صدقه دادن چه آدابی دارد؟
صدقه دادن چه آدابی دارد؟
برپایه آموزههای دینی؛ یکی از کارهای ارزشمند اجتماعی، صدقه دادن است[1] که البته دارای آدابی میباشد و رعایت آنها در افزایش ثواب صدقه، نقش بسزایی دارد. در اینجا به نمونههایی از این آداب اشاره میشود.
1 . صدقه؛ از محبوبترین و پاکترین اموال
بنابر آیات قرآن، بهتر است صدقه از پاکترین و محبوبترین اموال باشد:
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! از قسمتهای پاکیزه اموالی که [از طریق تجارت] به دست آوردهاید، و از آنچه از زمین برای شما خارج ساختهایم؛ انفاق کنید».[2]
«هرگز به [حقیقت] نیکوکاری نمیرسید مگر اینکه از آنچه دوست میدارید، [در راه خدا] انفاق کنید و آنچه انفاق میکنید، خداوند از آن آگاه است».[3]
2 . اولویت صدقه دادن به خویشاوندان نزدیک
رسول خدا(ص) در سخنانی فرمودند:
«در حالی که اقوام نزدیک انسان محتاج باشند؛ جای صدقه دادن به دیگران نیست».[4] پس اگر کسی چنین کاری را انجام دهد و با وجود بودن خویشاوند نیازمند، به دیگران صدقه دهد، فضیلت و ثواب کامل صدقه را از دست داده است.[5]
«صدقه بر خویشان نزدیک، ثواب صدقه را دوبرابر میکند».[6]
3 . درخواست دعا از فقیر
امام علی(ع): «زمانی که به فقیران، چیزی میدهید از آنها بخواهید که برای شما دعا کنند؛ زیرا دعای ایشان در حق شما مستجاب میشود…».[7]
امام سجاد(ع): «هر کسی بر بینوای ناتوانی صدقه بدهد و آن بینوا در آن حال برای او دعا نماید؛ دعایش مستجاب میشود».[8]
4 . منت نگذاردن بر صدقه
رسول خدا(ص): «همانا خداوند عزّ و جلّ شش خصلت را بر من روا ندانسته و همانها را برای جانشینان من از فرزندانم و برای پیروانشان روا نشمرد: … منت نهادن پس از صدقه دادن…».[9]
امام علی(ع) در سفارش خود به مالک اشتر فرمودند: «مبادا هرگز با خدمتهایی که انجام دادی بر مردم منّت گذاری، یا آنچه را انجام دادهای بزرگ شماری، یا مردم را وعدهای داده، سپس خلف وعده نمایی. منّت نهادن، پاداش نیکوکاری را از بین میبرد، و کاری را بزرگ شمردن، نور حق را خاموش گرداند».[10]
5 . صدقه دادن قبل از درخواست فقیر
امام صادق(ع): «کار نیکِ بخشش، پیش از درخواست است. امّا آنچه پس از سؤال و خواهش داده میشود، پاداش آبرویی است که [درخواست کننده] در برابر تو ریخته است؛ تمام شب را به بیداری و ناراحتی گذرانده، و میان امید و نومیدی به سر برده است، بیآنکه بداند برای نیاز خود به کجا رو کند؛ سپس عزم جزم کرده و با قلبی تپنده، و دست و پایی لرزان، و گونهای افروخته از شرم، رو به تو آورده است، بیآنکه بداند با افسردگی از پیش تو باز خواهد گشت یا با شادی؟».[11]
البته روشن است که این عمل، برای افراد مستحقی است که نیاز به کمک پیدا کردهاند، ولی آنان که گدایی تبدیل به شغلشان شده، از این عمل مستثنا هستند.
6 . نگاه نکردن در صورت فقیر
یسع بن حمزه میگوید: در خدمت امام رضا(ع) بودم و با ایشان سخن میگفتم. گروه فراوانی در خدمت ایشان بودند و از ایشان درباره حلال و حرام میپرسیدند که مردی بلندقامت و گندمگون وارد شد و گفت: سلام بر تو، ای فرزند پیامبر خدا! مردی از دوستداران تو و دوستداران پدران و نیاکان تو هستم. از حج باز میگردم. خرجی خود را گم کردهام و چیزی ندارم تا خود را با آن بهجایی برسانم. اگر صلاح میدانی، مرا به شهرم برسان. از فضل خدا توانگر هستم و هرگاه به شهر خود رسیدم، آن مقدار که به من دادهای، به عوض تو صدقه میدهم؛ چرا که به من صدقه تعلّق نمیگیرد. امام رضا(ع) فرمود: «بنشین. رحمت خدا بر تو باد!» و به مردم رو کرد و با آنها سخن گفت تا همه پراکنده شدند و آن مرد ماند به همراه سلیمان جعفری، خیثمه و من. امام(ع) فرمود: «آیا به من اجازه میدهید به اندرونی بروم؟». … امام داخل اتاق شد و اندکی باقی ماند و بیرون آمد و در را بست و دستش را از بالای در بیرون آورد و فرمود: «آن خراسانی کجا است؟». گفت: اینجا هستم. امام فرمود: «این دویست دینار را بگیر و آنرا کمک خرج خود کن و با آن، برکت بجوی و از سوی من صدقه نده و برو تا نه من تو را ببینم و نه تو مرا ببینی». آن مرد رفت. سلیمان به امام گفت: … چرا چهرهات را از او پوشاندی؟ امام فرمود: «از ترس اینکه خواری خواهش را به سبب اینکه آنرا بر آوردم، در چهرهاش ببینم».[12]
در برخی از روایات جزئیاتی برای صدقه ذکر شده است که هم نشان از اهمیت صدقه دارد و هم اجر صدقه را افزون میکند:
واسطه در صدقه دادن
پیامبر اسلام(ص): «…و کسی که مال صدقه را از شخصی گرفته و به نیازمندی برساند همان پاداش صدقه دهنده را خواهد داشت؛ و اگر صدقه چهل هزار دست بگردد تا به مستمند برسد، همه آنان [که در این کار خیر شرکت داشتهاند] پاداش کامل صدقه را خواهند برد…».[13]
انتخاب مسیری که در آن فقرا وجود دارند
احمد بن محمّد بزنطیّ نقل میکند: نامهای از امام رضا(ع) به فرزندش را دیدم که در آن نوشته بود: «ای فرزند! شنیدهام هنگامی که سوار میشوی و قصد بیرون رفتن داری، غلامان از روی بخل، تو را از درب کوچک بیرون میبرند که مبادا کسی از تو خیری بیند، به حقّی که من بر تو دارم از تو میخواهم که رفت و آمدت جز از درب اصلی نباشد، و هرگاه قصد سوار شدن و بیرون رفتن داری با تو کیسههای درهم و دینار باشد که کسی چیزی از تو نخواهد مگر اینکه به او عطا کنی».[14]
در کنار این آداب که برخی از آنها ذکر شد و برخی دیگر ذکر نشد؛ آداب دیگری نیز وجود دارد که دلیل شرعی ندارند؛ مانند چرخاندن صدقه دور سر افراد. این نوع اعمال با اینکه دلیل شرعی ندارند، اما از کارهایی نمادینی هستند که نشانگر دفع بلا از خانواده است و فی نفسه اشکالی ندارد، مگر اینکه به عنوان عملی دینی انجام گیرد که در این صورت، بدعت خواهد بود.
[1]. ر. ک: «صدقه و دفع نزول بلا»، سؤال 25192.
[2]. بقره، 267.
[3]. آل عمران، 92.
[4]. شیخ مفید، الاختصاص، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، محرمی زرندی، محمود، ص 219، قم، المؤتمر العالمی لالفیه الشیخ المفید، چاپ اول، 1413ق.
[5]. ر. ک: سیدمرتضی، علی بن حسین، الانتصار فی انفرادات الإمامیه، ص 182، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1415ق؛ نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج 28، ص 133، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ هفتم، 1404ق.
[6]. متقی هندی، علی بن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال، محقق، بکری حیانی، صفوه السقا، ج 6، ص 395، بیروت، مؤسسه الرساله، چاپ پنجم، 1401ق.
[7]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 69، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق؛ با کمی تفاوت در: لیثی واسطی، علی، عیون الحکم و المواعظ، محقق، مصحح، حسنی بیرجندی، حسین، ص 138، قم، دارالحدیث، چاپ اول، 1376ش.
[8]. شیخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 145، قم، دارالشریف الرضی للنشر، چاپ دوم، 1406ق.
[9]. شیخ صدوق، الخصال، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 327، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش.
[10]. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، محقق، صبحی صالح، ص 444، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
[11]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 4، ص 23، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، 1407ق.
[12]. برگرفته از پاسخ 23827.
[13]. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 290.
[14]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، محقق، مصحح، لاجوردی، مهدی، ج 2، ص 8، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق.
منبع: اسلام کوئست