به پروردگارتان خوشبین باشید!
به پروردگارتان خوشبین باشید!
به پروردگارتان خوشبین باشید!
اگر انسان، طالب آرامش و استقامت و ایستادگى و جلب عنایات پروردگار و ایمان خالص است، باید نسبت به خداوند و وعدههای او (ازجمله عفو و گذشت در صورت توبه واقعی) گمان نیک داشته باشد.
بهراستی معنای خوشگمانی و بدگمانی نسبت به خدا چیست و چگونه میتوانیم بدگمانی خود به خدا را برطرف کنیم؟
آیاتی از قرآن، گمان بد به پروردگار را نکوهش کرده است.[1]
روایاتی نیز به موضوع گمان نیک و بد بندگان نسبت به خدای تعالی پرداخته است:
امام على (علیهالسلام): «هرکسی به خدا گمان نیک بُرد، به بهشت دستیافت و هرکسی به دنیا گمان نیک بُرد، به رنج و محنت گرفتار آمد».[2]
امام صادق (علیهالسلام): روز قیامت، بندهای را که به خویشتن ستم کرده است، میآورند و خداى بلندمرتبه به او میفرماید: «آیا فرمانت ندادم که از من اطاعت کنى؟ آیا تو را از نافرمانیام نهى نکردم؟»
او میگوید: چرا، اى پروردگار من؛ امّا شهوتم بر من چیره آمد. پس اگر مرا عذاب کنى، به سبب گناه خود من است و تو به من ستم نکردهای.
خداوند، دستور دهد که او را به دوزخ برند.
بنده میگوید: گمان من به تو، این نبود!
علامه مجلسی (ره) در توضیح خوشگمانی و بدگمانی به خدا میگوید: «کسى که داراى کردار نیک باشد، قطعاً داراى گمان نیک به خدا نیز خواهد بود و کسى که به کردارهای زشت آلوده است، حتماً به خدا نیز بدگمان است»
خداوند میفرماید: «گمان تو به من، چه بود؟»
بنده میگوید: نیکوترین گمان را به تو داشتم. پس خداوند، دستور میدهد که او را به بهشت ببرند و میفرماید: «گمان نیک تو به من، اکنون به دادت رسید».[3]
امام رضا (علیهالسلام): «به خداوند گمان نیک ببر؛ زیرا خداى عزّ و جلّ میفرماید: من نزد گمان بنده مؤمن خویشم؛ اگر گمانِ او به من نیک باشد، مطابق آن گمان با او رفتار کنم و اگر بد باشد نیز مطابق همان گمانِ بد با او عمل کنم».[4]
معناى خوشگمانی و بدگمانی به خدا
بهطورکلی؛ خوشگمانی به خدا؛ یعنی امیدوار به رحمت او بودن و بدگمانی نسبت به خداوند؛ یعنی ناامیدى از رحمت خداوند. انسان، باید از عذاب الهى، بیمناک باشد، ولى نباید از رحمت خدا، مأیوس گردد، او باید به وظایف خود، عمل کند، خلوص نیّت داشته باشد، از گناهانش بترسد و درعینحال، به عفو و بخشش پروردگار، امیدوار باشد:
امام على (علیهالسلام): «خوشگمانی [به خدا] این است که عمل را [براى او] خالص گردانى و امیدوار باشى که خداوند از لغزشها درگذرد».[5]
امام صادق (علیهالسلام): «خوشگمانی به خدا این است که جز به خدا امید نداشته باشى و جز از گناهت نترسى».[6]
علامه مجلسی (ره) در توضیح خوشگمانی و بدگمانی به خدا میگوید: «کسى که داراى کردار نیک باشد، قطعاً داراى گمان نیک به خدا نیز خواهد بود و کسى که به کردارهای زشت آلوده است، حتماً به خدا نیز بدگمان است».[7]
آثار بدگمانی به خداوند
بدگمانی نسبت به خداوند و وعدههای او آثار مخربى در بنیان ایمان و عقاید انسان دارد؛ در اینجا به برخی از آنها اشاره میشود:
1. کاری ناپسند و کفرآمیز: خدای متعال در قرآن میفرماید: «از رحمت خدا مأیوس نشوید که تنها گروه کافران، از رحمت خدا مأیوس میشوند!».[8]
پیامبر اسلام (صلیالله علیه و اله) میفرماید: «داود (علیهالسلام) در مناجاتش میگفت: پروردگارا! کسى که تو را بشناسد اما به تو خوشگمان نباشد در حقیقت ایمان نیاورده است».[9]
2. قبول نشدن عبادت: بدگمانی به وعدههای الهى سبب فساد (قبول نشدن) عبادت میگردد، چراکه روح اخلاص را در انسان میمیراند؛ ازاینرو امام علی (علیهالسلام) میفرماید: «بدگمانی، عبادت را فاسد میکند».[10]
بدگمانی به وعدههای الهى سبب فساد (قبول نشدن) عبادت میگردد، چراکه روح اخلاص را در انسان میمیراند؛ ازاینرو امام علی (علیهالسلام) میفرماید: بدگمانی، عبادت را فاسد میکند
3. ناتوانی در برابر مشکلات: بدگمانی به وعدههای الهى، انسان را در برابر حوادث سخت و پیچیده، سست و ناتوان میسازد، همانگونه که در برخی نبردها – مانند جنگ احزاب – گروهى از تازهمسلمانان، نسبت به وعدههای خدا بدگمان شده و به دنبال آن در مبارزه با دشمن سست گشتند، درحالیکه مؤمنان راستین و بامعرفت که به پروردگارشان خوشگمان بودند، باکمال قدرت و امیدوارى در برابر دشمنان ایستاده و پیروز شدند: «[به خاطر بیاورید] زمانى را که آنها از طرف بالا و پایین [شهر] بر شما وارد شدند [و مدینه را محاصره کردند] و زمانى را که چشمها از شدّت وحشت خیره شده و جانها به لب رسیده بود و گمانهای گوناگون بدى به خدا میبردید».[11]
4. محروم شدن از عنایات الهی: بدگمانی نسبت به خدا، انسان را از عنایات الهى محروم میکند؛ زیرا – بر اساس روایات اول پاسخ- خداوند با هرکس، مطابق خوشگمانی و بدگمانی او رفتار مینماید.
راههای درمان بدگمانى
الف. برای برطرف کردن بدگمانی نسبت به پروردگار؛ نخست باید سراغ اصول کلی حاکم بر درمان بیماریهای اخلاقى رفت که همان اندیشیدن در آثار نکبتبار آنهاست؛ زیرا هنگامیکه انسان به پیامدهاى بدگمانی بیندیشد که چگونه سرمایه اعتقادی او را از بین برده و آرامش روانی او را تهدید کرده و او را از واقعیتها غافل میسازد؛ خواهناخواه از این خوى زشت و رذیله اخلاقى فاصله میگیرد، همانگونه که آگاهى به مسموم بودن غذا، سبب فاصله گرفتن از آن میشود.
ب. جستوجوی توجیهی صحیح براى اتفاقاتی که احیاناً سبب بدگمانی انسان به خداوند شده است، کمکی برای برطرف کردن آن خواهد بود؛ چراکه تعدادی از این حوادث، امتحانات الهی است که واقعیتی در زندگی مادی انسانها بوده و با واقعیت باید کنار آمد و گمان نیک به خداوند داشت؛ زیرا این امتحانات برای پیشرفت معنوی انسانها است.
تعداد دیگری از حوادث نیز پیامد کارهای ناشایست انسان است که بهجای بدگمانی به خدا، روش صحیح آن است که انسان از اعمال ناپسند و گناه خویش توبه نموده و درصدد جبران آن برآید.
ج. ترتیب اثر ندادن به بدگمانى نسبت به خدا نیز یکى دیگر از طرق درمان آن است؛ زیرا اگر انسان این حالت پیشآمده نفسانی را دنباله گیری نکند و با بیاعتنایى از آن وسوسهها فاصله گیرد، تدریجاً این حالت بدگمانی ضعیف و محو میگردد. این روش در بدگمانی به برادران دینی نیز کارساز است و به همین دلیل در روایتی بهصورت قاعدهای کلی میخوانیم: «اذا ظَنَنْتُمْ فَلا تَحَقَّقُوا»؛ [12] هنگامیکه گمان بد بردید، به آن ترتیب اثر ندهید.
خلاصه اینکه:
اگر انسان، طالب آرامش و استقامت و ایستادگى و جلب عنایات پروردگار و ایمان خالص است، باید نسبت به خداوند و وعدههای او (ازجمله عفو و گذشت در صورت توبه واقعی) گمان نیک داشته باشد.
فرآوری: آمنه اسفندیاری
پینوشتها:
[1]. ازجمله، فتح، 6 و 12.
[2]. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و درر الکلم، ص 641
[3]. برقى، احمد بن محمد بن خالد، محاسن، ج 1، ص 25? 26
[4]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 2، ص 72
[5]. لیثی واسطی، علی، عیون الحکم و المواع 1 ص 229
[6]. کافی، ج 2، ص 72.
[7]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 67، ص 366
[8]. یوسف، 87.
[9]. طبرسى، على بن حسن، مشکاه الأنوار فی غرر الأخبار، ص 36
[10]. عیون الحکم و المواع 1 ص 99.
[11]. احزاب، 10.
[12]. ابن أبی الحدید، عبدالحمید بن هبه الله، شرح نهجالبلاغه، ج 19، ص 374
منابع: سایت اسلام کوئیست
بحار الأنوار، ج 67
غررالحکم و درر الکلم تمیمی آمدی
کافی، ج 2
بازدید: ۲۲