مبانی اساسی منشور سازمان ملل متحد در مورد ایجاد و حفظ صلح

دسته: حقوق بین المللی
بدون دیدگاه
دوشنبه - ۲۱ فروردین ۱۳۹۶


مبانی اساسی منشور سازمان ملل متحد در مورد ایجاد و حفظ صلح

مبانی اساسی منشور سازمان ملل متحد در مورد ایجاد و حفظ صلح

 

معصومه بریمانی

هدف اصلی سازمان ملل متحد حفظ صلح و امنیت بین المللی است. صلحی که منظور نظر سازمان می باشد صلح بین المللی است نه داخلی مگر در موارد اتفاقی و در جهت اجرا اعمال بین المللی خصوصاً صلحی که (مطابق با اصول عدالت و حقوق بین الملل باشد.

در منشور ملل متحد چندین روش پیش بینی گردیده تا هنگامی که به نظر می رسد صلح و امنیت در خطر باشد اقدام لازم انجام شود ممکن است شورای امنیت اطراف دعوا را به حل و فصل اختلافات خود فراخوانده و نیز در مورد هر اختلاف یا موقعیتی که ادامه آن ممکن است صلح و امنیت بین المللی را به خطر اندازد تحقیق و بررسی نماید. مجمع عمومی سازمان ملل ممکن است هر مساله مربوط به حفظ صلح و امنیت بین المللی را مورد بحث و گفتگو قراردهد اما اگر نیاز به اقدامی بود یا باید موضوع را به شورای امنیت ارجاع دهد علاوه بر این دو نهاد اصلی سازمان ملل یک وظیفه و کار سیاسی برای دبیر کل در منشور سازمان ملل تعیین گردیده است دبیر کل سازمان حق دارد توجه شورای امنیت را نسبت به هر موضوعی که به نظر می رسد عاملی در جهت تهدید به حفظ صلح و امنیت بین المللی باشد, جلب نماید وی ممکن است همچنین به اقدام و هدایت انجام عملیات حقیقت یابی, ایجاد مساعی جمیله از طریق میانجیگری و مصالحه دست زند آژانس ها و ترتیبات منطقه ای نیز می توانند در ارتباط با موضوعات صلح و امنیت با موضوعات صلح و امنیت بین المللی اقداماتی را انجام دهند. اگر طرفهای یک اختلاف برای حل آن در استفاده از راههای صلح جویانه و مسالمت آمیز با شکست مواجهه شوند شورای امنیت می تواند به انجام اقدامات اجرایی که شامل اقدامات نظامی و غیر نظامی است در جهت جلوگیری و قطع تهدید نسبت به صلح و نیز برای توقف در خدمت شورای امنیت قرار می گیرند مستقل و جدای از نیروهای نظامی اعضای سازمان ملل نمی باشند به مجمع عمومی و دبیر کل اجازه انجام اقدامات اجرایی در این مورد داده نشده است آژانس ها و ترتیبات منطقه ای نیز نمی توانند بدون جلب رضایت سازمان ملل به اقدامات اجرایی دست زنند.

اگرچه ارکان سازمان ملل اختیاراتی در جهت حفظ صلح و امنیت دارند اما هیچ شرایط و مقرراتی در منشور در مورد ایجاد و حفظ صلح وجود ندارد مقاله حاضر در نظر دارد مبانی اساسی منشور را در مورد ایجاد و حفظ صلح با تکیه بر گفتگوها و مباحث طراحان منشور در کنفرانسهای (دامبارتون اوکس) و ( سان فرانسیسکو )مورد بررسی قرار دهد چند اصلاحیه در کنفرانس سان فرانسیسکو به وسیله هیات های نمایندگی در جهت ارتقا و رشد چارچوب منشور پیشنهاد گردید ولی مخالف از سوی دولتهای حامی و بنیانگذار از وقوع چنین ارتقایی جلوگیری نمود به هر رو به نظر نویسنده اگر چنین پیشنهادهایی به تصویب رسیده بود سازمان ملل در عملکرد خود در ارتباط با حفظ صلح و امنیت بین المللی بسیار موفق تر بود.

مقدمه

هدف اصلی سازمان ملل آنگونه که در منشور بیان گردیده است حفظ صلح و امنیت بین المللی است. در این مقاله قصد بر این است که مبانی اساسی منشور در زمینه ایجاد و حفظ صلح مورد بررسی قرار گیرد چنین کاری دربادی امر رجوع و تکیه بر جامعه ملل و مروری بر مذاکرات (منشور اتلانتیک) از سال 1941 تا امضای منشور در سان فرانسیسکو در سال 1945 طلب میکند در این همچنین چهارچوب حقوقی موجود در منشور در ارتباط با صلح نیز مورد تجزیه و تحلیل و تبیین بیشتر قرار خواهد گرفت.

در خلال جنگ جهانی دوم بسیاری از دولتها در فکر می کردند که یک سازمان جهانی نوین برای جلوگیری از جنگ و برقراری صلح ضروری می باشد لذا ملاحظه می شود در منشور اتلانتیک (14 اوت 1941) به ایجاد یک ) نظام دائمی و گسترده امنیت (عمومی ) که (بتواند به تمامی ملتها توانایی زیستن با امنیت را در محدوده مرزهایشان بدهد) اشاره می کند.

به نظر ضروری می رسید سازمانی که موثر از جامعه ملل باشد ایجاد گردد به هر حال برخی از نویسندگان معتقد بودند که ( در واقع اسناد جامعه ملل حتی در زمینه موضوعات جنگ و صلح در مجموع نسبتاً بد نبودند) زیرا چندین موضوع مورد اختلاف بین دولتها در زمینه قلمرو و مرز را حل و فصل نمود.

هدف ابتدائی جامعه ملل همان گونه که در میثاق آن منعکس شده بود حفظ صلح و امنیت بین المللی بر مبنای حقوق و عدلت بود برای نیل به این هدف اعضا جامعه ملل موافقت نمودند که اختلافات خود را از طریق آیین نامه های مسالمت آمیز حل و فصل در نزد و جامعه ملل مطرح نمایند اعضا متعهد می گردند که در صورت نقض مثیاق به جنگ متوسل نشوند در صورتیکه یکی از اعضا به جنگ متوسل شود خود به خود فرض بر این قرار می گیرد که وی جنگی را بر علیه تمامی اعضاجامعه ملل آغاز کرده است واعضا دیگر مکلفند کلیه روابط تجاری و مالی با آن دولت را قطع نمایند شورای جامعه ملل این وظیفه (اختیار) را داشت که استفاده از زور را جهت حفاظت و حمایت از میثاق جامعه ملل را توصیه نماید. به موجب میثاق هم اعضا و هم شورا مسئول حفظ و ایجاد صلح بودند. جامعه ملل هیچ نقش اجباری جهت حفظ صلح و امنیت نداشت اما اعضا جامعه ملل تکالیف قانونی خاصی را متعهد می گردیدند که اگر آنها را رعایت می کردند و به مورد اجرا می گذاشتند بدون شک از جنگ بزرگ دیگر ( جنگ جهانی دوم) جلوگیری می کردند.

در هر صورت جامعه ملل در جلوگیری از بروز جنگ جهانی دوم با شکست روبرو گردید و این شکست اساساً بدین علت بود که موضوع و مفهوم (امنیت جمعی) از خواستهای کشورها که از چیزی تحت عنوان منافع ملی شان حمایت می کردند بسیار ضعیف تر و کم اهمیت تر بود در واقع در جمعی کاملاً منافع وی را تامین نمی نماید این تفکر کلی وجود دارد که یکی از علل شکست جامعه ملل عدم مشارکت برخی از قدرتهای بزرگ بوده است اگر سازمان ملل با موفقیت هایی روبرو گردیده است به خاطر این است که در آن برای قدرتهای بزرگ منزلت هایی برتر در نظر گرفته شده است.

اهداف طراحان

)طرح چهار قدرت) که توسط مقامات ایالات متحده آمریکا در اوت 1942 ایجاد و مطرح گردید نظامی را مورد توصیف و تجزیه و تحلیل قرار می دهد که در آن مسئولیت اولیه و ابتدایی برای برقراری حفظ صلح پس از جنگ جهانی دوم برعهده ایالات متحده آمریکا اتخاد جماهیر شوروی سابق , انگلستان و چین می باشد. این مرکزیت و مدیریت قدرتهای بزرگ به رسمیت شناختن یک واقعیتی را ارائه می دهد که بدون حمایت آنها یا حتی کمترین مخالفت با خواستهای آنها امکان عملکرد هرگونه نظام امنیتی جدید وجود نخواهد داشت وحدت آنها کلیدی برقراری نظم پس از جنگ و همکاری آنها پایه وهرگونه اقدامات جمعی خواهد بود.

در بند 4 (بیانیه مشترک چهار دولت درباره امنیت عمومی ) (13 اکتبر 1943 مسکو) ضرورت ایجاد یک سازمان بین الملل عمومی بر مبنای اصل حاکمیت برابر کلیه دولت صلح دوست برای حفظ صلح و امنیت بین المللی به رسمیت شناخته شد.

متعاقباً سه دولت بزرگ , به استثنای چین که غایب بود , در اول دسامبر 1943 در تهران اعلام نمودند که مسولیتی عالیه برای ایجاد صلحی که مبتنی بر حاکمیت حسن نیت توده های عظیم مردم جهان باشد و بالا ترور و وحشت جنگ را برای همه نسلها از بین ببرد بر عهده آنها و دولتهای دیگر خواهد بود.

این تلاشها نشانگر ارزوهای زیادی برای نیل به صلح و حفظ امنیت از طریق یک سازمان بین المللی است در آغاز سال 1945 قدرتهای بزرگ مذکور همان که در مسکو توافق نمودند شروع به (تنظیم و ترسیم سندی جامع؛ جزئیات بیشتر) در مورد یک سازمان برای پس از جنگ نمودند نمایند انگلستان معتقد بود که ایالات متحده آمریکا باید در این مرحله دست به اقدام زند اتحاد شوروی اعتراضی ننموده و سرانجام ایالات متحده شروع به اقدام نمود.

پیشنهاد آمریکا

در خلال جنگ جهانی دوم مقامات آمریکایی شروع به ایجاد طرحی برای دوره پس از جنگ نمودند آنان تشخیص داده بودند که در پایان جنگ قدرت نظامی هانی ابتدائاً در دست رهبران فاتح متمرکز خواهد شد و بنابراین راههایی برای جلوگیری از اینکه دول متخاصم به جنگ دیگری دست یا زند پیدا کرد.

از سوی دیگر آمریکایی ها تشخیص داده بودند که سازمان (جهانی) جدید باید درارتباط با موضوع صلح با جامعه ملل متفاوت باشد و اگر این سازمان بخواهد با موفقیت روبرو گردد بایستی از شکست جامعه ملل درس گرفته و آن درسها را مورد ملاحظه قرار دهد.

فرض عمده اصلی برای حفظ صلح بین المللی این بود که تلاش های مشترک دول بزرگ باید ضرورتاً برداشتن کنترل نظامی جهان استوار باشد آمریکایی ها پیشهاد کردند که مسئولیت اولیه برای حفظ صلح و امنیت باید به شورای امنیت داد شود که از این لحاظ یک نقش ولایت برای انجام اقدامات نظامی خواهد داشت کلیه اعضا دائمی شورای امنیت باید برای بکارگیری اقدامات نظامی توافق داشته باشند مگر اینکه عدم توافق آنها اتخاذ تصمیمات جمعی را غیر ممکن سازد.

یکی از دلائل منصوره شکست جامعه ملل این بود که جامعه هیچ ساختار موثر برای اجرای صلح نداشت میثاق جامعه ملل بر آیین رسیدگی حل و فصل اختلافات صلح جویانه تاکید می ورزیدند آمریکا نیز در طرح در مورد ایجاد سازمانی جدید از ساختار امنیت جهانی بر مبنای همان شکلی کل سازمانی نظیر جامعه ملل پشتیبانی می نمود اما اعطا قدرتی بیشتر جهت حفظ صلح در نظر گرفت.

سرانجام در سال 1642 وزارت امور خارجه انگلیس تحت عنوان (طرح قدرتهای چهارگانه) پیشنهاد نمود که یک سازمان می بایستی پس از جنگ که نشات گیرنده از سوی شورایی مرکب از انگلستان ایالات متحده آمریکا , اتحاد جماهیر شوروی و چین باشد تشکیل گردد. بنابراین موقعیت ممتاز و برجسته قدرتهای فاتح بخشی از طرحی که برای حفظ صلح از طریق سازمانی جدید است می گردد.

مذاکرات دامبارتون اوکس

در کنفرانس دامبرتون اوکس در 21 اوت مذاکرات بین ایالات متحده آمریکا , انگلستان چین و اتحاد شوروی در مورد پیشنهاد آمریکا آغاز گردید در جریان این مذاکرات این مطلب مورد تائید و موافقت قرار گرفت که سازمان پیشنهدی نباید فعالیتهایش منحصراً محدود به حفظ صلح و امنیت باشد.

همچنین نقش قدرتهای بزرگ و کوچک در سازمان مورد نظر مورد بحث قرار گرفت هر چهار دولت در راستای اینکه آنها خود باید امتیاز عضویت دائم در شورای امنیت بهره مند باشند موافق بوده و مشکلی نداشتند این موفقیت ویژه از این جهت موثر بود که هر یک از این دولت ها حق وتو در مورد تصمیمات شورا را داشته باشند همانگونه که بعداً در کنفرانس یالتا به چنین توافقی نایل آمدند.

برخی صاحب نظران معتقدند که پیشنهادات ارائه شده در کنفرانس دامبارتون که در واقع نظرات حکومتهای ایالات متحده , انگلستان اتخاد شوروی را ارائه می داد به مقدار کافی منافع و سهم ممکنه ملتهای کوچک را مورد نظر قرار نداده است و در جهت نهادینه کردن موقعیت قدرتهای چهارگانه غالب بیش از حد افراط شده است.

پیش نویس اساسنامه سازمان بین المللی جدید توسط قدرتهای بزرگ تهیه گردید و در اختیار سایر کشورها قرار گرفت تا ضمن بحث آن را مورد تصویب قرار دهند چند مشکل بود که لاینحل باقی ماند و پیش نویس تنها یک پیشنهاد اولیه بود که نیاز به اصلاح داشت.

کنفرانس سان فرانسیسکو

کنفرانس سان فرانسیسکو در 25 آوریل 1945 با شرکت نمایندگان دولتهای برگزار کننده و دعوت شونده تشکیل شد دعوت نامه شامل این پیشنهاد بود که کنفرانس پیشنهادات مطروحه در کنفرانس دامبارتون اوکس را به عنوان مبنای منشور پیشنهادی مورد ملاحظه قرار خواهد داد این کنفرانس تهیه منشوری که کشورها را ملزم به جلوگیری از جنگ و ایجاد زمینه هایی برای پیشرفت و رشد اجتماعی و اقتصادی باشد ارائه داد.

 

چارچوب حقوقی مقررات صلح در منشور

امیال و خواسته های عمده شرکت کنندگان در کنفرانس سان فرانسیسکو در مورد حفظ صلح امنیت بین المللی در مقدمه منشور سازمان ملل و نیز اهداف و اصول اساسی که در این ماده 1 بیان گردیده منعکس است منشور (در بند 1 ماده 1) (دولتها را) به اقدامات جمعی و موثر و بکارگیری طرق صلح آمیز برای جلوگیری و رفع تهدید نسبت به صلح توقف اعمال تجازو گرانه و دیگر اقسام نقض صلح برای حل و فصل اختلافات بین المللی فرا خواند در مواد 41 و 42 منشور اقدامات جمعی مشخص شده است.

در مورد شرایط و مقررات مربوط به صلح برخی نظرات موجود است که در کنفرانس سان فرانسیسکو مورد بحث و گفتگو قرار گرفت و لازم است در اینجا توضیح داده شود این نظرات مربوط به مفاهیم (صلح امنیت و عدالت) در ماد 1 و (صلح داخلی و بین المللی) در ارتباط با بند 7 ماده 2 می باشد چگونگی رسیدن به حفظ صلح و امنیت از طریق مقررات منشور بعداً با ارجاع به این بحثها مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت.

صلح , امنیت و عدالت

مقدمه میثاق چنین مقرر کرده بود که صلح و امنیت باید (از طریق تاسیس مقنن مفاهیم حقوقی بین الملل به عنوان مقررات واقعی رفتاری در میان دولتها و حفظ تشدید مبانی عدالت و احترام دقیق به تعهدات قراردادی و رفتار دولتها با یکدیگر) اعمال گردد

در ( کمیته 2 از کمیسیون اول) کنفرانس سان فرانسیسکو پیشنهاد هایی در مورد اضافه نمودن عبارتی در ماده 1 نظیر (مطابقت با اصول عدالت و حقوق بین الملل) بعد از عبارت (صلح و امنیت) وجود داشت زیرا هیات های نمایندگی نگران خطر تکرار به اصطلاح (سیاست آرام سازی و تکسین) بودند بدین معنی که دول ضعیف تر نباید تحت نام صلح مجبور به انجام اقداماتی به نفع دولت قوی تر گردند.

سرانجام عبارت (مطابقت با اصول عدالت و حقوق بین المل) در آخر بند مذکور اضافه گردید.

صلح داخلی و بین المللی

آنگونه که در بند 1 ماده 1 بیان می گردد آن صلحی که باید حفظ و تثبیت شود صلح (بین المللی) است نه صلح ( داخلی) گودریچ این طور نوشته است که صلح مورد نظر در موارد استثنایی که جنبه بین المللی پیدا می کند صلح داخلی یا مداخله در یک جنگ جهانی داخلی را نیز می تواند در برگیرد بند 7 ماده 2 مقرر می دارد که ( در این منشور به سازمان ملل اجازه هیچ گونه مداخله در اموری که ضرورتاً در محدود صلاحیت داخلی یک دولت است را نمی دهد (اما به هر حال ین اصل لطمه ای به اعمال اقدامات اجرایی که به موجب فصل هفتم مقررگردیده است نخواهد زد.

به موجب فصل هفتم منشور , تشخیص و تعیین وجود تهدید نسبت به صلح نقض صلح یا عمل تجاوزگرانه و انجام اقدامات اجرایی لازم برای ایجاد و حفظ صلح با شورای امنیت است اقداماتی که توسط شورای امنیت صورت می گیرد نباید با اصل عدم مداخله مغایرت داشته باشد تنها دلیل مداخله شورای امنیت در امور کشورها بایستی نقش آشکار مقررات حقوقی بین المللی که تهدیدی نسبت به صلح را تشکیل می دهد باشد. در نتیجه تنها مبنای موجود برای مداخله شورای امنیت در امور داخلی یک کشور نقض آشکار مقررات حقوقی بین المللی است که موجب ایجاد تهدیدی نسبت به صلح بین المللی باشد.

حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات

منشور ملل متحد در بردارنده تکلیفی برای اعضا مقرر می دارد که اختلافات خود را که (ادامه آنها) احتمالاً منجر به خطرافتادن حفظ صلح و امنیت ) می گردد از طریق مسالمت آمیز حل و فصل نمایند بند 1 ماده 33 به تعدادی از روشهای حل و فصل نظیر مذاکره میانجیگری , داوری و توسل به ترتیبات منطقه ای اشاره می نماید بند 1 ماده 1و بند 3 ماده 2 نیز در بردارنده اصل حل و فصل مسالمت آمیز و آرام اختلافات می باشد این موضوعات در قسمتهای آتی که نقش ارکان بین المللی مربوط را توضیح می دهد مورد بحث قرار خواهد گرفت.

شورای امنیت

نقش شورای امنیت درحل و فصل مسالمت آمیز اختلافات اجباری و تحکمی نیست اگر چه بند 2 ماده 33 بیان می دارد که شورای امنیت باید در جائی که به نظرش ضروری می رسد طرفهای اختلاف را برای حل و فصل آن فراخوانده اما به نظر نمی رسد عبارت مذکور دلالت بر تعهد الزامی شورا مبنی بر اعمال مقررات بند 1 ماده 33 به موجب ماده 33 نقش شورا نظارت بر تعهد دولتها برای حل و فصل اختلافات به صورت (مسالمت آمیز) می باشد.

شورای امنیت ممکن است در موردی که هراختلاف یا وضعیتی که ممکن است منجر به تنش بین المللی یا موجب بروز یک اختلاف گردد به منظور تشخیص این مطلب که آیا ادامه این اختلاف یا وضعیت احتمالا حفظ صلح و امنیت بین المللی را به خطر می اندازد) تحقیق و بررسی نماید اما (به موجب منشور شورا چنین اختیاری را ندارد که در ارتباط با روشها و حد و حدود چگونگی شرایط حل و فصل که قانوناً اعضا را ملزم کند اتخاذ تصمیم نماید این چنین قدرتی به دیوان بین المللی دادگستری داده شده است.

مجمع عمومی

برطبق منشور ملل متحد هرگونه اختلاف یا وضعیتی را ممکن است در نزد هر یک از ارکان شورای امنیت یا مجمع عمومی طرح نمود مجمع عمومی ممکن است هر ساله را در ارتباط صلح و امنیت بین المللی مورد بحث و بررسی قرار دهد اما اگر چنانچه نیاز به اقدام عملی بود باید موضوع را به شورای امنیت ارجاع دهد علاوه بر این هنگامی که شورای امنیت بر اساس تکالیفی که به موجب منشور بر عهده دارد در حال رسیدگی به اختلاف یا وضعیتی هست مجمع عمومی مبادرت به هیچ گونه توصیه ای نخواهد نمود (گودیچ) و ( مامبورو ) معتقدند که برای مجمع جامعه ملل چنین محدودیتی وجود نداشت.

دبیر کل

علاوه به دو رکن اصلی مذکور سازمان ملل یک نقش سیاسی برای دبیر کل در منشور ملل متحد در نظر گرفته شده است دبیر کل این حق دارد که در هر موردی که به نظر وی ممکن است تهدیدی نسبت به حفظ صلح و امنیت بین المللی وجود داشته باشد توجه شورای امنیت را نسبت به آن جلب نماید ( این اختیار شامل سه عنصر حق مسئولیت و تصمیم گیری می باشد.

هر چند که در منشور اختیارات دبیر کل به طور وسیع مطرح شده است ولی آنها کلی بوده و در جزئیات وارد نشده است این مساله بستگی به ابتکارات و سیاست های وی در استفاده از اختیاراتش در حل و فصل اختلافات دارد به هر حال نقش دبیر کل برای انجام اقدامی مستقل مبهم است نقش بالقوه دبیر کل (تنها بر مبنای اقدامات متقابل ارکان اصلی دیگر سازمان) خصوصاً شورای امنیت و مجمع عمومی و تحت شرایط حمایت کامل دولتها می تواند به طور موثر اعمال گردد.

ترتیبات منطقه ای

آژانس ها و ترتیبات منطقه ای می توانند به انجام موضوعات که مرتبط با حفظ صلح و امنیت بین المللی است بپردازند منشور بر این امر تکیه دارد که اعضای سازمان که عضو چنین ترتیباتی هستند باید قبل از ارجاع اختلافات منطقه ی به شورای امنیت این آژانس ها و ترتیبات منطقه ای بایستی تلاش لازم را جهت نیل به حل وفصل مسالمت آمیز اختلافات بعمل آورند.

اگر یکی از طرفهای مختلف منطقه ای مشتاق به ارجاع دعوای مورد نظر به سازمان ملل باشد شورای امنیت موضوع را دستور کار خود قرار می دهد به هر حال چنانچه آن اختلاف هنوز صلح و امنیت بین المللی را به خطر نینداخته باشد , شورا ممکن است به موجب ماده 52 منشور تصمیم بگیرد که آن را به محکمه منطقه ای ارجاع دهد اما موضوع را در دستور کار خویش حفظ خواهد کرد تا در صورتیکه تلاشهای منطقه ای با شکست روبرو گردد آنرا به جریان اندازد.

انجام اقدامات اجرایی در ارتباط با صلح

مهمترین ابتکار منشور سازمان ملل در ارتباط با صلح و امنیت بین المللی مقررات مربوطه به انجام اقدامات اجرایی است که در فصل هفتم آمده است این اقدامات شامل اعمال مسلحانه و غیر مسلحانه می باشد در بند 1 ماده 1 (برای جلوگیری و رفع تهدیدات نسبت به صلح و برای توقف اعمال تجاوزگرانه و دیگر موارد نقض صلح (اقدامات جمعی موثر) به طور کلی پیش بینی شده است اقدامات جمعی تنها از طریق شورای امنیت قابل اعمال خواهد بود برای انجام چنین اقداماتی اختیاری به مجمع عمومی و دبیر کل اعطا نگردیده است.

آژانس ها و ترتیبات منطقه ای نمی توانند بدون رضایت سازمان ملل که از طریق شورای امنیت اعطا می گردد دست به اقدامات اجرایی بزنند به هر حال منشور حق دفاع جمعی مشروع را به رسمیت شناخته و مقرر نموده است که اقدامات اجرایی تا زمانی که شورای امنیت دست به اقدامات مقتضی بزند , ادامه خواهد یافت بنابراین وجود چنین مجوز توسط منشور با شورای امنیت بدین معنی نیست که سازمان ملل نظارت خویش را نسبت به اقدامات مذکوری که توسط ترتیبات منطقه ای صورت می پذیرد از دست خواهد داد.

چنین اقداماتی که توسط آژانس ها یا ترتیبات منطقه ای بر مبنای اختیاراتشان صورت می پذیرد لازم است که مطابق با اصول مقرر در بند 4 ماده 2 باشد اگر سازمان ملل تشخیص دهد که چنین اقداماتی موجب تهدید با نقض صلح و امنیت بین المللی می شود (ممکن است مطابق آن اتخاذ نماید و اقدام به عملی نماید که به نظر می رسد بر طبق اختیارات عمومی خود برای حفظ صلح و امنیت بین المللی مناسب می باشد. تعیین وجود خطر نسبت به صلح

بر طبق ماده 39 تنها شورای امنیت مجاز است که وجود تهدید نسبت به صلح نقض صلح یا اقدامی تجاوز گرانه را تعیین نماید ( ضمانت اجرای) مفاد این ماده با ماده 25 قوی تر گشته بدین ترتیب که اعضای سازمان ملزم به قبول تصمیمات شورای هستند. در واقع این مساله که آیا یک اقدام تجاوزگرانه وجود دارد یا نه هنگامی که موضوع امنیت جمعی مطرح است رکنی عمده از سازمان ملل یعنی شورای امنیت تصمیم می گیرد , در حالی که در مورد دفاع مشروع جمعی تا وقتی که شورای امنیت دخالتی انجام ندهد تصمیم گیری با دولت مربوطه است.

به شورای امنیت این اختیار داده شده تا ضمن اینکه وجود هرگونه (تهدید نسبت به صلح) یا (اقدامی تجاوزگرانه) تعیین می کند تصمیمات مقتضی جهت انجام اقدامات لازم در چنین مواردی را اتخاذ نماید (ماده 39) با وجود این عبارات مندرج در ماده 39 بدون تعریف باقی مانده است و تعیین شورای امنیت باید بستگی دارد به معنایی داشته باشد که ممکن است به آنها نسبت داده شود در واقع این روشن نیست که چه تفاوت ها و روابطی بین عبارات (تهددی نسبت به صلح) مذکور ماده 1 ( تهدید با استفاده از زور) مذکور در بند 4 ماده 2 و(نقض صلح ) و اقدام تجاوزگرانه مذکور در ماده 39 وجود دارد به هر رو به نظر می رسد که در دیدگاه طراحان منشور (اقدام تجاوزگرانه) غیز از نقص صلح ب طور معقول و منطقی به هنگامی که (استفاده از زور) یا ( اقدام تجاورگرانه) رخ می دهد نقص صلح به وقوع پیوسته است.

ابزارهای عملی فشار

همانگونه که پیشتر بیان گردید قصد طراحان منشور سازمان ملل این بوده است که به شورای امنیت این اختیار داده شود تا برای حفظ صلح در جهان از طریق اعمال زور در سطح بین المللی وارد عمل شود چنین نگرشی از یک احساس کلی ناشی می شود که شکست جامعه ملل در زمینه حفظ صلح ناشی از ضعف شیوه ها و ابزارهای عملی در اعمال فشار بوده است هر چهار دولت بزرگ در دامبارتون اوکس طرفدار اصل اساسی ایجاد واحدهای نظامی متشکل از نیروهای مسلح کشورها بودند تا برای اهداف اجرایی (اعمال زور) در خدمت شورا امنیت باشند.

مقررات مربوط به ایجاد صلح از طریق سازمان جدید یعنی سازمان ملل در مواد 40 و 41 و 42 و 43 و 27 و بند 5 ماده 2 منشور مندرج است منشور ملل متحده به شورا اجازه می دهد که اقدامات موقتی (تامینی) در حدی که لازم به نظر می رسد جهت تعیین اقدامات نظامی و غیر نظامی که ممکن است در یک مورد خاص ضروری باشد را مشخص نماید اعضا را به هنگام ضرورت برای اجرای چنین اقدامات و تهیه کمکهای متقابل ملزم نماید. دلیل بکارگیری چنین مقرراتی در مورد اقدامات جمعی اعمال فشار کافی روی یک دولت تجاوز گر جهت رعایت و اجرای تعهدات بین المللی اش بود. اگر حل مسالمت آمیز اختلافات و اقدامات موقتی و تامینی اعمال شده توسط شورا برای اخطار به طرفهای مربوطه با شکست موجه گردید پس از تشخیص وجود تهدید علیه صلح , شورای امنیت اشکال گوناگون اقدامهایی را که در مواد 41و 42 مقرر گردیده است را اعمال خواهد کرد.

اگر ثابت شد که اقدامات اجرایی غیر نظامی که در ماده 41 مقرر گردیده کافی نیست شورای امنیت ممکن است دست به اقدام نظامی بزند به هر حال نیازی نیست که شورا تا حصول مشخص شدن قضیه صبر نماید.

نیروهای مسلحی که در خدمت شورا خواهد بود مجزا و مستقل از نیروهای مسلح اعضای سازمان نخواهد بود این شرط مربوط به نیروهای مسلح ملی یکی از نکات پیشنهادی و مورد قبول در کنفرانس ها (دامبارتون اوکس) و سپس در سان فرانسیسکو بود همان گونه که در بند 2 ماده 17 منشور مقرر گردیده است هزینه عملیات مورد نظر توسط اعضا براساس آنچه مجمع عمومی معین می نماید تامین خواهد گردید.

 

موخره و نتیجه گیری

بعد از تلاش عقیم جامعه ملل برای حفظ صلح و امنیت تمایل فراوانی جهت ایجاد یک سازمان جهاتی با اختیارات موثر پدیدار شد انتظار این بود که سازمان جدید به عنوان دومین و بهترین تلاش مقررات مناسبی برای امنیت جمعی ایجاد نماید.

هدف عمده سازمان ملل متحد حفظ صلح و امنیت بین المللی است صلحی که باید حفظ کرد صلح بین المللی است نه داخلی ( به جز در موارد اتفاقی و به جهت ارتباط با وضعیت بین المللی) و مهمتر اینکه صلحی باشد که مطابق با اصول عدالت و حقوق بین الملل باشد.

تکنیکهای تنبیهی نظامی و اقتصادی منشور جدید برای متوقف نمودن اختلافاتی که منجر به وخیم تر شدن اوضاع در جهت منازعات مسلحانه گردیده است مهمترین تفاوتی است که با میثاق قبلی دارد شورای امنیت به عنوان یک رکن مرکزی سازمان ملل برای ایجاد و حفظ صلح شناخته شده است برای نیل به هدف عمده سازمان ملل که همانا حفظ صلح و امنیت بین المللی است منافع جمعی باید فراتر منفعت ملی ملحوظ گردد.

نمایندگان شرکت کننده در کنفرانس سانفرانسیسکو تلاشهای زیادی نمودند که تا رای در مورد پذیرش اصلاحات پیشنهادی در راستای کمک به ایجاد و حفظ صلح پذیرفته شود آنها درصدد بودند تا اختلاف بین شورای امنیت و مجمع عمومی را به حداقل برسانند و نظارت شورای امنیت را بر محاکم منطقه ای تغییر دهند دولتها در مورد شورای امنیت از جهت اینکه در راستای حفظ صلح ناتوان باشد به خاطر وجود حق ( وتو) نگران بودند و بنابراین درصدد یافتن راه حلی برای مواقعی بودند که (وتو) اعمال می گردد به هر حال, پیشنهاد اصل که در کنفرانس (دامبارتون اوکس) مطرح گردیده بود بدون تغییرات اساسی پذیرفته شد.

در منشور سازمان ملل برای ایجاد حفظ صلح و امنیت به هنگامی که در معرض خطر قرار گرفته باشد چندین روش پیش بینی شده است شورای امنیت ممکن است طرفهای منازعه را به حل اختلافات خود فرخوانده و در مورد هر اختلاف یا وضعیتی که ادامه آن احتمالاً به خطر افتادن صلح و امنیت بین المللی را به همراه دارد تحقیق و تفحص نمای مجمع عمومی ممکن است هر موضوعی را در ارتباط با حفظ صلح و امنیت بین المللی مورد بحث قرار دهد اما به هنگامی که نیاز به اقدامی باشد مجمع یابد آن موضوع را به شورای امنیت ارجاع دهد علاوه بر این دو رکن اصلی سازمان برای دبیر کل یک وظیفه سیاسی وجود دارد که در منشور مندرج است دبیر کل این حق را دارد که با توجه به شورای امنیت را نسبت به هر موضوعی که به نظر وی ممکن است تهدیدی برای حفظ صلح و امنیت بین المللی باشد جلب نماید دبیر کل (همچنین ) ممکن است شروع به اقدام و رهبری عملیات حقیقت یابی نماید و مساعی جمیله ای را از طریق سازش و میانجیگری اعمال نماید آژانس ها و ترتیبات منطقه ای نیز می توانند به مسائل مربوط به صلح و امنیت بین المللی بپردازنند.

اگر طرفهای اختلاف برای حل مسائل خود دراعمال طرق مسالمت آمیز مواجه به شکست گردند شورای امنیت دست به اقدامات اجرایی که شامل اقدامات نظامی و غیر نظامی است خواهد زد تا نسبت به جلوگیری یارفع تهدیدات نسبت به صلح توقف اعمال تجاوزگرانه و دیگر موارد نقض صلح اقدام نمایند نیروهای مسلحی که برای چنین اقدامات در خدمت شورای امنیت قرار می گیرند جدا و مستقل از نیروهای مسلح کشورهای عضو نیستند به مجمع عمومی و دبیر کل اختیاری برای انجام اقدامات اجرایی داده نشده است آژانس ها و ترتیبات منطقه ای نمی توانند بدون رضایت سازمان ملل دست به اقدامات اجرایی زنند.

در منشور ملل هیچ مقرراتی در مورد حفظ صلح وجود ندارد و فاقد مطلبی واضح و صریح در مورد ایجاد صلح است اما مقرراتی چند وجود دارد که سازمان ملل در اقدامات و تجربیاتش به آن تکیه کرده است تلاش های سازمان ملل و میزان موفقیتش در حفظ صلح و امنیت از جمله تکیه کرده است تلاش های سازمان ملل و میزان موفقیتش در حفظ صلح و امنیت از جمله موضوعاتی هستند که نویسنده در جهت تحقیقات بیشتر در مورد آن مشغول به مطالعه و تحقیق است


نوشته شده توسط:صادق کاخکی - 11476 مطلب
پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۳۹
برچسب ها:
دیدگاه ها

تصویر امنیتی را وارد کنید *