موازنه (2)
موازنه (2)
به خود آییم (11)
موازنه (2)
به قلم جواد محدثی
همه گناهان، مثل خوردن مال یتیم، بدگویی به مردم، غیبت دیگران و… تبدیل به جهنمی سوزان خواهد شد و جهنم اعمال خود را آنجا حاضر میبیند: و وجدوا ما عملوا حاضرا.[1] این جهنم اعمال، برای کسانی است که اهل معصیتاند. اما آنان که دارای ملکه فاسده و رذایل اخلاقیاند، مثل طمع، حرص، جدال، حبّ مال و جاه، دنیادوستی و … در جهنمی غیرقابلتصور، معذب و گرفتارند؛ عذابهایی که از باطن خودشان ظهور میکند که دوزخیان از آن گریزان و در وحشتاند. گاهی این ملکات، انسان را دچار جهنم ابدی میکند، چون ایمان را از انسان میگیرد. مثل حسد که طبق روایات، ایمان را میخورد، آنگونه که آتش، هیزم را. یا حب دنیا و جاهطلبی که به تعبیر روایات، ضررشان بر دین بیش از دو گرگ گرسنه است که به گله بیشبان حمله کنند، و خدا نکند که سرانجام گناهان، سبب از بین رفتن ایمان شود و انسان در حال کفر بمیرد، که جهنم کافران بسی سختتر و سوزان تر است. ای عزیز! در خبرهای انبیا و اولیا دقت کن، عذابهای سختی را که در روایات معصومین و دعاهای ائمه و مناجات امیرالمؤمنین و صحیفه سجادیه و دعای ابوحمزه اشارهشده در نظر آور، در آنچه خداوند در آیات قرآن از سختی قیامت و عذاب جهنم عذابهایی است که فکر میکنی و هرگز قابل قیاس با عذابهای این جهان نیست. مرحوم شیخ صدوق، روایتی را به این مضمون از امام صادق (ع) نقل میکند: روزی پیامبر خدا (ص) نشسته بود که جبرییل، با رنگی پریده و غمگین به حضور وی آمد. پیامبر پرسید: ای جبرئیل، چرا ناراحت و گرفتهای؟ گفت: یا محمد! چگونه غمگین نباشم که دمهای جهنم را گذاشتند.
پیامبر پرسید: دمهای جهنم چیست؟ گفت: خداوند فرمان داد تا آتش برافروختند، هزار سال گذشت تا آتش آن سرخ شد، سپس فرمود تا افروخته شد هزار سال و سفید شد.
پس از آن فرمود تا هزار سال افروختند تا سیاه و ظلمانی شد. اگر یک حلقه از حلقههای زنجیر دراز جهنم بر دنیا گذاشته شود، دنیا از حرارت آن آب میشود. اگر یک قطره از زقّوم و ضریع آن در آبهای دنیا بچکد، از تعفّن آنهمه میمیرند. پیامبر گریست. جبرییل هم گریست.
خدا فرشتهای را بهسوی آن دو فرستاد که شمارا ایمن ساختم از اینکه گناهی کنید که به سبب آن عذابتان کنم.[2] امثال این حدیث بسیار است. وجود جهنم و عذاب آن نیز از ضروریات همه ادیان است، هم برهان دارد و هم اهل مکاشفه و اهلدل در این عالم نمونه آن را دیدهاند. اگر احتمال صحت هم بدهی، باید سر به بیابان بگذاری. چرا اینهمه غفلت و جهالت؟ آیا ما را هم از عذاب، ایمن کردهاند؟ امام سجاد (ع) آنهمه گریهها و زاریها داشت، ما چرا حیا نمیکنیم و در محضر ربوبیت، اینهمه هتک حرمت میکنیم؟ وای بر ما و غفلت ما!
[1] . کهف (18): 49
[2] . علمالیقین، ص 1032.