کار نوشتن
کار نوشتن
سرمقاله
کار نوشتن
محمدرضا خسروی
همسر یکی از نویسندگان مشهور امریکای لاتین به شوهرش گفته بود: «تنها کاری که تو به درد آن میخوری، نوشتن است» منظور اصلی این حرف در جریان مکالمه خانوادگی آن دو البته با تعریفی همراه بوده است. یعنی که شوهر از کل کارهای خانه و بچهها و اداره زندگی کناره گرفته و نوشتن را اختیار کرده است. کاری که در واقع به درد نمیخورد. خانم خانه وقتی در طول سالها میبیند که شوهرش سعی در گردش چرخ زندگی ندارد و با وقایع روزمره به کلی بیگانه است، قطعاً حق دارد که در کلامی گزنده و نیشدار، مرد خانه را مخاطب قرار دهد که جز نوشتن و سیاه کردن کاغذ سفید کاری از دستش بر نمیآید و لابد نوشتن هم کاری نیست که کسی عذر بیگانه بودن با وظایف سنگین اداره خانواده را بتواند با آن توجیه کند!این که جماعت اهل قلم و هنر و اندیشه در کانون خانه و خانواده جایی در مرکز دایره ندارند و آهسته، آهسته به حاشیه رانده میشوند، منحصر به آن نویسنده امریکایی نیست.
به نظر میرسد هفتاد- هشتاد درصد پویندگان راه اندیشه و هنر چنین سرنوشتی دارند، به ویژه که نادر و کمیاباند زنانی که جوهر نظر گیر «نوشتن» را دریابند و افسون جان بخش کلمه، آنان را شیفته و مسحور ساخته باشد و شاید تلخ باشد افشاء ساختن این واقعیت که بسیاری از نویسندگان با همسرانی زندگی میکنند که حتی یک بار یکی از رمانها، از مقالهها، از پژوهشها، از دفترها و از دیوانهای او را نخواندهاند. نویسندگانی را میشناسم که آوازهاش در همه جا پیچیده است اما صدایش در چاردیواری خانه به گوش همسرش نرسیده است و این یعنی که همه او را شناختهاند لیکن در خانه خودش شناخته نیست. آیا نویسندگان به همان گونه که به عوالم غریب و ناشناخته سفر میکنند، خود نیز اگرنه در همه جا که در خانه خودش باید غریب و ناشناخته باشد، اما محض آن که خاطر نویسندگان را پرمشوش نکرده باشیم تفسیر یکی از دوستان را از جمله همسر آن نویسنده برایتان باز مینویسم تا کام اهل قلم را شیرین کرده باشم. این دوست میگفت در عبارت «تنها کاری که تو به درد آن میخوری نوشتن است» هرچند در ضمن بگو- مگوی زن و شوهر بر زبان آمده باشد رازی نهفته است و تفسیری در ضمیر دارد و آن این است که جز نوشتن چیزی زیبای تو نیست و جز نوشتن کاری در خور تو نیست و یعنی هر کاری داری از دست بگذار و قلم را بردار که کار تو این است و به چیزی مپرداز که تراز شخص تو این است و جز این نیست با این حساب، جز نوشتن به کار دیگری نپرداختن را مدح باید انگارید و نه قدح. و خطاب من به جماعت محبوب و محجوب اهل قلم این است و جز این نیست که با هر تعبیری چه در معنای مدح و چه در قواره قدح هرگز مباد که با قلمی که دارید قهر کنید چرا که نسلهای گذشته ما غالباً و فقط دیده میشدند و شنیده نمیشدند و ما نسلی هستیم که باید هم دیده شویم و هم شنیده شویم و شنیده شدن جز با نوشتن به دست نمیآید.