حاکم با تقوا و عادل برای اداره اجتماع
حاکم با تقوا و عادل برای اداره اجتماع
حاکم با تقوا و عادل برای اداره اجتماع
شیرین ولی پوری- حقوقدان
حاکم باتقوا و عادل برای اداره اجتماع
از زمان افلاطون تاکنون این بحث مهمی بوده که همه متفکران و حامیان اجتماع خواهان برشمردن ویژگیهایی برای یک حاکم بالیاقت و باکفایت برآمدهاند. در این میان نظرات افرادی مانند امام خمینی و ابن رشد که بسیار متأثر از آرای افلاطون بوده جالب و خواندنی است.
از دیدگاه آیتالله خمینی، لباس حکومت بر قامت “فقیه” و “فیلسوف شاه” (عینأ متأثر از نظر افلاطون در جمهوری) از دیدگاه ابن رشد پوشانده میشود که در خصوصیاتی چند با یکدیگر مشابهت دارند. نخست اینکه، این شخصیت باید عادل و باتقوا، مبرا از گناهان کبیره و متخلق به اخلاق پسندیدهای باشد که در سایه آن حکومت و عدالت در کشور اعتبار یابد. لیست خصوصیاتی که ابن رشد در خصوص زمامدار ارائه میکند، بسیار طویل است، خصوصیاتی نظیر عشق ذاتی به مطالعه علوم نظری، دارا بودن حافظه قوی، عشق به مطالعه و حقیقت، تنفر از لذات مادی و ثروت، شجاعت، روشنفکری و فصاحت و بلاغت.
فهرست ارائهشده از سوی آیتالله خمینی، به مراتب کارآمدتر است: فقیه باید حقوق مسلمانان را به ایشان اعطا نماید، خود عامل به احکام باشد، از نظر اخلاق در حد والا باشد، در قضاوت عادل، نه طماع و نه تنگنظر و خلاصه انسانی حقیقی باشد.
هر دو متفکر به مشارکت و اشتغال عقیده دارند. ابن رشد مخالف کنار بودن فیلسوف شاه از زندگی فعال است و معتقد است که وی تنها زمانی میتواند وظایف خود را به نحو احسن انجام دهد که در تماس نزدیک با مردم عادی باقی بماند. یکی از مهمترین اهداف آیتالله خمینی تشویق علما به در اختیار گرفتن مسؤولیتهای دولتی بود. در نهایت، هر دو نویسنده به شناخت حقوق و قوانین تأکید خاصی داشتند.
در اینجا عبارت “فیلسوف قانونگذار” فارابی به ذهن متبادر میشود که با خصوصیات و شناخت خود، زمامدار مشروع و مطلوب جامعه اسلامی، به شمار خواهد رفت.
هم امام خمینی و هم ابن رشد، علم حقوق را بارزترین صفت رهبر به شمار میآورند و آیتالله خمینی بر این علم و عدالت بهعنوان خصوصیت اصلی فقیه برای حکومت تأکید مینمایند. ایشان معتقدند که قانون، حاکم اصلی است و در دولت اسلامی، تحت حمایت قانون، همه در امنیت کامل به سر خواهند برد. وی مینویسد:
“قانون، ابزار و وسیله تأسیس عدالت در جامعه است، وسیلهای برای اصلاح فکری و اخلاقی فرد و تهذیب وی. قوانین به این منظور به وجود میآیند تا در تأسیس جامعهای سالم که از نظر اخلاقی و معنوی، انسان تزکیه یافته را تغذیه کند، به مورد اجرا درآید.”
عدالت
عدالت عبارت است از: حد وسط بین افراطوتفریط و غُلّو و تقصیر و آن از امّهات فضایل اخلاقیه است. عدالت چون نسبت به دیگر فضایل در حد وسط قرار میگیرد، برقرارکننده تعادل بین تمام فضایل است؛ یعنی اعتبار سایر فضایل به فضیلت عدالت مشخص میگردد. لذا عدالت و قسط یک میزان و مقیاس محسوب میشود، میزان و ملاکی که در سلسله علل قرار میگیرد و اوامر و نواهی بر اساس آن تعیین میشوند.
بنابراین، در حقوق، فقه، سیاست، اقتصاد و اخلاق نیز عدالت یک اصل اساسی، اولیه و میزانی است که سایر امور با آن سنجیده و قوانین بر اساس آن تدوین و تصویب میشوند و به مرحله اجرا درمیآیند و بر اساس عدل و قسط با قانونشکنان برخورد میشود.
جمهوری اسلامی، عدالت، تقوا
امام خمینی به تحقق و ضرورت عدالت در درون جامعه و نهادهای اجتماعی و در سیاست و نهادهای سیاسی جامعه بهویژه در آثار و بیانات مربوط به بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، تأکید دارند. بهعنوانمثال، یکی از مهمترین و شاید ویژگی اصلی حکومت جمهوری اسلامی را تحقق عدالت و عدالت الهی میداند لذا در صحیفه خود، ج 6، ص 525 میفرمایند: جمهوری اسلامی سعادت، خیر، صلاح برای همه ملت است… در جمهوری اسلامی زورگویی نیست، در جمهوری اسلامی ستم نیست…. در جمهوری اسلامی برای فقرا فکر رفاه خواهد شد؛ مستمندان به حقوق خودشان میرسند… عدالت الهی بر تمام ملت، سایه میافکند.
در نگاه امام، در جامعه مبتنی بر توحید، عدل الهی منشأ تمام امور خواهد بود؛ بنابراین عدالت در جامعه، منتج از عدل الهی و توحید است. چه بهزعم ایشان در جامعه توحیدی، همه امتیازات لغو میشود و تقوا ملاک امور خواهد بود. در چنین جامعهای به تعبیر امام: زمامدار با پایینترین فرد جامعه برابر است. ضوابط و معیارهای متعالی الهی و انسانی، مبنای پیمانها و یا قطع روابط است. (صحیفه امام، ج 5، ص 81).
در بحث تقوای حاکمان و کارگزاران هم که معدود حاکمانی با تأسی از آن حکومت را به دست داشتهاند و با نگاه به صدر اسلام، پس از پیامبر (ص) تنها حضرت علی (ع) آن را سرلوحه برنامه حکومت خویش قرار داد.
در اهمیت تقوا برای حاکم، حضرت علی (ع) در فرمان حکومتی به مالک اشتر بلافاصله او را به تقوا امر میکند و میفرماید: «امره بتقوی الله و ایثار طاعته…» یعنی «او را فرمان نه خواهش یا درخواست دهد به تقوای الهی و گزینش طاعت او…» و در بیان مراتب تقوای الهی ادامه میدهد: «و اتباع ما امر به فی کتابه من فرائضه و سنته … و ان ینصرالله سبحانه بقلبه و یده و لسانه…؛ و امره ان یکسر نفسه من الشهوات و یزعها عند الجمعات…» یعنی «پیروزی آنچه در کتاب خود فرموده از واجبات و سنتهایش و اینکه خدای سبحان را با دل و دست و زبان یاری کند … او را فرمان دهد تا نفس خود را از خواهشها باز دارد و هنگام سرکشی به فرمانش آرد».
نتایج دیگر وجود تقوای حاکمان عبارت است از: درک و شناخت فقر و بدبختی در میان پایینترین اقشار جامعه، نزدیک سازی معیشت مردم به مسؤولان و همدلی مقابل مردم و کارگزاران دولت در شرایط مختلف. حضرت علی (ع) در نامه به عثمان بن حنیف وقتی شنید که در بصره به میهمانی ثروتمندان رفته است، فرمود: «… اگر میخواستم به این عسل پالوده و آن مغز گندم و این بافتههای ابریشمین به آسانی راه مییافتم، ولی هیهات که هوا و هوس بر من چیره شود و شکمبارگی به گزینش طعامهای لذیذ وادارم، درحالیکه چه بسا در یمامه یا حجاز کسانی باشند که امید دستیابی به قرص نانی نیز نداشته باشند و شاید هم تمامت عمرشان خالی از خاطره سیری باشد».
جان کلام
آنچه آمد شمهای از نتایج و آثار مهم تقوا و عدالت در مملکتداری بود که بزرگان دین ما بر آنها توصیه نمودهاند و با تدقیق در سرگذشت آنان بیشتر درمییابیم که ایران امروز به شدت نیازمند اجرایی شدن رهنمودهای این پیشروان مکتب هدایت و ولایت است همان پیشروانی که لحظهای عدالت و تقوا منصرف نشدند.
بهعنوان مثالی بارز امیر مؤمنان علی علیهالسلام علیرغم وجود دشمنان دانایی همچون معاویه و دوستان منافقی مانند اشعث و دینداران متحجری چون خوارج، احکام الهی را بر زمین نگذاشت و سنت پیامبر (ص) را به دلیل گذشت زمان فراموش نکرد و تربیت یاران و شاگردان مخلص را به بهانه جنگهای کمرشکن معطل نگذاشت که این نیز از مصادیق عدالت عملی حضرت بود که کارها را به نظم انجام میداد و تقوای ایشان تمام اعضای جامعه را همانند اعضای پیکری واحد در برگرفت و با عدالت و پرهیز از تشریفات و تفاخر، فریب غرور کاذب قدرت را نخورد و با نگاهی واحد، درصدد برقراری مساوات برآمد و سرانجام جان خود را در این راه نهاده و به شهادت رسید. منبع: تخصصی جامعهشناسی جنایی