نظریه عمومی جرم و خویشتن‌داری

دسته: جامعه شناسی جنابی , مطالب برگزیده
بدون دیدگاه
شنبه - ۹ بهمن ۱۳۹۵


نظریه عمومی جرم و خویشتن‌داری

نظریه عمومی جرم و خویشتنداری

 

371054855

زهره غلامعلی زاده

خویشتنداری یک سری رفتارهایی است که به انسان این واقعیت را میقبولاند که تنها چیزی که در زندگی میتواند آن را کنترل کرده و تغییر دهد خود انسان است. تمامی حرکات مخرب، عادات ناپسند، مشکلات عقدهای و روانی و رفتارهای غیرقابلقبول و نامعقول را کنترل میکند و موجب میشود خود انسان برای سرنوشتش تصمیم بگیرد.

خویشتن‌داری منجر به برقراری اعتدال در زندگی شده و هنگام بروز مشکلات جدید توانایی مقابله با آنها را به انسان می‌دهد و او را در کنترل واکنشهای فرا احساسی یاری می‌کند. اساسی برای مبارزات سالم با مشکلات بوده و به انسان کمک می‌کند تا مسؤولیتهای شخصی خود را در زندگی بپذیرد.

خویشتن‌داری با جلوگیری از هرگونه افراط در زندگی، اعتدال را در زندگی حفظ می‌کند. هم‌چنین مانع از برخی مسایل چون: دخالت دیگران، آزار و اذیت، درماندگی، وابستگی بیش‌ازحد و یا توجه به دیگران می‌شود و کمک می‌کند امیال درونی را در رسیدن به کمال عقلی و مسؤولیت منعکس کند.

گاتفردسون و هیرشی (1990) از ترکیب مفاهیم اولیه کنترل جرم و پیوندهای اجتماعی و نظریه گزینش عقلانی با نظریه روان‌شناختی، نظریه عمومی جرم را مطرح کردند.

آنها تفاوتهای فردی در زمینه گرایش افراد به ارتکاب جرم را در خودکنترلی یا خویشتن‌داری دانستند و علت اصلی خویشتن‌داری ضعیف را در روشهای نامناسب تربیت کودکان می‌دانند.

والدینی که قادر نیستند بر رفتار فرزند خود نظارت داشته باشند و پس از وقوع رفتار منحرفانه او را به‌شدت تنبیه می‌کنند، این امر باعث پرورش کودکانی می‌شود که فاقد خویشتن‌داری هستند.

افراد فاقد خویشتن‌داری اصراری در حفظ پیوندهای اجتماعی ندارند و در نتیجه افرادی دارای شخصیت تکانشی هستند و ضعف خویشتن‌داری سبب تضعیف پیوندهای اجتماعی آنان می‌شود که امکان استفاده از فرصتهای مجرمانه موجب تقویت انحراف و تقویت روند منحرفانه در طول دوره زندگیشان می‌گردد.

در نظریه عمومی جرم، بزهکاری و رفتارهای مجرمانه از قبیل سرقتهای مقرون به آزار یا ورودهای غیرمجاز به ملک دیگران به‌قصد ارتکاب بزه، حوادث و اَعمالی غیرقانونی هستند و وقتی مردم در آن درگیر می‌شوند که دریابند آنها سودمندند. اگر هدفها به‌خوبی به وسیله محافظان کارآمد مورد محافظت قرار گیرند، نرخ جرایم کاهش می‌یابد و تنها بزهکاران غیرمنطقی و فاقد خویشتن‌داری به این سمت حرکت می‌کنند.

مهار خویشتن یعنی داشتن نظم لازم در زندگی جهت رسیدن به استعدادهای بالقوه؛ مهار خویشتن به فرد، این توان را خواهد داد تا بتواند رفتارش را با هدفهایش منطبق سازد. بدون مهار خویشتن، دستیابی به توان لازم جهت غلبه کردن بر افسردگی، ترس و خشم غیرممکن خواهد بود. روشهای مهار خویشتن به فرد کمک خواهد کرد که عملکردی متناسب با تواناییهای ذاتی خود داشته باشد و از تواناییهای خود حداکثر استفاده را کند. برای ایجاد خویشتن‌داری علی‌الخصوص از دوران طفولیت می‌بایست حس اعتمادبه‌نفس، کنترل احساسات بیش‌ازحد و هیجانات، ایجاد صبر و تحمل در خود، تقویت حس ایمان و باور و تمرین کردن برای خودکنترلی در برابر اتفاقات و فرصتهای مختلفی اعم از فرصتهای ارتکاب جرم و… که در زندگی به وجود می‌آید، تقویت گردد.


نوشته شده توسط:صادق کاخکی - 11476 مطلب
پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۱۳۸
برچسب ها:
دیدگاه ها

تصویر امنیتی را وارد کنید *