انتقام به شیوه خودزنی
انتقام به شیوه خودزنی
انتقام به شیوه خودزنی
انتقام عجیب زن کرجی با انتشار عکسهای عریان از خودش
زن جوان اهل کرج عکسهای خصوصیاش را که با شوهرش گرفته بود به اشتراک گذاشت. این زن که در فکر انتقام از شوهرش بود دست به این عمل زشت زد. زن جوان که از طلاق عاطفی رنج میبرد برای انتقام از همسرش عکسهای خصوصیشان را منتشر کرد.
به گزارش پارس ناز، سرهنگ «یزدان نیکنام» رئیس پلیس فتای استان البرز به شوک گفت: سیام فروردینماه سال جاری مرد جوانی با مراجعه به پلیس فتا اظهار داشت عکس خصوصی وی و همسرش در شبکههای اجتماعی منتشرشده است.
پلیس به دنبال شناسایی عامل انتشار عکسهای خانوادگی بود که مشخص شد همسر این مرد جوان به نام «ندا» خودش عکسهای خصوصیشان را منتشر کرده است. بدین ترتیب مرد جوان از همسرش شکایت کرد و او در بازجویی کارآگاهان پلیس فتا، انگیزه خود را انتقام عنوان کرد. این زوج جوان مدتها بود که در گرداب طلاق عاطفی به سر میبردند و متأسفانه زن جوان که از این مسأله خسته شده بود، برای انتقامگیری از شوهرش عکسهای خصوصیشان را منتشر میکند.
چند سال داری؟ بیست و هفت سال.
چند وقت است ازدواج کردی؟ سه سال.
بچه هم دارید؟ نه بچهای نداریم.
علت اصلی انتشار عکسهای خصوصی و خانوادگیات چه بود؟ برای انتقام از شوهرم.
چرا تمایل داشتی از شوهرت انتقام بگیری؟ چون او هیچ علاقهای به من نداشت و از طرفی مرا هم طلاق نمیداد. من در خانه پدرم بودم و چند ماه در تنهایی زندگی میکردم که چنین کاری کردم.
با انتشار عکسهای خودت، آیا فکر نکردی حیثیت خودت هم زیر سؤال میرود؟ آنقدر میلم برای انتقام شدید بود که اصلاً به این چیزها فکر نمیکردم.
الآن که در بازداشت هستی چه احساسی داری؟ پشیمان هستم، چون به خودم ضربه زدم.
طلاق عاطفی چگونه شکل میگیرد؟
طلاق عاطفی به سردی رابطه میان زن و شوهر گفته میشود درواقع دراین رابطه ضعف ارتباط عاطفی زن و شوهر منجر میشود به سردی تمامی روابطی که یک زوج میتوانند باهم داشته باشند مانند رابطه روحی، جسمی، عاطفی و حتی گفتاری. وجود این مشکل در یک رابطه باعث بیمهری و کم شدن انرژی مثبت در خانواده میشود زوجها در بیگانگی دنیای یکدیگر گمشدهاند و فقط برای هم حکم یک همخانه یا یک مصاحب که به او عادت کردهاند را دارند. این افراد بافاصلهای که ازلحاظ روحی و جسمی با یکدیگر دارند خط قرمزهایی را برای همدیگر مشخص کردهاند و هرکدام در خلوت خود دیگری را متهم میکند. درک نکردن صحیح از رفتار و گفتار یکدیگر، نداشتن شناخت کافی از روحیات طرف مقابل و عاقبت بیعلاقگی و سردی نسبت به شریک زندگی خود همه و همه دستبهدست هم میدهد تا یک طلاق عاطفی را در زندگی زوجها به وجود بیاورد. هیچ آمار دقیقی از میزان وجود طلاق عاطفی در دست نیست ولی میتوان بهجرئت گفت آمار طلاق عاطفی در کشور ما از طلاق قانونی بیشتر است دراین مطلب شما را با علل و عوامل به وجود آمدن طلاق عاطفی، نشانههای آن و راهکارهایی برای رهایی از آن آشنا میکنیم.
خانهای که همه را فراری میدهد
دراین خانوادهها افراد نسبت به خانه خود حسی که باید داشته باشند را ندارند. همه افراد خانواده به هر نحوی میخواهند زمان کمتری را در خانه سپری کنند. جو سرد، بیروح و سکوت خالی از شورونشاط در خانه حاکم است و این جو همه را فراری میدهد. بچهها دراین خانه هیچ حس امنیت و آرامشی دریافت نمیکنند و بیشتر تمایل دارند وقت خود را بیرون از خانه و با دوستان خود بگذرانند؛ جامعه ناامن آماده پذیرش این افراد است و متأسفانه این بچهها تمایل به استفاده از مواد مخدر، ارتباطهای ناسالم و نامشروع و انجام کارهای خلاف و غیر عرف نشان میدهند و هم به خود و هم به جامعه آسیب وارد میکنند و برخی نیز دچار افسردگی و در خود فرورفتن میشوند و مسلماً چنین بچههایی برای آینده خود و تشکیل یک زندگی جدید هیچ الگوی مناسبی پیشرو نداشته و شاید آنها نیز در آینده دچار مشکل پدر و مادرهای خود شوند.
از گله تا توهین
طلاق عاطفی معمولاً از شکایت و گله گذاری زوجها نسبت به هم شروع میشود. انتظاراتی که گفته میشود ولی برآورده نمیشود درواقع نیازهای دو طرف از یکدیگر تأمین نمیشود. به نیازها و خواستههای دیگری اهمیت داده نمیشود طوری که انگار زن و شوهر یکدیگر را میبینند ولی صدای هم را نمیشنوند و این مرحله آغازین شروع طلاق عاطفی است. در مرحله بعد نزاع زناشویی رخ میدهد انتظاراتی که قبلاً بهآرامی مطرح میشد حالا با صدای بلند و دادوبیداد بیان میشود و آرامش نسبی جای خود را به خشم میدهد؛ خشمی که خود را به شکلهای گوناگون نشان میدهد. خشم درونی تبدیل میشود به صدای بلند، پرتاب کردن وسایل و برخورد فیزیکی با توهین و تحقیر. پسازاین مرحله اختلافها بیشتر شده و دیوار سکوت مابین زن و شوهر قرار میگیرد و این به معنای نشنیده شدن و ندیده گرفتن است یعنی هر دو در مقابل یکدیگر ناتوان شدهاند و هرکس به دنیای درونی خود فرو میرود و دیگر اهمیتی بهطرف مقابل نمیدهد که کار بهجایی میرسد که برای یکدیگر تنها و تنها حکم یک همخانه را بازی میکنند و حتی جای خواب خود را از یکدیگر جدا میکنند.
یا اول ازدواج یا سالها بعد
در هر سنی و با هر شرایطی میتوان انتظار به وجود آمدن طلاق عاطفی را داشت؛ نمیتوان گفت که علت به وجود آمدن طلاق عاطفی خانوادهها به هم شباهت دارد؛ این مشکل میتواند در رابطه یک زوج جوان که سن ازدواج آنها دو تا سه سال است رخ دهد یا میتواند در یک خانوادهای که چند بچه کوچک و بزرگ دارند باشد یا حتی در خانوادهای که بچههایشان به حدی رسیدهاند که هرکدام به دنبال زندگی خود رفتهاند رخ دهد که بهاصطلاح به این مرحله سندرم آشیانه خالی نیز گفته میشود.
اما بیشترین میزان طلاق عاطفی در سالهای اول ازدواج رخ میدهد، وقتی کمکم بچهها به جمع خانواده اضافه میشوند و زوج سرگرمی بیشتری نسبت به قبل دارند این مسأله کمتر احتمال دارد ولی با بزرگتر شدن بچهها بازهم احتمال طلاق عاطفی پررنگ میشود. در یک زندگی زناشویی زوجها در طول مسیر هدفهایی دارند و وقتی این هدفها به حداقل میرسد میتوان انتظار طلاق عاطفی را داشت.
بیماری جسم و روح
فردی که دچار طلاق عاطفی شده است به خود و سلامت فردی خود بیتوجه میشود و حتی بهسلامت دیگر افراد خانواده نیز اهمیت کمتری میدهد؛ وظایف خود را بهدرستی انجام نمیدهد و مسؤولیتهای خود را در مقابل دیگر افراد خانواده به سردی و بیهیچ میل و رغبتی انجام میدهد.
اگر این فرد یک خانم باشد نسبت به نظافت منزل و دیگر امور مربوط کندتر از قبل عمل میکند و اکثراً همیشه کارهای عقبمانده یا نیمهکاره دارد ولی حوصله و رغبتی برای انجام دادن آنها ندارد اگر یک مرد باشد نسبت به کار کردن و وظایف خود سردتر از قبل میشود و این مشکل موجود را دو برابر میکند، آشفتگی روحی و ذهنی به آشفتگی ظاهری گره میخورد و وضع را بدتر از قبل میکند. شخص ازلحاظ روحی در شرایطی قرار دارد که هیچ رغبتی برای شاد بودن یا حضور در جمعهای شاد ندارد و عموماً تنهایی را ترجیح میدهد تا کمکم به افسردگی دچار میشود و بهجز سلامت روحی که بیمار شده است سلامت جسم نیز به خطر میافتد.
سن هم مهم است
برای ازدواج در اکثر موارد باید سن مرد از زن بیشتر باشد ولی این اختلاف سن نباید از هفت تا ده سال بیشتر باشد زیرا دراین شرایط دو انسان با دو دنیای مختلف و در دو مرحله زندگی از هم قرار دارند و مسلماً درک صحیحی از دنیای هم ندارند بهطور مثال بهاحتمالزیاد مردی که سی و پنج سال دارد باخانمی که بیست و دو سال دارد ازدواج کند، این دو بعد از چند سال که از زندگی بگذرد تازه متوجه میشوند هرکدام نیازها و خواستههای متفاوتی با یکدیگر دارند، زن تازه میخواهد شور و هیجان جوانی را تجربه کند ولی مرد این دوره را سپری کرده و میخواهد در آرامش بیشتری زندگی کند و اینجاست که از هم فاصله میگیرند و هرکدام غرق در دنیای خود میشوند. اگر سن زن از مرد بیشتر باشد هم در اکثر موارد مشکل دیگری را به وجود میآورد زیرا زنها زودتر از مردها به سن بلوغ میرسند، زودتر میفهمند و زودتر ازلحاظ بدنی آماده میشوند دراین شرایط یک زن که از شوهر خود بزرگتر است دایم در فکر خود شوهرش را از دست میدهد و همیشه به زنهایی که از او کوچکتر و زیباتر هستند حسادت میکند و همیشه آنها را جلوی خود در کنار شوهرش قرار میدهد و بعد مقایسه میکند و بهاینترتیب هم روحیه خود را از دست میدهد و هم به خاطر شک و سوءظن خودساخته نسبت به همسرش بدگمان میشود و مرد هم بعد از چند سال تازه متوجه میشود که نباید با زنی که از خودش بزرگتر بوده ازدواج میکرده و این موضوع را دایم به همسرش گوشزد میکند در اینجا از یکدیگر فاصله میگیرند و هرکدام در رؤیاهای خویش نیمه گمشده خود را مییابد و از انتخابی که داشته احساس ندامت و پشیمانی میکند، دراین مورد زوجها بهسرعت ازلحاظ روحی از یکدیگر فاصله میگیرند و طلاق عاطفی شکل میگیرد.
رنگ باختن عشق
اولین چیزی که در طلاق عاطفی میان زن و شوهر از بین میرود، جاذبه و اعتماد آنها نسبت به هم است. وقتی یکی از زوجین مملو از نیازهای برآورده نشده در زندگی مشترک باشد، احساس غمگینی و ناامیدی در او شکل میگیرد. طلاق عاطفی را حتی طلاق پنهان نیز مینامند چراکه همسران در محیطهای اجتماعی ممکن است خوب و صمیمی به نظر برسند، اما در تنهایی قادر به تحمل یکدیگر نباشند.
این سرد شدنها ممکن است در آغاز یکطرفه باشد، اما اندکی که بگذرد دوطرفه میشود. بهمرورزمان زوجین دیگر نه نگران هم میشوند و نه نسبت به یکدیگر عاطفه مثبتی بروز میدهند. زندگی زیر یک سقف درحالیکه درواقع هیچ ارتباط رضایت بخشی بین آنها وجود ندارد، تحمل مشکلات را دشوار و ادامه زندگی را دشوارتر میسازد. این روند ممکن است حتی سالها به طول بینجامد و درنهایت به طلاق قانونی منتهی شود.
تمرکز روی اختلافات و نقاط ضعف همسر
یکی از مسائل مهمی که در طلاق عاطفی رخ میدهد این است که چون نیازهای زوجین توسط یکدیگر برآورده نمیشود، رفتهرفته بهجای وجوه مشترک، هر یک به اختلافات و نقاط ضعف دیگری میاندیشد.
پیامد این تمرکز منفی، برجسته کردن اختلافات و نادیده گرفتن اشتراکات است که به فضای فردی وسعت میبخشد و فضای دونفره را محدودتر میسازد. اشتیاق کم میشود، صمیمیت از بین میرود و جملاتی که میان آنها ردوبدل میشود همگی بوی بیتفاوتی میدهد.
دلایل اصلی بروز طلاق عاطفی
ازجمله دلایل بروز طلاقهای عاطفی میتوان به این موارد اشاره کرد که البته در میان دیگر دلایل طلاق، شایعترینها هستند؛ وجود ویژگیهای اخلاقی نامطلوب در زوجین، ازدواج دیرهنگام، خشونت یکی از زوجین، دخالتهای بیمورد دیگران در زندگی مشترک، بیکاری یا از دست دادن موقعیت شغلی، به خطر افتادن وضعیت اقتصادی خانواده و درنهایت ضعف مهارتهای ارتباطی کلامی و غیرکلامی در همسران.
راهکارهایی برای جلوگیری از طلاق عاطفی
مهمترین نکتهای که توجه به آن میتواند مانع از بروز بسیاری از جداییهای عاطفی شود این است که همسران در شناخت و برطرف کردن نیازهای عاطفی یکدیگر، ناموفق هستند.
بهطورکلی میتوان گفت نیازهای اساسی که برای مردان تعریفشده است عبارت است از: حمایت خانوادگی، تحسین، همراهی در تفریحات و … در مقابل نیازهای اساسی که برای زنان تعریف میشود عبارت است از: محبت، گفتوگو، صداقت و روراستی، حمایت مالی و تعهد خانوادگی. حال و با توجه به اینکه تفاوت زیادی در نیازهای مردان و زنان دیده میشود، لذا به وجود آمدن مشکل و سازگاری میان آنها زیاد تعجبآور نیست.
شاید مردی بهراستی به همسرش علاقه داشته باشد و فکر کند که نیازهای همسرش را برآورده کرده است، اما مشکل اینجاست که او تصور میکند نیازهای همسرش مانند نیازهای خودش است و لذا دراین مسیر ناکام میماند. این مطلب درباره زنان نیز صدق میکند. منابع: پایگاه خبری فراسو نیوز- برترینها- افکار نیوز