تاریخچه حقوق کودکان
تاریخچه حقوق کودکان
تاریخچه حقوق کودکان
حمایت از کودکان و حقوق کودکان واژههایی هستند که خیلی از عمر کاربرد آنها نمیگذرد. درگذشته هیچکس به اینکه حمایت ویژهای را به کودکان اختصاص دهد، نمیاندیشید و کودکان همچون بزرگسالانی کوچک بهحساب میآمدند. برای همین بود که بهکارگماشته شدن کودکان در مشاغل دشوار نیز همچنان که در آثار چارلز دیکنز نویسنده شهیر انگلیسی به چشم میخورد، در جوامع و بهخصوص در کشورهای صنعتی غربی رواج داشت. کودکانی که با این مشاغل سخت سروکار داشتند اغلب به این دلیل که توانایی حمایت از خود را در برابر کارفرمایانشان نداشتند، از شرایط کاری دشوارتر و ناعادلانهتری نسبت به بزرگسالان برخوردار بودند و آسیبهای فراوانی زندگی آنان را تهدید میکرد. در اواسط سده نوزده میلادی، این ایده در فرانسه شکل گرفت که به کودکان، حمایت ویژهای را اختصاص دهند و بدین ترتیب امکان توسعه تدریجی حقوق افراد در زیر سن قانونی فراهم آمد. از 1841، اولین قوانین حمایتی از کودکان در محیط کارشان شکل گرفت. از سال 1881، قوانین فرانسه حق کودکان برای آموزش را نیز در برگرفت.
در ابتدای قرن بیستم میلادی، حمایت از کودکان، شروع به پیدا کردن جایگاهی برای خود کرد. جایگاهی که حمایتهایی در زمینههای پزشکی، اجتماعی و قضایی را شامل میشد. این نوع از حمایت، اولین بار در فرانسه آغاز شد و سپس در سراسر اروپا گسترش پیدا کرد.
از سال 1919، جامعه بینالملل، به دنبال ایجاد یک سازمان متشکل از ملتها (که بعدتر به شکل سازمان ملل درآمد)، این مفهوم را موردتوجه قرارداد و باهدف پرداختن به این مفهوم، کمیتهای را برای حمایت از کودکان طرحریزی کرد.
این سازمان در تاریخ 16 سپتامبر 1924 اعلامیه حقوق کودک را که اولین معاهده بینالمللی درزمینهٔ حقوق کودکان است، موردپذیرش قرارداد. این اعلامیه در 5 بخش حقوق ویژهای را برای کودکان و مسؤولیتهایی را برای بزرگسالان قائل میشد.
اما وقوع جنگ جهانی دوم و پیامدهای آن بود که لزوم چنین حمایتهایی را بیشازپیش آشکار ساخت. جنگ جهانی دوم هزاران کودک را در وضعیتی بسیار وخیم قرار داده بود. ازاینرو پس از جنگ (در سال 1947)، صندوقی در سازمان ملل بهمنظور اقدام فوری در جهت کودکان تأسیس شد. این صندوق بعدتر به شکل سازمان یونیسف درآمد و جایگاه یک سازمان بینالمللی به آن اعطا شد.
از بدو تأسیس، یونیسف بهطور خاص بر روی کمک به آسیبدیدگان جوان جنگ جهانی دوم (که عمدتاً مراقبت از کودکان اروپایی را در برمیگرفت) متمرکز بود؛ اما در 1953، این سازمان مأموریت خود را به دامنهای بینالمللی افزایش و فعالیتهایش را به کشورهای درحالتوسعه نیز گسترش داد. یونیسف سپس چندین برنامه را برای کمک به کودکان درزمینهٔ تحصیل، سلامت و نیز دسترسی به آب و غذا به مرحله اجرا درآورد.
از تاریخ 10 دسامبر 1948، اعلامیه جهانی حقوق کودک این موضوع را که «مادران و کودکان حقدارند که از مراقبت و یاری ویژهای بهرهمند شوند» به رسمیت شناخت. در سال 1959 مجمع عمومی سازمان ملل، پیماننامه حقوق کودک را که در آن 10 اصل حقوق کودک توصیفشده بود، به تصویب رساند. درحالیکه این متن توسط همه کشورها امضا نشده بود و اصول آن تنها ارزش اطلاعرسانی داشت، اما همین متن راه را برای پیماننامه جهانی حقوق کودک هموار کرد.
پس از تصویب پیماننامه حقوق کودک، سازمان ملل خواستار معرفی یک منشور حقوق بشر شد که قابلیت اجرایی داشته باشد و کشورها ملزم باشند که به آن احترام بگذارند؛ بنابراین، یک کمیسیون حقوق بشر برای نوشتن چنین متنی تشکیل شد.
در بحبوحه جنگ سرد و پس از مذاکراتی سخت، دو متن مکمل پیماننامه حقوق بشر بهوسیله مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک پذیرفته شد:
منشور بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و حقوق بشر، حقوقی را برای حمایت در برابر استثمار اقتصادی به رسمیت شناخت، حقوقی همچون حق تحصیل و حق بهداشت و درمان،
منشور مرتبط با حقوق مدنی که بر پایه داشتن نام و ملیت استوار است.
سال 1979، بهعنوان سال جهانی کودک توسط سازمان ملل نامگذاری شد. این سال تغییرات واقعی را در روح پیماننامه مشاهده کرد. دراین سال یک کارگروه کاری درون کمیسیون حقوق بشر به پیشنهاد لهستان تشکیل شد که مسؤولیت نوشتن یک منشور بینالمللی را بر عهده گرفت.
پیماننامه حقوق کودک بهاتفاق آرا در 20 نوامبر 1979 در مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب رسید. 54 ماده این پیماننامه حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کودکان را توضیح میدهد.
پیماننامه حقوق کودک متنی است در رابطه با حقوق بشر که به یک پیمان بینالمللی شد و از 2 سپتامبر 1990 پسازآنکه در 20 کشور به تصویب رسید، وارد فاز اجرایی شد.
تا به امروز، منشور بینالمللی حقوق بشر توسط 190 کشور از 192 کشور عضو به امضا رسیده است، اگرچه بعضی از کشورها، با شروط و محدودیتهایی این پیماننامه را پذیرفتهاند. تنها دو کشور ایالاتمتحده و سومالی این پیماننامه را امضا کرده، اما مصوب نکردهاند.
امروزه، ایده و شخصیت خود پیماننامه جهانی حقوق کودک در تمامی جهان پذیرفتهشده است. اگرچه، موانع کاربردی برای بهبود تحقق این پیماننامه هنوز وجود دارد و برای گذار از سخن تا عمل، همچنان کار بسیاری باقی است. در جهانی که فوریت یک امر مسلط است، در جهانی که در هر 5 ثانیه، یک کودک در اثر گرسنگی میمیرد، اکنون زمان آن است که تئوریها به همراه کاربردها به یکدیگر بپیوندند.
پیماننامه جهانی حقوق کودک چیست؟
پیماننامه جهانی حقوق کودک در 54 ماده برای حمایت از کودکان تنظیمشده است و هر یک از این مواد، یکی از حقوق کودکان را بهتفصیل بیان میکند. البته لازم به توضیح است که این حقوق به ترتیب اولویت در پیماننامه بیاننشدهاند. ماده اول پیماننامه تعریفی را از کودک ارائه میدهد که مطابق با آن کودک به هر فردی که زیر 18 سال سن داشته باشد، اطلاق میگردد. بندهای دیگر این پیماننامه را نیز میتوان در یک نگاه کلی به 4 دسته زیر طبقهبندی کرد:
1 ـ بندهایی از پیماننامه که بر حق بقای کودک تأکیددارند: این حقوق، حق کودک برای زندگی و نیز حق دسترسی به نیازهای اساسیتری که بقای کودک را تضمین میکند، در برمیگیرد؛ نیازهایی مانند تغذیه، پناهگاه، سطح استانداردی از زندگی و نیز خدمات پزشکی؛
2 ـ بندهایی که بهحق کودک برای قرار گرفتن در مسیر رشد و توسعه اشاره دارد: حقوقی مانند حق ادامه تحصیل، بازی، استراحت، فعالیتهای فرهنگی، دسترسی به اطلاعات، آزادی اندیشه، وجدان و دین؛
3ـ بندهایی که حقوق حمایتی کودکان را در برمیگیرد: حقوقی که نیاز است برای کودکان در نظر گرفته شود تا اطمینان داشته باشیم که کودکان در برابر هرگونه خشونت، غفلت و سوءاستفادهای محافظت میشوند. این دسته از حقوق توجه ویژهای را به کودکان مهاجر که بیشتر در معرض آسیب هستند مبذول میدارد. محافظت از کودکان در سیستم قضایی و جنایی، محافظت از کودکان کار، محافظت و توانبخشی کودکانی که براثر سوءاستفاده و یا خشونت به هر نوعی آسیبدیدهاند، نیز جزو همین دسته حقوق قرار میگیرد.
4ـ آخرین دسته بیانگر بندهایی است که حقوق مشارکتی کودکان را بیان میکنند: این دسته از حقوق به آزادی کودکان برای بیان نظراتشان تأکید دارد، نظراتی که میتوانند در عمل بر زندگی کودکان تأثیرگذار باشند. این حقوق میتوانند زمینهای را برای به هم پیوستن زنجیره کودکان و نیز به وجود آمدن صلح فراهم کند. اندیشه اصلی در تدوین چنین حقوقی به وجود آوردن شرایطی برای کودکان است که همزمان با رشد تواناییهایشان، فرصتهای فزایندهای را برای مشارکت در اجتماع داشته باشند تا بدین طریق بتوانند، برای بزرگسالی آماده شوند.
این چهار دسته کلی در حقیقت عصارهای است از حقوقی که در پیماننامه حقوق کودک بیانشده و تلاش براین است که در تمام کشورهای جهان چنین مواردی تحقق پیدا کند. چهاراصل پایهای که تمامی بندهای پیماننامه نیز بر آن بناشده به شرح زیر است:
ماده شماره 2: این حقوق برای همه کودکان بدون هرگونه تبعیضی باید وجود داشته باشد.
ماده شماره 3: زمانی که در رابطه با کودکان تصمیمگیری میشود، باید منافع عالیه آنان در رأس قرار گیرد.
ماده شماره 6: کودکان حق زندگی دارند و باید رشد کنند.
ماده شماره 12: کودکان حقدارند آزادانه عقاید و نظرات خود را ابراز کنند و این نظرات در تمامی اموری که به آنها مربوط میشود، باید موردتوجه قرار گیرد.
پیماننامه جهانی حقوق کودک در ایران:
چهار سال بعد از تصویب پیماننامه در سازمان ملل، یعنی در سال 1372 ه.ش. پیماننامه جهانی حقوق کودک در مجلس ایران نیز به تصویب رسید و با توجه به این پیماننامه، دولت، سازمانهای بینالمللی و سازمانهای مردمنهادی چون انجمن حمایت از حقوق کودکان توانستند راهکارهایی را برای حمایت از کودکانی که در ایران زندگی میکنند، ارائه دهند، کودکانی که قسمت بزرگی از جوامع را تشکیل میدهند و به دلیل قرار داشتن در موقعیتی آسیبپذیر، توانایی حمایت از خود را ندارند و در محیطهایی چون جامعه، خانواده، مدرسه و … نیازمند حمایت ویژهاند. گرچه نقش ابتدایی حمایت از کودکان بر عهده والدین کودک است، اما دولتها و جوامع نیز موظفاند در تحقق این وظایف به خانوادهها یاری برسانند.
منبع: وبسایت انجمن حمایت از کودکان