خودکشی 2 نوجوان متاثر از شبکه های اجتماعی
خودکشی 2 نوجوان متاثر از شبکه های اجتماعی
خودکشی 2 نوجوان متاثر از شبکه های اجتماعی
هشدار به والدین برای کنترل بیشتر فرزندان
رئیس مرکز تشخیص و پیشگیری پلیس فتا ناجا از خودکشی دو دختر نوجوان تهرانی خبر داد که تحت تأثیر کانالی خاص دریکی از شبکههای اجتماعی قرارگرفته بودند.
سرهنگ دوم علی نیکنفس افزود: این دو دختر از دوستان خود نیز برای پیوستن به این کانال شبکه اجتماعی دعوت کرده بودند؛ اما مادر یکی از دوستان آنها بعد از اطلاع از پیوستن دخترش به این کانال، او را منع کرده و با اقدامات پیشگیرانه مانع آن شده بود که فرزندش دچار آسیب و حادثهای مشابه شود؛ بهعبارتدیگر این نظارت بر فعالیت سایبری باعث شد تا فرزند این مادر آسیب نبیند. نیکنفس تأکید کرد: این موضوع، زنگ خطری است که نواخته شده است و والدین باید بیشازپیش مراقب فعالیت سایبری فرزندان خود باشند.
وی تأکید کرد: والدین باید بدانند که وسعت و تنوع فضای سایبر بسیار گستردهتر از فضای حقیقی است و فرزند آنها در فضای سایبر در معرض تهدیدات بیشتر و متنوعتری از فضای حقیقی قرار دارد.
این مقام انتظامی، افزایش دانش رایانهای را یکی از ضروریات دانست اما درعینحال، والدین باید برای آن، زمان بگذارند تا بتوانند شکاف میان نسلی دراین خصوص را به حداقل رسانند؛ چراکه این شکاف نسلی در خصوص فناوریهای روز باعث شده است تا برخی والدین نظارت لازم را بر فعالیت سایبری فرزندان خود نداشته باشند.
نیکنفس، گفت: فرزندان دراین فضای سایبر با خطرات و تهدیدات بیشتر و متنوعتری مواجهاند و در صورت نداشتن دانش و سواد رسانهای لازم نهتنها نمیتوانیم به فرزندان خود کمک کنیم که حتی نمیتوانیم متوجه شویم که ریشه مشکلات آنها در کجاست.
به گزارش پایگاه خبری پلیس فتا، رئیس مرکز تشخیص و پیشگیری پلیس فتا ناجا خاطرنشان کرد: والدین در کنار نظارت بر فعالیت سایبری فرزندان خود، میتوانند از نرمافزارهای خاص نظارت والدین (Parental Control) معرفیشده در سایت پلیس هم استفاده کنند؛ ضمن اینکه در کنار این نظارت با مشاهده موارد مجرمانه دراین فضا میتوانند از طریق سایت پلیس فتا به نشانی Cyberpolice.ir بخش ارتباطات مردمی، لینک ثبت گزارشهای مردمی به پلیس فتا اعلام کنند. رئیس مرکز تشخیص و پیشگیری پلیس فتا اضافه کرد: هرچند اینترنت گنجینهای گران بهاء از اطلاعات است اما در کنار این گنجینه، شاهد کوهی از زبالهها هستیم که توسط برخی افراد متقلب و سودجو ایجادشده است زبالههایی که میتواند سلامت فرزندان ما را به خطر اندازد. وی از خانوادهها خواست برای پاک کردن فضای سایبر و ایجاد اینترنت پاک در سطح ملی با پلیس فتا همکاری کنند؛ چراکه امروز وقت زیادی از فرزندان ما دراین فضا صرف میشود و برای جلوگیری از آسیبهای احتمالی مثل خودکشی دو دختر نوجوان باید شاهد یک عزم ملی باشیم.منبع: ایرنا
علل خودکشی
دورکیم برای تبیین علل خودکشی نخست مطرح کرد که «بههمپیوستگی اجتماعی در هر جامعهای یا در میان هر دستهای از مردم ممکن است عادی یا آسیبشناختی باشد» و ویتنی پوپ میگوید این حالات «به وضعیت گروهها یا شرایط اجتماعی که باعث میشوند افراد خودشان را بکشند » اشاره دارد.
دورکیم با توجه به آمارهای قرن 19 در اروپا به این نتیجه میرسد که خودکشی یک پدیده اجتماعی است و «خودکشی را حاصل جمع شدگی عوامل گوناگون، تأثیرات خانوادگی، اجتماعی، دینی و همهی واقعیتهای اجتماعی و ناشی از درهمریختگی قالبها و ازهمپاشیدگی نظام اجتماعی و گسستگی روابط در جامعه و درنتیجه احساس تنهایی و مطرود بودن فرد میداند. » عواملی هم چون علل آسیبشناختی روانی شامل بیماریهای جسمی و روانی نظیر افسردگی، علل اقتصادی نظیر بیکاری، اخراج از کار، ورشکستگی و یا از دست دادن پایگاه اجتماعی، علل عاطفی و اختلافها و درگیریهای خانوادگی از مهمترین علل اقدام به خودکشی و خودکشی محسوب میشوند، اما برخی معتقدند که از مهمترین علل خودکشی میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
- احتیاج به جلبتوجه و کسب شهرت
- احتیاج به تنبیه دیگران
- فرار از مشکلات در زندگی فردی و اجتماعی
- شک در ارزش وجودی یا بهعبارتدیگر احساس بیارزشی
عوامل مؤثر بر خودکشی:
عوامل فرهنگی
اگر خودکشی را نوعی آ نومی بنامیم، دیاگرام زیر بیانگر ایجاد آ نومی در جامعه است:
رشد سریع اقتصادی← ثروت ناگهانی ← ثروت / فقر← فقر غیرقابلتحمل ← تصویر/ قول آرزوهای بلند پروازانه← آرزوهای بیحد ← ازهمپاشیدگی هنجارهای سنتی ← عدم ارضای نیازهای بیحد ← نارضایتی اجتماعی که سرانجام به آ نومی منجر میشود.
دورکیم و کونیک در رابطه با ارتباط خاص فقر و ثروت اشارهکردهاند که با رشد سریع اقتصادی – اجتماعی، ساختار پایدار نیاز اقشار متحول شده و آ نومی پدید میآید.
مذهب از علل فرهنگی در مطالعه خودکشی است؛ نرخ خودکشی در افرادی که بهطور دائمی به فکر خدا و عبادت هستند، بسیار از لائیکها پایینتر است و شاید بتوان اینگونه توجیه کرد که مشغله و باور ذهنی دربارهی خدا، از «ورود آگاهیهای مزاحم به فضای درونی فرد » جلوگیری میکند و فرد به مسائلی از این قبیل بیاعتنا میماند و از میزان خودکشیاش به طرز قابلتوجهی کاسته میشود. شاید عامل مذهب در کشورهای مذهبیتر (کاتولیک و مسلمانان) به این دلیل عامل بازدارنده باشد که خودشی فرد برای خانواده یک ننگ و رسوایی قلمداد شود و فرهنگ مذهبی جامعه آن را عملی مذموم و نکوهش شده بداند و مردم نیز از اعلام خودکشی افراد خانواده خود خودداری کنند.
بیشک مهمترین شاخص فرهنگی در مطالعه خودکشی رویدادهای منفی و اختلالات خانوادگی است که اهم آنان را میتوان اینگونه ذکر کرد: انتظارات بسیار بالا یا پایین والدین، انعطافناپذیری خانواده، طردشدگی و بیتوجهی و برخورد مسائل عاطفی کودکان و اقتدارطلبی نامناسب یا افراطی آنان.
عوامل اجتماعی:
علل اجتماعی – انسانی
دورکیم نخستین کسی بود که علتهای زیستی، اقلیمی و روانشناختی را برای تبیین رفتارهای اجتماعی رد کرده و طرق جامعهشناختی را برای درک واقعیتهای اجتماعی ارائه داد. منشأ جریانهای خودکشی نه از فرد که از جامعه است که درواقع علل واقعی و حقیقی خودکشیاند؛ نیروهای اجتماعی از جامعهای به جامعه دیگر و از گروهی به گروه دیگر، از مذهبی به مذهب دیگر فرق میکند و «این علل از گروه برمیخیزد نه از افراد تکتک. »
اعتقاد اساسی دورکیم این بود که حقایق اجتماعی را باید بهعنوان واقعیتهای خارجی نسبت به فرد در نظر گرفت و مطالعه کرد. مؤسسات اجتماعی مانند گروههای خانوادگی و مذهبی که نیروهای خارج از فرد محسوب میشوند و جامعهشناس ازآنجاییکه با واقعیتهای معینی روبهرو بود، میبایستی اجباراً عینی باشد؛ خودکشی یکی از این واقعیتهاست.
خودکشی میتواند به علت انسجام اجتماعی در جوامع یا نظم اجتماعی ایجاد شود که در صورت فشار بیحد هریک از این ویژگیها شاهد شکلگیری یکی از انواع خودکشی هستیم
خودکشی گرچه آشکارا یک عمل کاملاً شخصی بود، اما فقط با بررسی کم و کیف جامعهای که شخص به آن تعلق دارد، میتواند توجیه شود و بدین ترتیب هر جامعهای دارای نوعی تمایل مشترک به خودکشی بود که با نسبت خودکشی بیان میگردد و تا زمانی که مشخصات جامعه تغییر نکند، ثابت باقی میماند. این تمایل مشترک جامعه فرد را تحت تأثیر قرار میداد و میتوانست او را وادار به خودکشی کند. هراندازه فرد وابستگی نیرومندتری به گروههای اجتماعی داشته باشد، احتمال وقوع خودکشی کمتر است.
تبیین دورکیم از نظم اخلاقی و اجتماعی این بود که نظم اجتماعی تحققپذیر است و طبق نظریات دورکیم جامعه از طریق پیوند دادن افراد به ارزشها و هنجارهای گروهی، آنها را یکپارچه میکند و یا از طریق تعیین اهداف و راههای رسیدن به آنها به تعدیل امیال و آرزوهای بالقوهی نامحدود افراد میپردازد.
«هر فردی بهطور جمعی دارای تمایل به خودکشی است و به میزانی که گروههای اجتماعی که فرد جزئی از آنهاست هماهنگ و یکپارچه و متشکل و منظم و باقاعده باشد، خودکشی کمتر است ». نرخ خودکشی اجتماعی مدلی برای پیشبینی علل خودکشی فردی است تا مدلی برای تبین انگیزشهای فردی.
دورکیم بعد از کشف این واقعیت که علت برخی از انواع خودکشی را میتوان دربی هنجاری یافت، خودکشی ناشی از بیهنجاری را بهعنوان شاخص درجهی معمولاً غیرقابلاندازهگیری یکپارچگی اجتماعی به کاربرد. استدلال دورکیم به این شرح بود که: «این امر خود نشان میدهد که خودکشی را باید یک رخداد به هنجار و عادی قلمداد کرد اما افزایش ناگهانی میزان خودکشی در برخی از گروههای جامعه و یا کل جامعه یک رخداد نا به هنجار و نشاندهندهی اختلالهای نوپدید در جامعه است ».
دورکیم مفهوم بیهنجاری را برای اشاره به این فرض به وجود آورد که در جوامع امروزی معیارها و هنجارهای سنتی بیآنکه توسط هنجارهای جدیدی جایگزین شوند، تضعیف میشوند. بیهنجاری هنگامی وجود دارد که معیارهای روشنی برای راهنمایی فرد در حوزهی معنی از زندگی اجتماعی وجود ندارد؛ دراین شرایط به عقیدهی دورکیم مردم احساس از دست دادن حس جهتیابی و نگرانی میکنند که از عواملی اجتماعی است که بر تمایل به خودکشی تأثیر میگذارد.
آشکارا خودکشی را نمیتوان کجروی نامید اما بیهنجارهای جامعه و انحرافاتی که در جامعه رخ میدهد، بستری مناسب برای بروز آن است.
خودکشی از عوارض مهم دنیای صنعتی عصر حاضر شناختهشده و بیشتر معلول نا به سامانیها و اختلالهای روانی و نابرابریهای اجتماعی است. دورکیم از نابسامانی به مفهوم فقدان یا ازهمپاشیدگی هنجارها سخن میگوید و این مفهومی است که در بررسیهای خودکشی نقش مهمی را بازی میکند. پدیدههای اجتماعی همانند بحرانهای اقتصادی، تطبیق نارسای کارگران با شرایط کار، خشونت و دعاوی افراد در برابر اجتماع را نیز میتوان دراین امر مؤثر دانست و خودکشی یکی از ده عامل عمده مرگ در جهان صنعتی امروز شناختهشده است. در فرا راه رشد و توسعهی اقتصادی، هرچه بر پیچیدگی روابط و مناسبات اجتماعی افزوده میشود. فاصلهی طبقاتی از هم بیشتر میشود و سرخوردگیها فزونی مییابد و درنهایت به افزایش تعداد خودکشی منجرمی شود؛ ازهمگسیختگی پیوندهای سنتی و همبستگیهای اجتماعی و نیز بیگانه شدن باارزشها و هنجارهای جامعه خودی، موجب فزونی نرخ خودکشی در جامعهها بهویژه در جامعه صنعتی گردیده است.
در کشورهای کمتر توسعهیافته، میزان خودکشی بهتناسب رشد سریع شهرنشینی و بحرانهای اجتماعی – اقتصادی ناشی از آن بالا رفته است. شهرنشینی و گشودگی بهسوی دنیای امروزی، ضروری است که وقتی خارج از اراده و منافع عمومی و بهدوراز رهبری و خرد وفادارانه به توسعهی انسانی و پایداری و همگانی شکل میگیرد، تناقض آفرین میشود و غمباری اجتماعی و فردی را بهجای آن مینشاند.هر چه جوامع صنعتیتر، شهریتر، بزرگتر و متمرکزتر و درعینحال فردگراتر و منفعتطلبتر و عقلگراترمی شوند، میزان خودکشی بالا میرود، گر چه این رقم ممکن است با نوسانات و تغییرات همراه باشد. در محیطهای صنعتیتر، فرد منزویتر و محیط «ناسازگاری بخش » و موجد روانپریشی فردی است و فرد پا به مرحلهی بحرانی میگذارد که در آن احساس بیهودگی و ابهام بیشتری میکند. خودخواهی و هنجار گسیختگی از عوامل اصلی خودکشی در دنیای مدرن است؛ هنجار گسیختگی به معنای ضعیف بودن قانون یا نبودن هنجار است و قابلتقسیم به دودسته است:
1- هنجار گسیختگی مزمن؛ که به دلیل ضعف تدریجی کنترل اجتماع به وجود میآید.
– 2 هنجار گسیختگی بحرانی: به علت تغییرات ناگهانی در وضعیت فردی خاص (طلاق، از دست دادن همسر یا فرزند) به وجود میآید یا در نهادهای اجتماعی (رکود و رونق اقتصادی) طبق آمار سازمان بهداشت جهانی، ایران بهعنوان کشوری که در حال گذار به جهان صنعتی است، دچار تضاد شدید بین باورها و واقعیتها شدن، انگیزهی خودکشی در افراد را بالا میبرد و افراد در مرحله صنعتی شدن دچار دوگانگی میشوند
عوامل اقتصادی
نارساییهای اقتصادی درافزایش و شیوع نرخ خودکشی تأثیر به سزایی دارند. آ. هنری و جی. شورت دریکی از بنیادیترین مطالعات دربارهی میزانهای خودکشی دریافتند که خودکشی در دورههای کساد اقتصادی افزایش مییابد؛ خودکشی در میان گروههای متعلق به پایگاه بالا، نسبتاً شایع تراست و حالآنکه قتل عمد بهطور نسبی در میان گروههای پایینتر رواج دارد.
بیکاری، اخراج از کار، ورشکستگی مالی، فقر و تنگدستی از علل اقتصادی مهم در رابطه با افزایش خودکشی هستند. بیکاری دستهجمعی و ناکامیهای ناشی از آن از شاخصهای عمده در بزرگترین موج بیکاری بعد از جنگ جهانی در بین جوانا 15 تا 24 ساله در کشورهای صنعتی بود. هنری و شورت معتقدند که در دورههای کساد اقتصادی شاهد افزایش نرخ خودکشی در میان افراد در پایگاههای بالاتر هستیم.
راههای پیشگیری از خودکشی
کاملاً پیداست که خودکشی پدیدهای است که ممکن است در هر قشری از جامعه اتفاق بیفتد، اما تلاش در کاهش عوامل تنشزای محیطی، خانوادگی، تحصیلی و سازمانها و آموزش بهداشت روانی از طریق رسانههای گروهی میتواند از راهکارهایی باشد که از روند رو به رشد نرخ خودکشی در جوامع بکاهند.
دورکیم ثروت ناگهانی در برابر فقر را یک عامل بحرانزا میبیند و نشان میدهد که تحت تأثیر این عامل برخی از اشکال رفتارهای انحرافی نظیر خودکشی افزایش مییابد که خود این عامل مولود تغییرات شتابزدهی اجتماعی – اقتصادی است که بهموجب ازهمپاشیدگی هنجارهای سنتی یعنی وضعیت سریع آ نومی میشود. کونیک در تکمیل نظریه وی چنین آورده است: «فقر بهتنهایی بیشتر بهعنوان یک عامل ثباتبخش در جامعه تأثیر میگذارد و در آن صورت فقر غیرقابلتحمل میشود و انسان میکوشد با همهی ابزار ممکن از وضعیت فقر بین آید و درنتیجهی این اعمال رفتار انحرافی رشد میکند .» مذهب از عواملی است که نرخ خودکشی را کاهش میدهد اما نه به این دلیل که در محکومیت خودکشی نسبت به اخلاق دینی تردید کمتری دارد و نه مفهوم خدا القاکنندهی اقتداری استثنایی بر ارادهی افراد است بلکه مذهب، مجموعهای از اعتقادات و اعمال مشترک نزد پیروان خود است که«سنتی و درنتیجه الزامی است.
بررسی خودکشی در ایران:
علل خودکشی در ایران
در ایران مطالعهی دقیقی در مورد خودکشی صورت نگرفته است زیرا آمار پزشکی قانونی گویا نیست بسیاری از افراد خودکشی افراد خانوادهی خود را ننگ وبی آبرویی تلقی کرده و از افشای آن خودداری میکنند. در کشورآمارهایی وجود دارد حاکی از آنکه سالیانه 5 تا 7 هزار نفر از طریق خودکشی جان خود را میگیرند . نیمی از آنها در شهرهای بزرگ، یکچهارم در شهرها کوچک و متوسط و بقیه در روستاها اتفاق میافتد. دکتر قرایی مقدم معتقد است که نگاه سنتی خانوادهها به مسأله خودکشی که در کشور ما وجود دارد موجب گردیده است تا به آمار دقیق و صحیح دسترسی نداشته باشیم زیرا در بسیاری از شهرها خودکشی هر یک از افراد خانواده موجب بیحیثیتی و بیآبرویی خانواده میشود همین دلیل به مخفی کردن نوع مرگ میانجامد.
علل خودکشی در ایران:
- اختلافات زناشویی، عشق و تمایلات شدید عاطفی و علل ناموسی
- ناراحتیهای روانی، شکست در عشق و اختلالات روانی و شخصیتی
- مشکلات ناشی از شکستهای تحصیلی و استرسها و فشارهای روانی و روحی ناشی از آنهافشارهای عاطفی، فشارهای تحصیلی مانند کنکور، نقایص جسمی و فیزیکی
منبع: انجمن حقوقدانان