شاهد زیرک
شاهد زیرک
لطیفه حقوقی
شاهد زیرک
محمدرضا محمدی جرقویهای
آقای جانسون مرد ثروتمندی بود، او در یک خانه زیبا در یک روستا با تعداد زیادی مستخدم زندگی می کرد. همسر او قبلا” مرده بود و او فرزندی نداشت .
سپس او ناگهان مرد و مردم می گفتند : مستخدم هایش او را کشته اند. زیرا آنها پولهای او را می خواستند . ولی مستخدمین می گفتند : نه او خودکشی کرده است . پلیس سوالات زیادی از مستخدمین کرد و بعد از چند هفته، یک جلسه محاکمه بزرگ تشکیل شدکه دو تن از وکلای مشهور و چند شاهد مهم در آن شرکت داشتند .یکی از وکلا در جریان محاکمه به یکی از شهود گفت : به من بگو، آیا وقتی آقای جانسون تنها بود با خودش صحبت می کرد ؟ شاهد پاسخ داد : من نمی دانم . وکیل با عصبانیت داد زد، تو نمی دانی ؟ تو چطور بهترین دوست او بودی و این مطلب را نمی دانی ؟ شاهد پاسخ داد : چون من هرگز با او نبودم وقتی او تنها بود .
آقای جانسون مرد ثروتمندی بود، او در یک خانه زیبا در یک روستا با تعداد زیادی مستخدم زندگی می کرد. همسر او قبلا” مرده بود و او فرزندی نداشت .
سپس او ناگهان مرد و مردم می گفتند : مستخدم هایش او را کشته اند. زیرا آنها پولهای او را می خواستند . ولی مستخدمین می گفتند : نه او خودکشی کرده است . پلیس سوالات زیادی از مستخدمین کرد و بعد از چند هفته، یک جلسه محاکمه بزرگ تشکیل شدکه دو تن از وکلای مشهور و چند شاهد مهم در آن شرکت داشتند .یکی از وکلا در جریان محاکمه به یکی از شهود گفت : به من بگو، آیا وقتی آقای جانسون تنها بود با خودش صحبت می کرد ؟ شاهد پاسخ داد : من نمی دانم . وکیل با عصبانیت داد زد، تو نمی دانی ؟ تو چطور بهترین دوست او بودی و این مطلب را نمی دانی ؟ شاهد پاسخ داد : چون من هرگز با او نبودم وقتی او تنها بود .
بازدید: ۱۱۷