شفافیت در میراث فرهنگی با دسترسی آزاد به اطلاعات
شفافیت در میراث فرهنگی با دسترسی آزاد به اطلاعات
شفافیت در میراث فرهنگی با دسترسی آزاد به اطلاعات
درحالیکه قوت گرفتن حق شهروندان در دسترسی آزاد به اطلاعات میتواند تهدیدی برای کپیرایت پدیدآورندگان آثار باشد، با توجه به وضعیت بهغایت ضعیف و اسفبار اِعمال این حقوق در ایران، اما در مقوله میراث فرهنگی امکان آن را دارد که زمینه تغییرات اساسی و بسیار مهم و تأثیرگذار را فراهم کند. چگونه؟
نگارنده بر این باور است که عدم شفافیت از مهمترین دلایل است که ریشه بسیاری از نابسامانیها در مسایل میراث فرهنگی در ایران را سبب شده و میشود. شفافیت در اینجا را در دو گام میتوان بررسی کرد:
گام اول- نقش مردم در مسایل میراث فرهنگی
بهترین نوع پویایی میراث فرهنگی ملموس یا ناملموس را در حالتی میدانم که گروههای مردمی و انجمنهای غیردولتی به نمایندگی از مردم، در سیاستها، تصمیمگیریها و حتی اداره کردن مسایل میراث فرهنگی وارد شوند.
اهمیت نقش مردم در مسایل میراث بارز و شناختهشده است. در دهه گذشته در ایران که سمنها (NGO)ها تضعیف شدند، کم بلایی بر سر میراث فرهنگی نیامد، بهنحویکه با تغییر دولت در سال ۹۲ تا ماهها کارشناسان میراث فرهنگی از شدت و وسعت خرابیها سخن میگفتند. این خرابیهای همهجانبه به علت تضعیف سازمان میراث فرهنگی از سوی دولت و در حالی بود که اگر حضور مردمی برای نظارت و اداره مسایل میراث اینقدر تضعیف نشده و اصولاً ناموجود نبود، تضعیف این سازمان چنان تأثیر و نتایج مخربی بر جای نمیگذاشت.
تأکید همهگونه یونسکو به نقش گروههای اجتماعی و اهمیت آموزش به مردم نیز بر کسی که در این حوزه مطالعه و فعالیت داشته باشد، پوشیده نیست. این تأکید ناشی از آنست که این سازمان بهدرستی نقش مردم را در پاسداری از میراث، کلیدی و غیرقابل انکار تلقی میکند. برای نمونه نوشته پیشین اثر اصیل: مسؤولیتپذیری گروههای اجتماعی، انجمنها و افراد را بخوانید.
گام دوم- مشارکت مردم نیازمند شفافیت است
منظور از شفافیت، در جریان گذاردن مردم از مسایل و حقایق و امکان دسترسی آنها به اسناد و مدارک مرتبط در صورت نیاز است. حتی بر فرض هم که مردم نسبت به حفظ میراث شهر و منطقه خود هوشیار و حساس شوند (این اتفاق هنوز در مناطق و شهرهای مختلف ایران بهخوبی و کمال نیفتاده است)، بدون دسترسی به اطلاعات مناسب و مربوط که آگاهی آنان را به مسألهای که میخواهند بر آن تمرکز کنند، افزایش دهد، نمیتوانند واکنشهای مناسب نشان دهند و یا برای مشارکت در حفظ میراث از دولت سهمخواهی کنند.
بارزترین مثال عدم شفافیت در سازمان میراث فرهنگی که بهزعم نگارنده از مهمترین مشکلات در رابطه با حفاظتهای مردمی از میراث است عدم امکان دسترسی عمومی به فهرستهای ثبت ملی میراث است ملموس و ناملموس.
هر از گاه در خبرها میشنویم که فلان خانه تاریخی در تهران/ یزد/ شیراز/ کرمان یا… خرابشده یا در معرض تخریب جزیی یا کلی است و در خبر مربوطه شماره و سال ثبت چنان بنایی هم ذکر میشود؛ اما به نظر میرسد این اطلاعات شماره و سال ثبت ملی این آثار به مناسبت موضوع یعنی بهصورت موردی از سوی خود ادارات میراث فرهنگی در اختیار خبرنگاران قرار میگیرد و نحوه چگونگی دسترسی به فهرستها و اینکه آیا اصولاً بر چه مبنا و اصولی و با چه سرعتی و حاوی چه نوع اطلاعاتی تهیه میشوند، بر عموم مردم ناشناخته است.
در تلاش برای دستیافتن به این فهرستها طی تماس تلفنی با سازمان میراث فرهنگی علت عدم دسترسی «مسایل امنیتی» عنوان شد و اینکه اگر همه بدانند کدام آثار ثبت شدهاند، دزدان و غارتگران به سراغ آن میروند.
جدای از اینکه این استدلال بهوضوح در مورد فهرستهای ملی و استانی میراث فرهنگی ناملموس کاملاً بیجا و حتی خندهدار است، طرح چنین توجیهی از سوی سازمان میراث تنها نشاندهنده نگاه غلط کارمندان آن سازمان در نامحرم پنداشتن مردم و از خود ندانستن آنهاست که نمیدانند یا توجه نمیکنند که تشخیص تاریخی بودن آثار و بناها چندان سخت نیست و دزدان و غارتگران برای غارت خود نیاز به ارائه دلیل مبتنی بر ثبتشده بودن اثری ندارند (!) و در هر حال سراغ آن میروند؛ در واقع، با مخفی نگاهداشتن اطلاعات این فهرستها، این اطلاعات از افرادی مخفی نگاه داشته میشود که میخواهند و میتوانند در ابتکار تأمین حفاظتهای مردمی از آثار منطقه و شهر خود منشأ اثر باشند و نه از دزدان و غارتگران.
در زمینه میراث فرهنگی ناملموس پیش از تماس با سازمان میراث فرهنگی، اینترنت را بهدقت جستجو کرده بودم به امید یافتن پایگاه دادهای یا فهرستی از این نوع میراث چنانکه در دولت قبل وعده تهیه آن رفته بود و تنها چیزی که یافتم تارنمای «خانه فرهنگ جاودان» بود با نام «موزه مجازی میراث معنوی ایران» که گویا سازمان میراث فرهنگی در سالهای پایانی دولت احمدینژاد سفارش تهیه پایگاه دادهای را به این انجمن داده بوده است. صدالبته وضعیت کار تهیه این پایگاه داده با تغییر دولت بر اینجانب ناشناخته است و تارنمای نامبرده هماکنون مدتهاست بهروز نشده و هیچ فعالیتی مبتنی بر زندهبودن آن سایت در آن دیده نمیشود.
نقش مردم در حفاظت از میراث، کلیدی است، درحالیکه اگر مردم ندانند کدام میراث ثبتشده یا در شرف ثبت است در گام اول و پیش از دسترسی به هرگونه اطلاعات دیگر چطور میتوانند در پاسداری از میراث سودمند واقع شوند؟
صدالبته مردم در صورت حساسیت و هوشیاری باید از قدرت خود بهعنوان «افکار عمومی» که مدام ناظر بر افعال دولت است، استفاده کنند و کنشهای مدنی خود را در قالب فعالیتهای سازمانهای مردمنهاد (سمنها) شکل دهند و معطل دولت نمانند که کی یا چه نوع اطلاعاتی را بخواهد در دسترس قرار دهد.
اما حال که با تصویب آییننامه قانون دسترسی آزاد به اطلاعات (۱۳۸۷) این قانون اجرایی شده و مردم قانوناً دارای این حق شدهاند که درخواست کنند اطلاعات موردنیازشان به آنها داده شود، باید از قابلیتها و فواید بالقوه بسیار این قانون در جهت «سهمخواهی» سمنهای میراث فرهنگی از دولت برای حفاظت از میراث فرهنگی بهترین استفاده را کرد.
نمونههایی از استفادههای بالقوه از این حق شهروندی
با استفاده از حق دسترسی آزاد به اطلاعات، شهروندان میتوانند از سازمان میراث بخواهند پرونده ثبتی بناها (ملموس) و آدابورسوم (ناملموس) ثبتشده را همراه با کلیه اطلاعات جانبی آنها در اختیار بگذارند.
در مورد بناها با استفاده از این اسناد در دسترس گذارده شده میتوان فهمید مالک کیست و وضعیت مالکیت بنا و ادعاهای شهرداری در رابطه با آن بنا چگونه است. به قراردادهای مربوط مثلاً مرتبط با اجاره یا واگذاری آن به اشخاص عمومی یا خصوصی و شرایط آن یا برای ترمیم و مرمت، دست یافت. اگر مثلاً در حریم آن بنا اقداماتی از سوی سازمانها یا پیمانکارها میشود، میتوان درخواست کرد بامطالعه سند فیمابین فهمید آیا کارها قانونی بوده یا برنامه بلندمدت چیست. یا میتوان دسترسی به اسناد و برنامههای مربوط به اطراف- حریم- بناها را از شهرداری تقاضا کرد.
سپس از این مرحله وارد مرحله برنامهریزی برای کنشهای مناسب شد، اعتراض کرد، اطلاعرسانی کرد و یا شاید هم از تصمیم اخذشده بتوان دفاع کرد و پیگیر اجرای آن شد.
در مورد آدابورسوم با دسترسی به اطلاعات ثبتی میتوان دست به انواع پژوهشهای جامعهشناختی یا انسانشناختی زد و در جهت تقویت آن آدابورسوم برنامهریزیهای مختلف کرد از اجرای برنامه تا ترتیبدادن دورهمی (ایونت)های مردمی؛ یعنی همه نوع اقدامی که برای زنده نگاهداشتن و به سخن دیگر، پاسداشت، آن آدابورسوم لازم است صورت گیرد.
با دست یافتن به فهرست جامع ثبت ملی میراث چع ملموس و چه ناملموس میتوان دست به تحلیل داده زد و بررسی کرد و آمار به دست آورد که مثلاً چند درصد از این میراث ثبتشده در وضعیت در خطر یا وضعیت قابلقبول از لحاظ مرمت هستند کدامها در شرف نابودی کاملند و باید برای حفظ در اولویت قرار داده شوند اینها اطلاعات و تحلیل دادههایی است که سازمان میراث ارائه نداده و هیچگاه در آینده نیز ارائه نخواهد داد با توجه به سیاستها و طبیعت سازمانهای دولتی که اصراری در نقد خود ندارند و همه جای دنیا هم همینطور است و نیز با نظر به محدودیت نیروی انسانی یا اولویت وظایف دیگر این سازمان. این کاریست که از گروههای مردمی برمیآید و لازمه آن دسترسی به فهرستهای ثبت در گام اول این کار است. منبع: اثر اصیل