکته خالی از لطف نیست که همواره به اذعان علمای دینی و متخصصین روانی و جامعه شناسان احراز ویژگیهای خاصی از سوی دختران و پسران نوجوان و جوان هنگام ازدواج لازم و ضروری دانسته شده است چه ازدواج و تشکیل خانواده که به فرموده معصومین علیهمالسلام معادل کامل شدن نیمی از ایمان مسلمان میباشد قبل از بلوغ جنسی مستلزم احراز بلوغ عقلی و اجتماعی است.
بقای شجره طیبیه ازدواج و خانواده درگرو داشتن حس مسؤولیت پذیری هر دو طرف است.
شکی نیست ازدواج امر مبارک و مقدسی است و دستاندرکاران جامعه باید همه تمهیدات و پیشنیازهای ازدواج آسان را مهیا سازند اما توجه به این نکته مهم است که این تمهیدات نباید صرفاً به تأمین منابع مادی (مانند دادن وام ازدواج و اشتغال و نظایر آن) محدود شود بلکه آموزشهای مناسب برای پذیرش مسؤولیت خطیر زن و شوهر و بهتبع آن پدر و مادری ضروری است متأسفانه مقولهای که مدتهاست در جامعه ما خلأ آن احساس میشود و البته متولی مشخصی هم ندارد.
از هر 100 ازدواج ثبتشده در کشور نزدیک 20 مورد در دو سال اول زندگی مشترک به طلاق منجر میشود. فراموش نکنیم امروزه نرخ طلاق واقعی و ثبتشده (منهای طلاقهای عاطفی و ثبتنشده) در کل کشور 20 درصد هست این آمار تکاندهنده و نگرانکننده نشان میدهد از هر 100 ازدواج ثبتشده در کشور نزدیک 20 مورد در دو سال اول زندگی مشترک به طلاق منجر میشود این میانگین کشوری طلاق و ازدواج مبین خیلی از واقعیتهای تلخ جامعه است در اینجا هدف نگارنده زیر سؤال بردن عملکرد نهادهای دولتی و یا کمکار نشان دادن آنها نیست (مثلاً کمکاری بانکها دردادن وام ازدواج و یا کارآفرینی) چرا که بهزعم نگارنده ازدواج قبل از اینکه یک امر اقتصادی باشد یک امر فرهنگی اجتماعی است و مادامیکه زمینههای فکری و باوری افراد (اعم از مسؤولین و والدین و خود دختران و پسران) تغییر مناسب پیدا نکند باید روند افزایشی طلاق را در سالهای نهچندان دور به انتظار بنشینیم.
ازدواج زودهنگام و بدون داشتن پیششرطها به طلاق آنی و بیدردسر مبدل خواهد شد.
وانگهی اگر بپذیریم که ایران در حال تجربه گذار از سنت به مدرنیته است باید اذعان داشت وضعیت اسفبار آسیبهای اجتماعی جامعه امروز مرهون چنین حالت برزخی است (در میانه سنت و مدرنیته اما محروم از هردو) چون در چنین شرایطی هنجارها و ارزشهای سنتی کارایی خود را ازدستداده و ارزشها و هنجارهای نوین شکل مناسب پیدا نکرده و تثبیت نیافتهاند در این آشفتهبازار (آنومی) اجتماعی هم ازدواج و تشکیل خانواده از فرم و سیاق سنتی خود خارج خواهد شد و هم امر طلاق بهصورت یک واقعیت هنجارمند و البته عادی و رایج ارزشگذاری خواهد شد به زبان سادهتر ازدواج زودهنگام و بدون داشتن پیششرطهای فکری مهارتی و باوری به طلاق آنی و بیدردسر مبدل خواهد شد.
برداشت نادرست از مفهوم عشق بسیار
نگرانکننده است.
متأسفانه هنوز نظام آموزشی ما در مدارس با مقوله ازدواج به شکل تابو و خط قرمز نگاه میکند و فکر میکند “انکار امر واقع به معنای عدم آن است و ندیدن حقیقت به معنای نبودن آن” درحالیکه واقعیت غیرقابل انکار این است چه بخواهیم و چه نخواهیم رسانههایی چون ماهواره و اینترنت و شبکههای مجازی آن در حال بازتولید فرهنگ نوینی برای نسل نوجوان و جوان جامعه سنتی ما هستند که در آن ازدواج و طلاق بهگونهای متفاوت از فرهنگ و دین بازنمایی میشود پرواضح است که امروزه در اثر توسعه فراگیر شبکههای ماهوارهای و فناوری شبکههای اینترنتی و اطلاعرسانیهای هنجارشکنانه آنها، دانش عمومی دختران و پسران نوجوان بهمراتب از اطلاعات زن و مرد 50 ساله بیشتر شده است و همین امر باعث سبقت بلوغ جنسی بر بلوغ عقلی و اجتماعی این قشر شده است که گاهی خود را در اشکال متنوع و مختلفی از هزینههای اجتماعی مانند خیانت در زندگی مشترک، طلاق عاطفی، ازدواج سفید و عشق مثلثی و موارد متعدد دیگر نشان داده و بر جامعه تحمیل میکند. برداشت نادرست از مفهوم عشق و محدود کردن آن به یک دایره بسته جنسی که فارغ از هر مسؤولیت اجتماعی است بسیار نگرانکننده است. آموزشهای رسانهها از یکسو و فقدان سواد رسانهای نزد خانوادهها و نوجوانان و جوانان همچنین کنجکاوی این قشر در کنار غیبت نظارت و کنترل والدین و فرهنگسازی دستگاههای ذیربط همه در این میان اثرگذارند.
برنامه مدون و مشخصی برای ازدواج در سنین پایینتر برای دختران و پسران طراحی و اجرا شود.
مسؤولین باید متوجه این نکته هم باشند که فقدان آموزش مهارتهای زندگی برای این گروه در عرض چند سال آینده فروپاشی خانوادهها و طلاق آنها را رقم خواهد زد از این حیث مصداق “نگهداشتن قهرمانی مهمتر از به دست آوردن آنست” لازم است برنامه مدون و مشخصی برای ازدواج در سنین پایینتر برای دختران و پسران از یکسو و والدین آنها از سوی دیگر طراحی و اجرا شوند فراموش نکنیم خصلت اساسی آسیبهای اجتماعی دوران اخیر پوستاندازی و تغییر شکل و ماهیت آنهاست و همین امر ضرورت رصد آسیبهای اجتماعی را ایجاب میکند بهعنوان یک آسیبشناس اجتماعی معتقدم در صورت تعلل و اهمال یا کمکاری در این زمینه باید مترصد بروز آسیبهای اجتماعی متعدد بین این قشر در یکی دو سال اخیر باشیم مطمئناً میزان آگاهی و ناآگاهی والدین دختران و پسرانی که در سنین پایین در مناطق مختلف تشکیل خانواده میدهند تعیینکننده است اطلاعرسانی به این گروه و ارائه آموزشهای لازم برای آنها ضروری به نظر میرسد و میتواند در شکلگیری ازدواجهای عاشقانه و وفاداری زوجین و پختگی اجتماعی آنها گام مؤثری باشد.
منبع: رکنا- ارس تبار