نقدی بر نظریه همبستگی اجتماعی
نقدی بر نظریه همبستگی اجتماعی
نقدی بر نظریه همبستگی اجتماعی
منصوره حسینی
واژه کنترل اجتماعی در زبان انگلیسی به معانی قدرت، توانایی، تسلط و اقتدار آمده است. این واژه در زبان فرانسه با مفهوم اجبار اجتماعی منطبق است و این همان معنایی است که آگوست کنت تحت عنوان قدرت معنوی به کار برده است.
در حقیقت کنترل اجتماعی به شیوههایی گفته میشود که جامعه برای واداشتن اعضایش به همنوایی و جلوگیری از ناهمنوایی بهکار میبرد. طرفداران این نظریه بر این باورند که باید به «رفتار مجرمانه» در جامعه توجه داشت نه همنوایی؛ چرا که زندگی رویهمرفته پر از وسوسه و فریب است. چون جامعه قادر است رفتار مردم را کنترل کند مردم به همین دلیل با هنجارهای اجتماعی همنوایی نشان میدهند اگر چنین کنترلی نبود ممکن بود «همنوایی» کمی وجود داشته باشد.
دورکیم بر این باور بود که اگر در جامعهای همبستگی اجتماعی- نیروی کششی که افراد یک جامعه را به هم میپیوندد- قوی باشد، اعضای آن احتمالاً با ارزشها و هنجارهای اجتماعی همنوا میشوند (تمایل به تبعیت از مقررات). اگر نباشد ممکن است مردم بهسوی «رفتار مجرمانه» کشیده شوند. (تمایل به نقض مقررات)
بنابراین کجرویها و نوع کنترل اجتماعی با توجه به ساختار جامعه، شکل حکومت، فرهنگ و نهادهای اجتماعی و… متفاوت است. بهطور مثال در جامعه روستایی محیط بسته، همه همدیگر را میشناسند روابط بر اساس احترام، کوچکترها تحت کنترل بزرگترها (ریشسفیدان) هستند اعضای جامعه برای انگشتنما نشدن و طرد نشدن از جامعه کمتر به کجروی روی میآورند نگاه ریشسفیدان به فرد خاطی سنگینتر از چند سال زندان است اما در جامعه باز مثل شهرها متفاوت و خانواده کوچکتر شده و اعضای خانواده بهخاطر مشکلات اقتصادی و شغلی و درگیر شدن با زندگی ماشینی کمتر همدیگر را میبینند و در این موارد قانون کنترلکننده رفتار اجتماعی است.
کنترل اجتماعی را میتوان بهلحاظ هدفهایی که در جامعه دارد به انواع مختلفی تقسیم کرد:
1- کنترل غیررسمی
2- کنترل رسمی
3- کنترل اجتماعی مثبت و منفی
کنترل غیررسمی: در عرصه رویارویی اجتماعی اعضای جامعه در خانواده، مدرسه، محل کار و…تحقق میابد افرادی که بر خلاف هنجارهای سنتی و معیارهای خانوادگی، اجتماعی رفتار میکنند از سوی دیگران برای همنوایی با هنجارهای اجتماعی تحت فشار قرار میگیرند. گروه همسالان و افراد دارای موقعیت مشابه و گروههای مرجع نقش مهمی در همنوایی افراد دارند که ترس از بیآبرویی یا بیاحترامی و بیاعتباری انها را از انجام کارهای ضداجتماعی باز میدارد.
کنترل رسمی: راهنمای اعضای جامعه بر اساس عنصر حقوقی و قانونی است و گروههایی در جامعه هستند که شغلشان اعمال این قوانیناند و کجروان اجتماعی و مجرمان را دستگیر میکنند و به دادگاه جهت مجازات میفرستند.
حتی مؤسسه و سازمانهایی همچون مدرسه، اداره و… نیز هستند که دارای معیارها و مقرراتی برای کنترل اجتماعیاند.
کنترل اجتماعی مثبت و منفی: تشویقها، آفرینها، قدردانیها و اعمال شوقانگیز دیگر از ساختکارهای مثبتند و برای همنوا ساختن با هنجارها و ارزشهای اجتماعی لازمند. برعکس آن توبیخ، تهدید، بیاعتنایی، ریشخند، جریمه و زندان از ساختکارهای منفیاند.
بهنظر هیرشی سیاستهای عمومی که به منظور بازدارندگی یا بازتوانی مجرمان طراحی شده است، همچنان با شکست مواجه خواهند شد. سیاستهای مؤثر دولتی سیاستهایی هستند که اجتماعی شدن در خانواده را با تقویت خانواده و بهبود کیفیت روشهای تربیت بچه در خانوادهها پشتیبانی و تقویت کنند.
نتیجتاً میتوان گفت: تباین میان کنترل اجتماعی مثبت و منفی امری انتزاعی است و هر دو مجموعاً در واقعیت هدفی را که تأمین همنوایی اجتماعیست خواستارند.
جامعهشناسان معتقدند، هیچ سازوکار کنترل اجتماعی که تنها بر تشویق ها و تنبیه های برونی متکی باشد، ﻣﺆثر واقع نخواهد شد.
همچنین هم زمان با کنترل اجتماعی، باید به مقوله «فرهنگسازی» جامعه توجه شود و یک نظام فرهنگی در جامعه به وجود آید که افراد در محیط جامعه، به نوعی نظم اخلاقی درونی پایبند گردند؛
در مورد عوامل کجرویهای اجتماعی نباید نگرش تک عاملی (به عدم نظارت اجتماعی) داشت سایر عوامل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و حتی زیستی نیز در این کجروی مؤثر است.
ضمن آنکه مفهوم نظارت در دیدگاه اسلامی شامل بازدارندگی، درمان و پیشگیری است.
منابع نوشتار:
1- ستوده، هدایتالله. آسیبشناسی اجتماعی: جامعهشناسی انحرافات. تهران: انتشارات آوای نور، 1393.
2- قنادان، منصور و دیگران. جامعهشناسی (مفاهیم کلیدی). تهران: آوای نور،1383.
3- آرون، ریمون. مراحل اساسی اندیشه در جامعه شناسی. تهران: انتشارات علمی،1383.
تخصصی جامعهشناسی جنایی- ولی پوری