همزیستی مسمالمت آمیز از دیدگاه اسلام

دسته: حقوق بین المللی
بدون دیدگاه
یکشنبه - ۲۰ فروردین ۱۳۹۶


همزیستی مسمالمت آمیز از دیدگاه اسلام

 همزیستی مسمالمت آمیز از دیدگاه اسلام

طرح بحث

سوال اصلی

سوال فرعی

فرضیه

ضرورت بحث

پیشینه بحث

روش تحقیق

سازماندهی تحقیق

بخش اول: همزیستی مسالمت آمیز در حقوق بین الملل

فصل اول:تاریخچه ی همزیستی مسالمت آمیز

فصل دوم: تعریف و تبیین اصل همزیستی مسالمت آمیز

بخش دوم: دیدگاه اسلام درخصوص همزیستی مسالمت آمیز

فصل اول: بررسی آیات، روایات و سیرعملی معصومین (علیه السلام) در خصوص همزیستی مسالمت آمیز

الف) دیدگاه قران کریم

1- قران کریم و آزادی عقیده و فکر:

2- قران و دعوت به همزیستی مسالمت آمیز با توجه به اصول مشترک:]

3- قران کریم  نفی نژاد پرستی:

4- قران و گفت و گوی مسالمت آمیز:

5- قران و استقبال از پیشنهاد صلح:

6- قران و پذیرش حقوق اقلیتها:

7- قران و به رسمیت شناختن انبیا و کتابهای آسمانی گذشته:

8- قران و تعارض در مسائل بین المللی:

ب) همزیستی مسالمت آمیز از دیدگاه روایات

همزیستی مسالمت آمیز در سیره ی عملی پیشوایان دینی

فصل دوم اصالت صلح یا جنگ در اسلام

نتیجه

 

طرح بحث

انسان موجودی اجتماعی است که با تشکیل جوامع کوچک و بزرگ به رفع نیازهای خود می پردازد. امروزه به خلاف گذشته با افزایش سرسام آور جمعیت کره زمین ودرنتیجه افزایش احتیاجات و نیازهای انسانها، بسیار بیشتر از گذشته زمینه ی تنازع و تضاد افزایش یافته است. با این حال تجربه ی چندین قرن تعارض و جنگ به خوبی به انسانها فهمانده که تا در فضایی به دور از درگیری درکنار یکدیگر زندگی نکنند نمی توانند آنگونه که شایسته است نیازهای مادی ومعنوی خود را در بر آورده سازند. در حقیقت می توان گفت تلاشهای جدی بشریت پس از آغاز قرن بیستم و بخصوص با پشت سرگذاراندن دو جنگ هانمانسوز جهانی در جهت کاهش روابط خصمانه و بهبود و ارتقاء روابط دوستانه آغاز شد. از اوایل همین قرن بود که اصطلاحی تحت عنوان «همزیستی مسالمت آمیز» وارد ادبیات سیاسی گردید. و کم کم رنگ و بوی حقوقی یافت اگر چه چنین اصطلاحی در منشور ملل متحد یافت نمی شود ولی محتوای آن در خصوص صلح و همکاری بین المللی در منشور و بسیاری از اسناد حقوق بین المللی آمده است.

در هر حال در این تحقیق برآنیم تا به طور مختصر ابتدا به بررسی این اصل در حقوق بین الملل بپردازیم و سپس دیدگاه اسلام را دراین خصوص بررسی کنیم. البته باتوجه به محدودیت های موجود ناگزیریم تا فقط به بیان اصلی ترین و مهم ترین مسائل بپردازیم و جهت جلوگیری از احاطه ی کلام از بسیاری مطالب صرفنظر کنیم.

 

سوال اصلی

در حقیقت سوال اصلی ما در اینجا این است که ببینیم دین مبین اسلام در خصوص این اصل نوظهور حقوق بین المللی چه دیدگاهی و موضعی دارد.

 

سوال فرعی

به نظر می رسد قطعاً سوال فرعی ما باید این باشد که این اصل چه جایگاهی در حقوق بین المل دارد و تاریخچه ی شکل گیری و اثر گذاری آن چه بوده است چرا که تا به درستی به مفهوم این اصل در حقوق بین الملل پی نبریم، نمی توانیم پاسخ صحیحی به سوال اصلی بدهیم به عبارت دیگر با عدم شناخت است آن نمی توانیم به درک مناسبی از دیدگاه اسلام در این زمینه برسیم

 

فرضیه

به نظر می رسد با توجه به اینکه خداوند دین اسلام را آخرین دین و حضرت محمد (صلوات ا..علیه) را خاتم پیامبران قرار داده بنابراین اسلام دینی جامع خواهد بود که می تواند تمامی نیازهای بشری را برآورده سازد. یکی از این نیازها، نیاز بشر به همدلی، همکاری، امنیت، آرامش و مودت است تا در پرتو آن بتواند به کمال مطلوب خودچه از نظر مادی و چه از نظر معنوی برسد. درحقیقت نقطه ی مقابل این نیازها تعارض و جنگ و درگیری است که می تواند نابود کننده ی بسیاری ازدستاوردهای بشری باشد. دستورات و تعلیمات دین اسلام که از وحی الهی سرچشمه می گیرد به عنوان آخرین دین به طور کامل به این مسائل توجه داشته و برای آنها راهکارهای متفاوت و جامعه ارائه نموده است چرا که این دین از جانب آفریننده ی انسان نازل شده و این خالق قطعاً به تمامی نیازهای او آگاه است و به خوبی می داند که یکی از نیازهای ابتدایی انسان نیاز به آرامش و امنیت است کما اینکه امام معصوم (علیه السلام) نیز می فرماید: «دو نعمت ناشناخته هستند: سلامت و امنیت». حال درتعالیم دین اسلام به خوبی بیان شده که جنگ و تخاصم ناعادلانه و نامشروع کاملاً درتضاد با مقتضیات و نیازهای انسان ؟؟ انسان است و همه انسانها فارغ از مذهب، قوم و قبیله، نژآد، جنس، رنگ، زبان و… حق دارند برادرانه و به طور برابر در کنار یکدیگر در آرامش و امنیت زندگی روبه رشدی داشته باشند.

 

ضرورت بحث

می توان گفت ما به عنوان یک مسلمان وظیفه داریم تا ضمن اینکه خود، تعلیمات دین اسلام را به خوبی شناخته و اجرا کنیم، باید بتوانیم بخصوص در دنیای امروز که تهاجم غیر منصفانه و ناجوانمردانه ای چه از روی جهل و چه از روی غرض علیه السلام وجود دارد، از حریم آن دفاع کنیم و به دیگران بفهمانیم که اگر طبیعتاً بطور خاص نامی از اصطلاح «همزیستی مسالمت آمیز» در دین اسلام (و هیچ یک ازدیگر ادیان) یافت نمی شود لکن این اندیشه در اسلام کاملاً اصالت دارد و اسلام دینی است که همواره مدافع صلح، تعاون و همکاری و برابری و برداری انسانها و جوامع با یکدیگر است اگر چه در این خصوص استثنائاتی نیز وجود دارد که عقل هر انسان خردمندی آنها را تائید می کند چرا که اسلام نیز دین فردگرایی و عقل مداری است.

 

پیشینه بحث

در این زمینه شاید بتوان گفت تقریباً در تمامی کتابها و مقالاتی که به بحث و بررسی در خصوص حقوق بین الملل از دیدگاه اسلام پرداخته اند به این موضوع نیز به صورت مختصر یا مفصل اشاره داشته اند که البته این مطالب به بسیاری از زبانها نیز ترجمه شده است.

 

روش تحقیق

می توان گفت ما در این تحقیق هم توصیفی است و هم تحلیلی و طبعاً گردآوری اطلاعات نیز روش ما کتابخانه است.

 

سازماندهی تحقیق

منطق علمی اقتضا می کند که پس از بیان این مقدمه ی کوتاه با توجه به محدودیت های موجود بخش اول به طور مختصر به بررسی این اصل در حقوق بین الملل بپردازیم به همین منظور در فصل اول از این بخش به بررسی تاریخچه ی این اصل می پردازیم و در فصل دوم به تعریف و تبیین این اصل می پردازیم. در بخش دوم دیدگاه اسلام را در خصوص همزیستی مسالمت آمیز بررسی می کنیم. بدین ترتیب که در فصل اول به بررسی آیات، روایات و سیره عمل معصومین (علیه السلام) در این خصوص می پردازیم و فصل دوم را به بحث در خصوص اصالت صلح یا جنگ در اسلام اختصاص می دهیم. در نهایت در قسمت نتیجه به ما خفل بحث و پیام و دستاورد نهایی تحقیق خواهیم پرداخت.

 

بخش اول: همزیستی مسالمت آمیز در حقوق بین الملل

فصل اول:تاریخچه ی همزیستی مسالمت آمیز

قبل از ورود به بحث تاریخچه بهتر است تعریفی از معنای لغوی اصطلاح همزیستی ارائه کنیم. در زبان فارسی تعاریف مختلفی برای این کلمه ذکر شده که یکی از آنها با هم زیستن، زندگی دو تن یا دو گروه با یکدیگر در حالی که شاید مناسب یکدیگر نباشند است.[1] اما مهمترین واژه ای که درزبان عربی معادل کلمه ی «همزیستی مسالمت آمیز» به کار برده می شود واژه ی «التعایش السلمی» است و در زبان انگلیسی Peaceful coexistence.[2] حال با توجه به این مقدمه ی کوتاه به بحث تاریخی می پردازیم. اصطلاح همزیستی مسالمت آمیز از اصول سابقه دار حقوق بین الملل شمرده نمی شود و طرح آن با این عنوان خاص به اوایل قرن بیستم برمی گردد و مباحث مربوط به ان پس از جنگ جهانی دوم و تاسیس سازمان ملل به اوج خود رسید. در منشور سازمان ملل اسمی از آن نیامده است. همزیستی مسالمت آمیز به منظور پرهیز از خشونت و جنگ به ویژه در بعد بین المللی آن مطرح شده است. این اصل به صل و استقرار و ادامه ی آن اتکا دارد.[3]

از زمانی که حضرت آدم علیه السلام به زمین هبوط کرد، منازعات و جنگ ها وجود داشته است. به دلیل خونریزی ها، غارت ها و خرابی های ناشی از جنگها، همواره این پدیده مورد نفرت انسانها بوده است و آنرا آفت بزرگی برای رشد جوامع خود می دانستند.[4] مثلاً درعهد قدیم ملل درحال انزوا می زیستند و با نظر خصومت به یکدیگر می نگریستند. هر ملی در نظر داشت ملت دیگر را مغلوب و نابود کند و جنگ یگانه وسیله و فرصت تلاقی ملتی با ملت دیگر بود.[5] دوران باستان دوران جنگهای وحشیانه ، کشتار افراد غیر نظامی و اسیران جنگی و وارد آوردن صدمات بدنی به فرماندهان شکست خورده در جنگ از سوی دشمن است. تا قرن چهارم پیش از میلاد، معاهده های صلح به طور معمول برای مدت معین منقعد می شد و از این امر چنین بر می آید که در ادوار باستانی «حالت جنگ» حالت عمومی بین ملتها بوده است.[6] در خصوص قرون وسطی هم باید گفت قرون وسطی، دوران فرو ریختن و شکست امپراطوری عظیم روم (395م) و تقسیم آن به روم شرقی و غربی و در پی آن سقوط امپراطوری روم غربی (476 م) و ایجاد کشورهای و جدید در قاره اروپا است. و چه مشخصه ی قرون وسطی وجود دو حادثه ی بزرگ است که قرون وسطی با آن دو حادثه شناخته می شود.[7] یکی جنگهای صلیبی است و دیگری جنگهای سی ساله ی مذهبی بین دو مذهب پروتستان و کاتولیک. ما بررسی تاریخی هر دو این جنگها به راحتی در می یابیم که در این دوره نیز سخن گفتن از صلح و همزیستی مسالمت آمیز چندان با معنا نخواهد بود. در حقیقت در این دوران اصاله الحرب حاکم بود و حتی قراردادهای صلح برای مدت معینی بسته می شدند. وضعیت تا زمان برگزاری کنفرانس های صلح لاهه به همین منوال ادامه داشت. با برگزاری نخستین کنوانسیون در سال 1899 و دومین کنفرانس در سال 1907 میلادی تا حدودی با رقه های امید جهت جلوگیری از وقوع جنگ ترسیم شد. در سال 1920 نیز جامعه ی ملل تاسیس شد ولی غیبت آمریکا از جامعه ی ملل، تجاوز ژاپن به منچوری در 1931، تجاوز ایتالیا با اتیوپی در 1934 و عدم توانایی قدرتهای بزرگ جامعه ی ملل در ایجاد و جبهه ی متشکل جهت ایستادگی در قبال این تجاوزات، ضربه های مهلکی بودند که یکی پس از دیگری بر بنیاد جامعه ملل فرود آمد و سرانجام آن را از پای در آورد.[8] جامع ی ملل نیز اگر چه توانست توفیق چندانی پیدا کند ولی زمینه های مثبتی را در جهت حمایت از همزیستی مسالمت آمیز ایجاد کرد. در فاصله ی دو جنگ جهانی نیز معاهدات لوکارنو و میثاق بریان- کلوگ در خصوصاً عدم توسل به زور منعقد شدند که ضمانت اجرای کافی نداشتند. پس از جنگ جهانی دوم وتشکیل سازمان ملل متحد اصل بر ممنوعیت تهدید یا توسل به جنگ قرار گرفت و بدین ترتیب یکی از پیش شرطهای همزیستی مسالمت امیز محقق شد. پس از آن نیز این عقیده توسط دو ابر قدرت ان زمان یعنی شوروی و امریکا بخصوص توسط خروشچف رهبر شوروی پذیرفته شد و سبب شد تا همزیستی مسالمت آمیز با قوت و قدرت بیشتری مطرح شود.

 

فصل دوم: تعریف و تبیین اصل همزیستی مسالمت آمیز

منظور از اصل یک قاعده ی بنیادین حقوقی اس که در سطح بسیار گسترده ای میدان عمل داردمانند اصل لزوم وقاء به عهد و یا یک هنجار اصیل و عام است که دولت باید در سیاست خارجی خود پیش از هر چیز آنرا مبنای عملکرد خود قرار دهد.[9] جهت تعریف همزیستی مسالمت آمیز و تعیین اصول و مبانی آن باید از قواعد حقوقی موجود الهام گرفت و بدین ترتیب چنین نتیجه حاصل می شود که کلیه دولتها صرفنظر ازنظام اجتماعی واقتصادی، سیاسی و یا مرامی خود، معرفت به همکاری برای اعتلای سازمانهای بین المللی موجود و ایجاد سازمانهای بین المللی مورد نیاز جهت تحقق اهداف منشور ملل متحد و همچنین توسعه و تقویت حقوق بین الملل وکوشش برای حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات حاصله با دولتهای دیگر هستند. در تعیین و احصای اصول همزیستی مسالمت آمیز، نظام حقوقی بین المللی موجود و تحولاتی که در جامعه ی بین المللی متشکل و سازمان یافته از کنفرانس سانفرانسیکو تاکنون حاصل شده به طور کامل مد نظر قرار گرفته است.[10] همزیستی مسالمت آمیز خود دارای اصولی است که بر پایه ی این اصول، همزیستی بین ملتها و مذاهب استوار می شود. حقوقدانان کشورهای مختلف و سازمانهای متعدد ملی و بین المللی حقوقی، جنبه های متنوع همزیستی مسالمت آمیز را مورد مطالعه و تجزیه و تحلیل قرار داده اند. «انجمن حقوق بین الملل» به سهم خود در اجرای تصمیمی که در کنفرانس دو برونیک 1956 اتخاذ گردید، کمیته ای به منظور بررسی جنبه های حقوقی همزیستی تشکیل داد. این کمیته که وظایف آن از طرف کنفرانسهای بعدی انجمن حقوق بین الملل وهمچنین شورای اجرایی آن تصریح گردید شانزده اصل را به عنوان «مبانی همزیستی مسالمت آمیز» تعیین نمود و این نظر از طرف کنفرانس انجمن حقوق بین الملل که در سال 1964 در توکیو تشکیل گردید نیز مورد تایید قرار گرفت. نتیجه و حاصل مطالعات و بررسی هایی که مدتی نزدیک به ده سال در مراجع و دستگاه های گوناگون سازمان ملل متحد درباره اصول حقوق بین الملل مربوط به روابط دوستانه و همکاری بین دولتها به عمل آمده بود در جلسه ی مورخ 24 اکتبر 1970 (بیست و پنجمین دوره ی اجلاسیه ی مجمع عمومی) مطرح و آن براساس، تصمیمی اتخاذ شد. طبق این تصمیم درباره اصول هفتگانه ی ذیل به طور رسمی توافق حاصل شد.

1- الزام دولتها به خودداری از توسل به تهدید وبه کار بردن قوای صلح ضد تمامیت ارضی و استقلال سیاسی دولتهای دیگر یا اقدامهای مشابه که خلاف اهداف سازمان ملل متحد هستند.

2- لزوم حل و فصل اختلافات بین المللی به وسایل مسالمت آمیز به گونه ای که لطمه ای به صلح و امنیت بین المللی و اصول عدالت وارد نشود.

3- عدم مداخله ی دولتها دراموری که در صلاحیت انحصاری دولتهای دیگر است با توجه به اصول مقرر در منشور ملل متحد.

4- الزام دولتها به همکاری با یکدیگر طبق اصول منشور ملل متحد

5- تساوی حقوق ملل و آزادی آنها برای تعیین سرنوشت خود.

6- برابری دولتها از لحاظ حاکمیت

7- الزام دولتها بر رعایت تعدات ناشی ازمنشورملل متحد با حسن نیت کامل[11].

همان گونه که بیان شد در مورد تعداد اصول همزیستی مسالمت آمیز بین دانشمندان توافقی وجود ندارد. گاهی تا شانزده اصل بیان شده است مثل اصول پیشنهادی انجمن حقوق بین الملل و گاهی پنج اصل. در کنفرانس باندوک در 24 آوریل 1955 میلادی از سوی پاکستان، هفت اصل «هفت ستون صلح» پیشنهاد شده بود ولی کنفرانس باندوک اعلامیه ای را تصویب کرد که متضمن ده اصل بود.[12]

اگر چه در مورد این اصول توافقی کامل وجود ندارد ولی می توان برخی از آنها را در هم ادغام کرد و حتی قدر متیقنی از این اصول به دست آورد. شایان ذکر است که این اصول از یکدیگر تفکیک ناپذیرند چرا که با عدم اجرای هر یک از آنها به آن هدف مطلوب و مورد انتظار دست نخواهیم یافت.

 

بخش دوم: دیدگاه اسلام درخصوص همزیستی مسالمت آمیز

دین اسلام همانگونه که قبلاً نیز اشاره شد دینی است جامع که هم برای زندگی فردی انسانها برنامه دارد و هم برای اداره ی اجتماعات و جوامع انسانی و اگر چه این دین در شبه جزیره ی عربستان ظهور کرد ولی بنابر آیات قران منحصر به یک قوم و قبیله نیست بلکه پیام و رسالتی جهانی دارد. قبل از بررسی دیدگاه اسلام درخصوص موضوع تحقیق حاضر باید بر این نکته موجه داشت که اصطلاح همزیستی مسالمت آمیز اصطلاحی است کاملاً جدید و بخصوص پس از شکل گیری نهادی به نام دولت بوجود آمده و عمر چندانی در حقوق بین الملل ندارد بهمین دلیل در اسلام هم نمی توان به طور دقیق و به معنای امروزی، چنین اصطلاحی را یافت ولی با مطالعه ی این اصل و بررسی دین اسلام میتوان به این نتیجه رسید که بسیاری از مفاهیم و محتویات این اصل به انواع گوناگون در دین اسلام مطرح شده ک در این قسمت به بررسی آنها می پردازیم.

 

فصل اول: بررسی آیات، روایات و سیرعملی معصومین (علیه السلام) در خصوص همزیستی مسالمت آمیز

الف) دیدگاه قران کریم

همزیستی مسالمت آمیز یا همزیستی مذهبی فکر اصیل اسلامی است که آیات متعددی از قران کریم به صورتهای گوناگون با تاکید و صراحت کامل بدان سفارش کرده و این در حالی است که چهارده قرن قبل، مفهوم همزیستی مذهبی برای بیشتر به طور کامل شناخته شده نبود و قران کریم با تاکید فراوان مسلمانان را به آن دعوت کرد. از نظر قران کریم جنگ مذهبی و ستیز به سبب اختلاف عقیده به صورتی که پاره ای از مذاهب دیگر نشان می دهد (مانند جنگهای صلیبی مسیحیت) معنا ندارد. کینه توزی ودشمنی با پیروان ادیان دیگر ممنوع است. قران کریم برای تامین همزیستی مسالمت آمیز راه های گوناگونی را سفارش کرده است که به اهم آنها اشاره می شود.

1- قران کریم و آزادی عقیده و فکر:

با توجه به برخی از آیات قران این امر مسلم است که اعتقادات دینی پذیرش آنها از روش اجبار رد کرده نیست ودر این خصوص حتماً باید به رضایت و اختیار وجود داشته باشد چرا که در غیر این صورت ایمان، قلبی نخواهد بود. در ین زمینه می توان به آیه ی 256 سوره بقره اشاره کرد که می فرماید در دین اکراه روا نیست چرا که راه رشد و تعالی از راه ظلمت و گمراهی مشخص گردیده است. همچنین در آیات 99 سوره یونس، 29 سوره کهف، و 107 سوره انعام به خوبی نشان داده شده که شیوه ی دعوت اسلام شیوه ای کاملاً عقلانی و به دور از هر گونه تحمیل گری و اجبار و کاملاً مسالمت آمیز است و روش های سخت گیرانه تبلیغ در اسلام جایی ندارد.

2- قران و دعوت به همزیستی مسالمت آمیز با توجه به اصول مشترک: خداوند در آیه ی 64 سوره آل عمران به نقاط و اصول مشترک بین دین اسلام واصل کتاب اشاره می کند و به مسلمانان می آموزد که اگر کسانی حاضر نبودند در تمام اهداف مقدتان به شما همکاری کنند از پا ننشینید و بکوشید دست کم در قسمتی که با شما اشتراک هدف دارند، همکاری آنها را جلب کنید و انرا پایه برای پیشبرد اهداف مقدستان قرار دهید.[13]

3- قران کریم  نفی نژاد پرستی:

قران در آیه ی 13 سوره حجرات بیان می فرماید که همه ی انسانها از یک مرد و یک زن آفریده شده اند و این اختلافات امروزی جهت آشنایی داشتن بیشتر با یکدیگر است ضمن اینکه گرامی ترین انسانها نزد خداوند فارغ از هر گونه قوم و قبیله و نژاد و جنبشی پرهیزکارترین انسانها هستند.

تساوی و برابری انسانها یکی از اصول همزیستی مسالمت آمیز است چون نژاد پرستی، خود برتر بینی، تحقیر ملتها ونداسب دیگر سبب مشکلات فراوان برای جامعه بشری شده است که جنگ جهانی اول و دوم نمونه بارز بر این مدعاست[14] ضمن اینکه در بسیاری از آیات قران از «یا ایها الانسان» که یک خطاب کلی به همه انسانهاست استفاده شده که نشان می دهد انسانها فرقی با یکدیگر ندارند و همه فرزندان یک پدر و مادر هستند. قران همچنین در آیه 81 سوره مائده و آیات 111 و 112 سوره بقره تعصبات برتری جویانه و نژاد پرستانه و قوم یهود و مسیحی را رد می کند و می گوید از نظر خداوند هیچ ملت برگزیده ای وجود ندارد و همه با هم برابرند.

4- قران و گفت و گوی مسالمت آمیز:

خداوند در آیه ی 46 سوره عنکبوت خطاب به مسلمانان می فرماید تا در هنگام مجادله با اهل کتاب به بهترین شیوه و نیکوترین روش سخن گفته شود و برمبنای مشترک از جمله توحید تاکیدگردد. حتی قران در آیه 108 سوره انعام به مسلمان دستور می دهد که از دشنام دادن به کافران و بت پرستان بپرهیزند و در گفتار نیز همانند کردارادب و نزاکت را رعایت کنند و به مقدسات اقوام دیگر اهانت نکنند چرا که این اهانت سبب دور شدن هر چه بیشتر آن اقوام از راه راست و کینه و نفرت و دشمنی آنها با دین اسلام می شود.

5- قران و استقبال از پیشنهاد صلح:

هنگامی که یکی از قبایل عرب به نام اشجع تصمیم به بستن « قرارداد ترک مخاصه» با پیامبر (ص) گرفت آیه 90 سوره نساء نازل شد و به مسلمانان دستور داده شد که اگر آنها با شما پیکار نکردند و پیشنهاد صلح دادند، خداوند به شما اجازه نمی دهد که به آنها تعرض کنید و شما نیز باید این پیشنهاد را بپذیرید.[15] همچنین در آیه 61 سوره انفال به پیامبر (ص) امر و دستور شده که اگر دشمنان تمایل به صلح نشان دادند نه توهم بالهای خود را برای پذیرش صلح باز کن و پشنهاد صلح را در آغوش بگیر که استفاده قران از کلمه «فانجح» دراینجا خود بسیار گویا و روشن است. این آیه از آیاتی است که صلح طلبی را به صورت اصل اساسی به مسلمانان و حکومت اسلامی سفارش می کند. اگر آنها تمایل نشان دادند پاسخ مثبت دهید یعنی از گفت وگوهای ابتدایی صلح نیز استقبال کنید.[16]

6- قران و پذیرش حقوق اقلیتها:

اقلیتهای مذهبی نیز با توجه به آیه ی 8 سوره ی ممتحنه اگر با مسلمانان به قتال نپردازند و برای مسلمانان ایجاد ضرر و زحمت نکنند با بستن قرارداد ذمه می توانند به راحتی در جامعه اسلامی زندگی کنند. حتی می توانند اعمالی که در دین آنها مجاز است ولی در دین اسلام حرام می باشد را انجام دهند البته اقلیت های مذهبی موظفند تجاهر و تظاهر به منکرات اسلامی از قبیل صرف مشروبات الکلی، خوردن گوشت میت، نکاح بامحارم زنا ننمایند.[17]بنابراین اگر به آن عمل تظاهر نکنند کسی نمی تواند متعرض آنها شود.

7- قران و به رسمیت شناختن انبیا و کتابهای آسمانی گذشته:

با توجه به آیاتی همچون آیه ی 46 و 48 سوره مائده و بسیاری آیات دیگر به روشنی مشخص است که اسلام ادیان الهی و آسمانی دیگر را به رسمیت شناخته و آنها را تایید و تصدیق می کند و به پیروان هر دینی دستور می دهد تا به کتاب و آیین خویش (که قدر متقین آن توحید و خداپرستی است) عمل کنند.

8- قران و تعارض در مسائل بین المللی:

خداوند در آیه 2 سوره مائده به تعاون و همکاری در نیک ها و تقواها و پرهیز از مشارکت در گناه وتجاوز اشاره کرده که این امری است کاملاً عقلایی چرا که همکاری و تعاون لازمه ی زندگی اجتماعی است. در مقیاس جهانی تلاش برای ایجاد عدالت، برابری، صلح، امنیت وتوسعه از مصادیق «بر» هستند و در این راه می باید از هر نوع همکاری که سبب فساد، تباهی و ظلم است خودداری کنند.[18] در آیه 15 از سوره مائده نیز ازدواج با اهل کتاب و تناول غذای آنها (البته به غیر از غذاهایی که در دین اسلام حرام شمرده شده) مجاز شمردهشده که این خود نشان دهنده اهمیت تعاون و همکاری بین المللی با سایر ادبیات در دیدگاه دین اسلام است.

 

ب) همزیستی مسالمت آمیز از دیدگاه روایات

از مطالعه ی روایات و احادیث چنین به دست می آید که همزیستی آمیز و ایجاد رابطه ی محبت، مودت و دستی با بیگانگان امری است که مسلمانان در روابط بین المللی خود می توانند از آن بهره گیرند چه اینکه اسلام آیین خطری است و هرگز با احساسات طبیعی و انسانی بشر ضدیت ندارد. پیشوایان اسلام پیوسته به رعایت عدات، انصاف، ادای حقوق و پرهیز از آزار و اذیت پیروان مذهب دیگر توصیه می کردند.[19] روایاتی چند از پیامبر (ص) در این خصوص وجود دارد مثلاً ایشان می فرمایند هر کس اهل ذمه را آزار رساند دشمن او خواهم بود و هر کس من دشمن او باشم روز قیامت دشمن خود را بر او آشکار خواهم کرد یا در جایی دیگر می فرمایند «هرکس به یکی از معاهدان اسلام ستم روا دارد و بالاتر از طاقت او تکلیفی بر او تحمیل کند روز قیامت خودم دشمن او خواهم بود» یا در حدیثی دیگر «هرکس به هم پیمانی از غیر مسلمانان ستم کند یا حقش را از بین ببرد یا بالاتر از طاقتش تکلیفی را بر او تحمیل کند یا چیزی بدون رضایت از اوبیگیرد، من روز قیامت با او محاجه خواهم کرد».

همچنین ایشان در جایی فرموده اند «هر کس به پیروان مذاهب دیگر را که در ذمه قرار دارند تهمت بزند، روز قیامت با تازیانه های آتشین مجازات خواهد شد» یا «به فقیران از پیروان همه ادیان الهی صدقه بدهید». از حضرت علی (علیه اسلام) نیز روایاتی در این خصوص وجود دارد که می توان به نامه ی ایشان خطاب به مالک اشتر اشاره کرد در این نامه حضرت علی (ع) می فرماید: «مهربان باش و رعیت را با چشمی پر عاطفه و سینه ای لبریز از محبت بنگر، زنهار که چون درنده ای به غارت جان و مال آنان بپردازی! فرمانبران تو از دو صنف بیرون نیستند، یا مسلمانان و برادران دینی تو هستند و یا پیروان مذهب بیگانه اند که در این صورت همانند تو انسانند. همچنین حضرت علی(ع) در جایی دیگر به مالک توصیه می کنند که از صلحی که دشمن تو را بدان خواند و رضای خدا در آن بود، روی متاب که آشتی سربازان تو را آسایش رساند و از اندوههایت برهاند و شهرهایت ایمن ماند. بعلاوه حضرت بر رعایت عهد و پیمان بسیار تاکید می کنند و به مالک می فرمایند اگر با دشمنت پیمان نهادی در ذمه خود، او را امان دادی به عهد خویش وفا کن و آنچه را به ذمه داری ادا و خود را چون سپری برابر پیمانت قرار ده.[20]

 

همزیستی مسالمت آمیز در سیره ی عملی پیشوایان دینی

سیره را می توان به سبک رفتار معنی کرد و از نظر لغوی در معنای سنت و روش و طریقه نیز آمده است. خداوند در قران کریم پیامبر (ص) را اسوه ی حسنه معرفی می کند یعی شخصی که روش و سبک رفتاری او سر مشقی مناسب و نیکو برای خداجویان است. حال به طور مختصر در ابتدا به بررسی سیره پیامبر (ص) می پردازیم.

در ابتدا یکی از مواردی که توجه ما را به خود جلب می کند نامه های پیامبر (ص)به زمامداران جهان است چرا که رسالت ایشان رسالتی جهانی و برای همه مردم دنیا بوده است. بهمین منظور نامه هایی از طرف ختم المرسلین، به زمامدار مصر، قیصر روم، پادشاه حبشه وشاه ایران فرستاده می شود. اولین مطلبی که می توان ازاین نامه ها برداش کرد این است که اینها توسط پیامبر (ص) به رسمیت شناخته شده اند چرا که در غیر این صورت چنین نامه هایی فرستاده نمی شد و شاید به جای استفاده از تبلیغ و تبیین سازنده برای دعوت آنها به اسلام از زور و شمشیر استفاده می گردید. ضمن اینکه اگر محتوای این نامه ها را مطالعه کنیم خواهیم دید که در آنها اثری از تهدید به استفاده از زور و اجبار و ترساندن طرف مقابل وجود ندارد بلکه آیه 64 سوره آل عمران که بیان اصول مشترک بین ادیان مختلف است در همه ی آنها ذکر شده مبنایی برای مذاکره و دعوت مسالمت آمیز به دین مبین اسلام باشد. همه این نامه ها حاکی است از روش اسلام در دعوت و تبلیغ، منطق و برهان بوده است نه جنگ و شمشیر، نصایح، اندرزها، تسهیلات و نرمی هایی که پیامبر اکرم (ص) هنگام بستن پیمان باملل و مذاهب گوناگون از خود نشان داده، گواه زنده بر این مطلب است که پیشرفت اسلام زاییده ی نیزه و شمشیر نبوده است.[21]

در بررسی سیره عملی پیامبر (ص) باید به پیمانهای صلح منعقد شده توسط ایشان نیز اشاره شود. در تمامی موارد تا هنگامی که غیر مسلمان به پیمان خود وفادار بوده اند، دولت اسلامی نیز پیمان صلح را نقض نمی کرده است زیرا نقض پیمان از دیدگاه اسلام گناهی بزرگ و غیر قابل گذشت است.[22] البته مطالعه ی پیمانها خود نیازمند تدوین چندین کتاب است که به طور مختصر به برخی از آنها در اینجا اشاره می کنیم.

ابتدا باید از پیمان یا منشور مدینه نام ببریم که نخستین قرارداد بین المللی در اسلام و مهم ترین و جامع ترین پیمانی است که به وسیله پیامبر (ص) بین مسلمانان، مشرکان و یهود منعقد شده است. براساس این پیمان رابطه ی بین مسلمانان (اعم از مهاجر و انصار) و رابطه ی میان مسلمانان و یهود رابطه ی میان مسلمانان و مشرکان و وظایف هر دسته مشخص شد. هدف اصلی این پیمان حفظ امنین و همزیستی مسالمت آمیز همه جوامع گوناگونی است که در مدینه می زیسته اند.[23] با توجه به مفاد این پیمان به خوبی متوجه می شویم که حتی برای مشرکان نیز مسائلی درنظر گرفته شده که نشان می دهد روش اسلام در برخورد با گمراهان روش حذفی و زور گویانه نبوده بلکه همزیستی مسالمت آمیز و رافت و رحمت سر لوحه ی اقدامات مسلمانان بوده است.

دومین پیمان هم همان پیمان صلح پیامبر (ص) با مشرکان مکه یعنی صلح حدیبیه می باشد. هدف عمده از این معاهده کسب اجازه برای زیارت کعبه بود که درعین حال مکان مقدس ملی دشمنان ملسمانان نیز محسوب می شد. سرانجام توقف جنگ به مدت 10 سال و عبور و مرور وسکونت همراه با مصونیت به منظور انجام دادن مناسب دینی یا اهداف تجاری در قلمرو هر یک از طرفین مورد توافق قرار گرفت و در الحاقیه ی قرارداد قید شد که در صورت پیوستن قبایل مختلف به هر یک از طرفین، شرایط قرارداد در مورد آنان نیز قابل اجر است.[24]

به این ترتیب مشاهده می کنیم که با انعقاد این پیمان مقرر شد تا روابط حسنه بین قریش و مسلمانان برقرار شود که این بیشتر به نوبه ی خود نشاندهنده ی این است که اسلام جنگ طلب وماجراجو نیس و همواره خواستار صلح و همزیستی مسالمت آمیز با دیگران بوده است. پیمانهای دیگری نیز توسط پیامبر (ص) با مسیحیان منعقد شده که از آن جمله می توان به پیمان ایشان و رئیس مسیحیان ایل و پیمان میان پیامبر اسلام (ص) و مسیحیان سرزمین سینا اشاره کرد که مطابق یان دو پیمان تضمینات و آزادیهای مناسبی به مسیحیان برای رفت و آمد و خرید و فروش و تجارت و انجام مراسم مذهبی داده شده بود که خود نشاندهنده ی تمایل اسلام به زندگی مسالمت آمیز پیروان ادیان الهی در یک سرزمین و با یکدیگر است.

اگر بخواهیم درخصوص رفتار پیامبر (ص) با غیر مسلمانان هم سخنی گفته باشیم می توانیم به چند نمونه اشاره کنیم. به عنوان مثال هنگامی که ایشان دعوت خود را در مکه که پایگاه مشرکان بود آغاز کردند، یاران پیامبر ازهمان ابتدا با انواع و اقسام آزار و اذیتهای زبانی روحی روانی و جسمی مواجه شدند. ضمن اینکه مشرکان قریش به این آزارها بسنده نکرده و مسلمانان را به مدت 3 سال در شعب ابوطالب مورد محاصره وتحریم شدید سیاسی و اقتصادی قرار دادند که سبب وفات برخی از مسلمین شد. حتی زمانی 40 تن از سران قریش در دارالندوه به منظور طرح ریزی قتل پیامبر (ص) اجتماع کردند که با فداکاری حضرت علی (ع) به نتیجه ای نرسیدند. پس از هجرت پیامبر (ص) به مدنیه نیز جنگ بدر، احد، خندق واحزاب را بر ایشان تحمیل کردند. با این حال و باتمامی این آزار و اذیت های پیامبر (ص) آغاز گر هیچ جنگی نبودند تا نوبت به فتح مکه می رسد. مکه به دست مسلمانان فتح می شود. در این حال مشرکان که می دانند چه خیاناتی مرتکب شده اند به شدت از انتقام مسلمانان می ترسند ولی پیامبر رحمت با صدایی رسا می فرماید «الیوم، یوم الرحمه» یعنی امروز روز رحمت ورافت است نه انتقام جویی و با حمله ی در بروید که همه آزادید» همگان مورد عفو و گذشت ایشان قرار می گیرند. آیا مثال و نشانه ای بارزتر از این رفتار برای اثبات اینکه اسلام دین صلح و همزیستی مسالمت آمیز است وجود دارد؟

رفتار پیامبر اسلام (ص) با یهودیان پیمان شکن ستیزه جو نیز بسیار مهربانانه است. یهودیان آزادانه به داد و ستد پرداخته کالاهای خود ر در بازار مسلمانان به فروش می رساندند. گسترش اسلام میان انصار و قبایل اطراف حسادت یهود و برخی از منافقان را ضد پیامبر (ص) برانگیخت. عبدالحسین سلام از ازدانشمندان یهود پس از مذاکره با پیامبر به آیین اسلام گروید. پس ازمدتی مخیرین یکی دیگر از داشمندان یهود به جمع مسلمانان پیوست و حتی پیامبر (ص) را وصی و صاحب اختیار اموال خود قرار داد.[25] حتی پیامبر اسلام (ص) در مراسم اجتماعی یهود شرکت و از بیماران آنها عیادت می نمودند و باحضور در مراسم تشییع جنازه آنها، با خانواده های داغدار ابراز همدردی می کردند که نمونه آن شرکت ایشان درمراسم تشییع عبدا… بن ابی دوست و همکار دایم یهود و دشمن سرسخت اسلام بوده است.[26] حتی وقتی پیامبر (ص) در تشییع جنازه ی یکی از یهودیان مدینه شرکت کرده بود گروهی از صحابه ابراز ناخشنودی کردند که پیامبر به آنها فرمود آیا این یهودی انسان نبوده است؟ که با این سخن معترضان خاموش شدند.[27] علی رغم همه این عطوفتهای اسلامی، یهود به طور مداوم کارشکنی می کردند مثلاً با القاء شبهات و سوالات پیچیده سعی بر ایجاد تزلزل در عقاید مسلمان نسبت به دین اسلام می کردند. حتی کار به جایی رسید که قبیله ی «بنی قیتقاع» خود مسلمانی را در بازار مدینه ریختند و یهودیان «بنی نضیر» نقشه ی قتل پیامبر (ص) را ریختند. یهود «بنی قرنطیه» نیز علی رغم پیمانی که با مسلمین داشتند، در جنگ احزاب با دشمنان مسلمانان همکاری کردند ولی با این حال حتی در زمان مجازات آنها توسط پیامبر (ص)، ایشان از حدود عدالت وانصاف و رفتارهای انسانی خارج نشدند علی رغم تسلط بر آنها و درصدد تلافی و انتقام جویی بر نیامدند چرا که دین اسلام دین رحمت و محبت است نه خشونت وخونریزی و انتقام.

در خصوص سیره امامان شیعه (علیهم اسلام) باید توجه داشت که این پیشوایان به جز حضرت علی (ع) و امام حسن (ع) به دلیل نداشتن حکومت و نداشتن ارتباط بین سرزمین های غیر اسلامی دارای روابط بین المللی نبودند. در این میان امام علی (ع) نیز در دوران حکومت محدود خود گفتار جنگ داخلی درون سرزمین های اسلامی بود و نمی توان گفت جنگ آن حضرت با معاویه در قالب حقوق بین الملل عمومی قابل بررسی است. به یعنی دلیل معاهده ی صلح امام حسن (ع) و معاویه نیز در این قالب نمی گنجد.[28] با این حال می توان نمونه هایی در این خصوص ذکر کرد. به عنوان مثال غم و ناراحتی امیر مومنان (ع) در جریان همه ی لشکریان معاوله به شهر «انبار» و جسارت به زنان اهل کتاب که تحت حمایت حکومت اسلامی بوده اند بسیار قابل تامل و دارای پیام است. یا در روش مباحثات امامان بزرگوار به ویژه امام صادق (ع) بامشرکان، کافران و منکران دینی به وضوح روش های معقول منطقی، مودبانه مسالمت آمیز برای استدلال و قانع کردن طرف مقابل دیده می شود و هیچ گاه هیچ غیر مسلمانی به دلیل مسلمان نبودن مورد تهمت، دشنام و تمسخر و عیب جویی قرار نگرفته است که این نیز به نوبه خود نشان دهنده ی رافت و رحمت اسلامی است که پیشوایان دین الگوها و سرمشقهای آن هستند.

فصل دوم اصالت صلح یا جنگ در اسلام

برخی از متشرقان و تعدادی از فقهای شیعه و سنی قائل به اصالت جنگ در اسلام هستند که از این میان می توان به برنارد لوئیس، مشتری انگلیسی، ابن قدامه، شمس الدین ابن قدامه مقدسی و عبدالکریم زیدان از فقهای اهل سنت  علامه حلی، شهید ثانی و محمد جواد حسینی عاملی از علمای شیعه اشاره کرد. که دلایلی نیز آورده اند از جمله بیان وجوب جهاد در قران و روایتی از پیامبر اکرم (ص) که در کتاب صحیح ملسم و صحیح بخاری از ابن عمر نقل شده (که این روایت بیشتر مورد استناد اهل سنت است) مبنی بر اینکه پیامبر فرموده اند من مامورم با مردم کار زار کنم مگر اینکه به یکتایی خداوند رسالت محمد پیامبر خدا گواهی بدهند و نماز به پادارند و زکات بپردازند. همچنین دلیل دیگر آنها نکوهش دولتی با کافران از جمله آیه 28 سوره آل عمران است که مطابق با آن مومنان نباید کافران را به دوستی بیگرند. البته تمامی این دلایل رد شده است مثلاً در خصوص وجوب جهاد هیچ گاه یک آیه ی قران بودن ملاحظه آیات دیگری نمی توانستند حکم قرار گیرد و بیشتر آیات جنگ و جهاد همراه با دلیل و علت است بنابراین آیاتی که به صورت مطلق در مورد جنگ و جهاد آمده با آیاتی از جمله ی آیه ی 190 و 193 سوره بقره و آیه 8 سوره ممتحنه مقید می شود و جنگ فقط در پاسخ به تجاوز و فتنه گری مجاز شمرده شده است. در مورد روایت ابن عمر از پیامبر (ص) هم گفته شده که هیچ گاه خطاب این روایت متوجه اهل کتاب و مشرکان غیر عرب که خواهان روابط مسالمت آمیز و دوستی هستند نمی شود. در مورد به دوستی نگرفتن کافران هم باید گفت مورد آیه در جایی است که دوستی، یاری و پیمان با آنان به ضرر مسلمانان باشد ولی دوستی با آنها به معنای رفتار مسالمت آمیز معنی ندارد. چگونه دوستی با آنان ممنوع است در حالی که خداوند اجازه ی ازدواج با زن اهل کتاب وتناول غذای آنها را صادر کرده است.[29] در مقابل عده ای دیگراز فقها قائل به این هستند که اساس روابط مسلمانان با غیر مسلمانان بر مسالمت و رفتار نیکوست. اگر به خود کلمه اسلام دقت کنیم می بینیم که این کلمه از «سلم» به معنای صلح و آشتی و دوستی گرفته شدکه این خود گویای بسیاری از حقایق است. ضمن اینکه یکی از اولین سوره های قران که نازل شد سوره کافرون است و در آن خطاب به کافران آمده که هر کسی به آئین خود باقی بماند و جدال و درگیری حاکم نباشد که البته کفار و مشرکان به این امر اعتنایی نکردند و آنقدر بر مسلمین سخت گرفتند تا جایی که فجایع آنها به بیشترین حد رسید و آنگاه بود که آیه 39 سوره حج به عنوان اولین آیه در باب جهاد نازل شد. طبق این آیه به دو دلیل اجازه جهاد صادر شد یکی اینکه جنگ بر مسلمین تحمیل شد و دیگر اینکه مسلمین مورد ظلم و تعدی قرار گرفتند. دلایل دیگری نیز وجود دارد که دربخش های قبلی به آنها اشاره شد که دراینجا از ذکر مجدد آنها خودداری می کنیم. از جمله آیه 61 سوره انفال یا آیات 9 و 94 سوره نساء یا آیات 8 و 9 سوره ممتحنه  که همگی  صلح طبی اسلام را نشان می دهند. همچنین در سیره ی عملی معصومین (علیهم السلام) هم صلح طلبی دیده می شود کما اینکه برخی از یاران حضرت امیر (ع) در جنگ با ناکثین و مارقین و قاسطین به ایشان انتقاد می کردند که چرا زودتر اقدام به جنگ و مبارزه نمی کنید و حضرت (ع) هم هیچ گاه مبارزه نمی کردند مگر اینکه قبلاً حق را برای سپاه دشمن تبیین می فرمودند و آنها را دعوت به پرهیز از جنگ و خونریزی می نمودند. در نهایت می توان گفت آیات جهاد فقط آیات زمان نبرد است نه زمان صلح و حتی به مسلمانان دستور داده شده هنگامی که دشمنان دست از جنگ برداشتند شما هم با آن ها جنگ نکنید چرا که دراین صورت متجاوز محسوب می شوید.

اگر به مواردی که جنگ در اسلام مجاز است نیز توجه کنیم به خوبی در می یابیم که اسلام دین صلح و آشتی است. مجوزهای قرآن برای انجام جنگ دفع تجاوز (آیه 190 سوره بقره)، رفع فتنه (آیه 193 سوره بقره)، رفع استضعاف از ستمدیدگان (آیه 75 سوره نساء)، دفاع از سرزمین (آیات 39 و 40 سوره حج) و مبارزه با نقض کنندگان پیمان و آغاز گران جنگ (آیه 13 سوره توبه) است[30] که عقل هر انسانی نیز وجوب دفاع در چنین مواردی را تایید می کند چرا که در غیر این صورت یعنی عدم دفاع در حالاتی که ذکر شد، درحقیقت عملی بر خلاف عقل سلیم صورت پذیرفته که این از نظر دین اسلام که یکی از پایه های آن تعقل و تفکر است مذموم است. ضمن اینکه اگر به تاریخ جنگهای پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) نظر افکنیم می بینیم که همه ی این جهادها و جنگ ها تدافعی بوده اند نه تهاجمی.

 

نتیجه

از مجموع مباحثی که ارائه شد می توان اینگونه نتیجه گرفت که همزیستی مسالمت آمیز چیزی بیشتر از حالت صلح است چرا که ممکن است کشورها درصلح باشند ولی سایر شرایط که لازمه ی همزیستی مسالمت آمیز است از جمله همکاری و تعاون را نداشته باشند. در هر حال می توان برای همزیستی مسالمت آمیز چهار مرحله قائل شد: صلح، تعاون (همکاری)، اتحاد و وحدت

مرحله پس از صلح مرحله تعاون و همکاری است که امروزه به ویژه در سازمانهای بین المللی یک وجه خود رانشان می دهد و نمونه ی بارز آن سازمان ملل است. کشورهای مسلمان نیز به نظر می رسد با تشکیل سازمان کنفرانس اسلامی در این مرحله به سر می برند. مرحله بعد مرحله ی اتحاد است که کشورهای اروپایی با تشکیل اتحادیه ی اروپا خواهان دستیابی به آن هستند ولی هنوز مرحله چهارم یعنی وحدت محقق نشده است. دیدگاه اسلام برای مسلمانان و کشورهای اسلامی همان وحدت با یکدیگر است و با کشورهای غیر اسلامی تعاون و همکاری یعنی اسلام درخصوص رفتار با کشورهای غیر اسلامی یک مرحله فراتر از صلح رفته و خواهان همکاری و تعاون با آنهاست. در مجموع باید پذیرفت که اسلام دین صلح و َآشتی وهمزیستی مسالمت آمیز است و جنگ و جهاد حالت استثنائی دارد و نیازمند وجود دلیلی موجه است.[31]

 

1- علی اکبر دهخدا، لغت نامه ی دهخدا، ج14، ص 20817

2- محمد مهدی کریمی نیا، همزیستی مسالمت آمیز در اسلام و حقوق بین الملل، ص28

3- سید جلال الدین مدنی، حقوق بین المللی عمومی و اصول روابط  دول، ج 2، ص192

4- محمد مهدی کریمی نیا، پیشین، 42-41

5- احمد متین دفتری، روابط بین الملل از قدیم الایام تا سازمان ملل، ص 169.

1- محمدرضا ضیایی بیگدلی، حقوق جنگ، ص 2

2- محمد مهدی کریمی نیا، پیشین، 50-49

3- فریدون زند فرد، ایران و جامعه ملل، ص 64

1- سید خلیل خلیلیان، حقوق بین الملل اسلامی، ص204

1- مهدی کریمی نیا، پیشین، 134

1-محمد مهدی کریمی نیا، پیشین، ص 134-133

2- کلودآلبر کلییار، نهادی روابط بین الملل، ص563

1- ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج2، ص450

1- محمد مهدی کریمی نیا، پیشین، ص264.

1- ر.ک ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج4، ص54

2- عبدالحکیم سلیمی، نقش اسلام درتوسعه حقوق بین الملل، ص 173.

3- محمدرضا ضیایی بیگدلی، اسلام وحقوق بین الملل، ص 101

1- عباس علی عمید زنجانی، فقه سیاسی، ج3، ص 461 و 462

2- محمد مهدی کریمی نیا، پشین، ص274

1- ص 276-275

1- همان، ص 291

1- محمد ابراهیمی و سید علیرضا حسینی، اسلام وحقوق بین الملل عمومی، ج1، 399.

2- محمدمهدی کریمی نیا، پشین، ص 293.

1- محمد حمیدا… ، سکونت بین المللی دولت اسلامی، ص 315

1- جعفر سبحانی، تاریخ اسلام، ص 137.

2- ر، ک. عباس علی عمید زنجانی، اسلام و همزیستی مسالمت آمیز، ص 105.

1- ر.ک. محمدرضا ضیایی بیگدلی، پیشین، ص 105

2- محمد مهدی کریمی نیاف پیشین، ص 315

1- ر.ک. محمد مهدی کریمی نیا، پشین، 332-325

1- ر.ک. محمد مهدی کریمی نیا، ص 338-333

  • برگرفته از جزوه ی درسی استاد دکتر رهایی

علی آقا حسینی

دانشجوی ارشد حقوق بین الملل دانشگاه مفید قم


نوشته شده توسط:صادق کاخکی - 11476 مطلب
پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۸۹
برچسب ها:
دیدگاه ها

تصویر امنیتی را وارد کنید *