خون بازی(قسمت اول)

دسته: جامعه شناسی جنابی , مطالب برگزیده
بدون دیدگاه
یکشنبه - ۲۲ اسفند ۱۳۹۵


خون بازی(قسمت اول)

خون بازی(قسمت اول)

 

هوشنگ امیر-حقوقدان

 داغ کردن سوزن و نوشتن اسامی افراد روی دست و بدن یک خودآزاری جدید است که این روزها مدارس دخترانه را به خود دچار کرده است. گویی که میان دختران نوجوان هرکس بتواند آزار بیشتری به دست خود برساند بازی را برده است.

طی چند سال گذشته، خودزنی و تیغ انداختن روی دست، ران پا و حتی سر، به یک روال معمول میان دختران حدود ۱۴ تا ۱۶ سال تبدیل شده است. تقریباً چنین رفتاری در بیش‌تر مدارس کشور دیده می‌شود.

تصاویر مربوط به این پدیده در دبیرستانهای دخترانه برای اولین بار از رسانه‌های داخلی منتشر شد اما واقعیت خون بازی در شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی از مدتها قبل به‌صورت عکس و فیلم منتشر شده بود.

ظاهر این ماجرا به این شکل است که فرد بعد از دچار شدن به یک فشار روحی روانی و یا در شرایطی غیرمعمول اقدام به ایجاد برشهایی در دست خود می‌کند که از آنها خون جاری شود هرچند این برشها عمیق نیست اما «رد» آنها روی بدن دختران دبیرستانی به گفته خودشان احساس خوبی به آنها می‌دهد.

عکسها و فیلمهای متعددی از این بازی وحشتناک دختران دبیرستانی در رسانه‌ها منتشر شده است که حاکی از خشونت و ضعف مسائل تربیتی و پرورشی در نظام آموزشی کشور است.

این اتفاق اولین معضل در سیستم آموزش‌وپرورش نبوده است اما بررسیها نشان می‌دهد که عوامل مختلفی درگیر هستند تا دانش آموزان در خلأ راههای امن برای رسیدن به آرامش راههایی از این دست را برای آرامش خود انتخاب کنند.

دانش‌آموزانی که از فرصت ابراز وجود محروم می‌شوند به این راه پناه می‌برند هرچند بسیاری از آنها در ادامه از این موضوع پشیمان می‌شوند اما دیگر کار از کار گذشته است.

با انتشار عکسهای خون بازی و هم‌چنین علنی شدن این مشکل در جامعه، این رفتار مانند یک بیماری مسری به دبیرستانهای دخترانه در شهرستانها هم کشیده شده است؛ امروز دختران دبیرستانی در شهرستانها نیز به دنبال جلب‌توجه بیش‌تر از دختران پایتخت یاد گرفته‌اند که می‌توانند دست به تیغ شوند.

چندی پیش اخبار متأثرکننده خون بازی از شهرستانهای شمالی منتشر شد که دانش آموزان دختر دبیرستانهای یک شهرستان شمالی با استفاده از شیشه شکسته و تیغ اقدام به زخمی کردن خود کرده و تصاویر آن را منتشر می‌کنند.

پسران هم که از قافله خون بازی دخترانه عقب‌مانده‌اند اقدام به انتشار عکسها و فیلمهایی کرده‌اند که این بازی را عمیق‌تر و با خشونت بیش‌تری به نمایش گذاشته‌اند.

روان‌شناسان بر این باورند که چنین پدیده‌ای بازتاب خشونتی است که از جامعه تا خانواده و حتی ساختار نظام آموزشی کشور را هم دربر گرفته است. در واقع، خودزنی، آن‌هم در میان دختران، پاسخی خشن به خشونت پیرامونشان است. آنها بدنشان را هدف قرار می‌دهند چون نمی‌توانند فهمیده شوند.

لیکن به نظر می‌رسد در درجه اول بحرانهای دوره نوجوانی موجب این پدیده شده ا‌ست. این‌که واحدهای هورمونال بدنشان به‌صورت غیرنرمال کار می‌کند. این دانش آموزان چون چیزی می‌خواهند که برآورده نمی‌شود و حتی نمی‌توانند با خانواده‌شان گفتگو کنند و مسائل و تمایلاتشان را مطرح کنند و خواسته‌هایشان در مدرسه نیز سرکوب می‌شود، به یک تلاطم مبتلا می‌شوند. تلاطمی که آنها را به سمت خودزنی می‌کشاند و چند سالی ست این شیوه متداول شده است و چون در اطرافشان کسی این کار را انجام داده است و آنها به تأیید هم‌سن‌ و سالانشان احتیاج دارند دست به چنین کارهایی می‌کنند.

از سوی دیگر معمولاً نادیده گرفته شدن، طرد شدن، بی احترامی دیدن موجب جریحه دار شدن احساسات انسان گردیده و خشم را به دنبال دارد و همین خشم نیز موجب رنجاندن دیگران توسط فرد می گردد. برخی افراد از خشم برای سرکوب هیجانات استفاده می کنند که این کار در طول زمان باعث کرختی عاطفی نیز می گردد. از آنجا که این افراد روش سالم و خلاقانه تخلیه و کنترل خشم را یاد نگرفته اند، به روشهای دیگری ازجمله آسیب رساندن به خود در قالب خودزنی یا خودکشی روی می‌آورند.

پس تخلیه خشم و اعتراض ازجمله علل خودزنی است. گاه فرد با خودزنی قصد مطیع نمودن دیگران و یا جلب‌توجه آنان را دارد. ابراز عشق و محبت از دیگر دلایل این پدیده است. سادیسم و مازوخیسم اختلالات روانی است که در نوع خود برای انجام دهنده لذت دارد. چه بسیار زن و شوهرهایی وجود دارد که مرد از شدت محبت به همسرش آزار می‌رساند. او را بسیار دوست دارد اما مورد ضرب و شتم هم قرار می‌دهد. در مدارس نیز به‌گونه‌ای این موضوع وجود دارد. دخترانی را در مدرسه هستند که اسامی دوستان هم‌جنس و یا ناهم‌جنس خودشان را به دل‌خراش‌ترین شکل‌ ممکن روی دستشان حکاکی نموده‌اند … این علاقه در دانش‌آموز به‌قدری شور می‌گیرد که به خودآزاری و حتی دیگر آزاری می‌رسد.

در خیلی از موارد دیده شده دانش‌آموزانی که باهم دوست هستند به هم اجازه معاشرت با دیگران را نمی‌دهند و می‌گویند: تو فقط باید با من دوست باشی!

هم‌چنین خوراک فکری دانش آموزان تغییر کرده است و این تغییر موجب پوچ‌گرایی آنها شده است. نوع کتابها و فیلمهایی که می‌بینند این اثرات را داشته کتابهایی که بسیار بینشان عادی شده است. مثل خون‌آشامها و قصه‌هایی از این دست. برای همین تیپ لباس پوشیدن و رفتارهایشان دقیقاً نشان می‌دهد که کاملاً تحت تأثیر یک فضای رسانه‌ای خاص هستند. ادامه دارد …

 


نوشته شده توسط:صادق کاخکی - 11476 مطلب
پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۱۱۰
برچسب ها:
دیدگاه ها

تصویر امنیتی را وارد کنید *