بزهکاری؛ جرم است یا بیماری؟
بزهکاری؛ جرم است یا بیماری؟
بزهکاری؛ جرم است یا بیماری؟
یکی از مهمترین مسائل جوامع کنونی، بزهکاری است. جرم همواره فکر بشر را مشغول کرده است. گاهی واکنش مردم در مقابل جرم، مجازات شدید و بیرحمانه بوده و گاهی هم مسؤولیت فرد مجرم را گروهی و اجتماعی دانستهاند.
قرنها، مکتب کلاسیک تئوری اراده آزاد را مطرح میکرد که معنایش این بود که اراده آزاد مجرم باعث رفتار ضداجتماعی او شده است؛ بنابراین مجرم مرتکب جرم میشود چون اراده خودش او را به ارتکاب جرم وامیدارد. این عقیده، مردم را بهتلافی عینی و انتقام و تحمیل مجازات سنگین وامیداشت. پیروان مکتب کلاسیک، مبتلایان به جنون و بچهها را که اراده و مسؤولیت نداشتند از مجازات معاف میدانست، اما شخصیت مجرم را بهکلی نادیده میگرفت و هیچ تفاوتی بین افراد بیمار و سالم قائل نبود تا اینکه اواخر قرن 18، فردی به نام سزار بکاریا بشدت علیه مجازات بیرحمانه و غیرانسانی که به مجرمان تحمیل میشد، انتقاد کرد. اسلام در قرن ششم میلادی مسؤولیت شخص مجرم آنهم بهشرط داشتن عقل، بلوغ و اختیار را موردتوجه قرار داده است. این عقاید سبب شدند از شدت مجازات کاسته شود و زمینه را برای عقیدهای فراهم کند که به مفهوم بزهکاری شکل جدیدی داد.
مجرمان ناسازگار
در هر جامعهای افرادی هستند که بدون آنکه بخواهند، نمیتوانند با هنجارهای اجتماعی سازگاری پیدا کنند. عملکرد آنها به خودشان و اجتماع ضرر وارد میکند و این افراد بیشترین مجرمان اجتماع هستند. در قانون مجازات اسلامی، منظور از جنون، وجود برخی اختلالات شدید روانی است که مجرم در زمان ارتکاب جرم اراده کامل به اعمال خود نداشته و از نتایج آن نیز بیاطلاع بوده است. از موارد جنون میتوان به انگیزه اسکیزوفرنی و اختلال دوقطبی اشاره کرد.
تحقیقات نشان داده که در برخی مجرمان، انواع دیگری از اختلالات روانی نیز دیده میشود که میتوان به انواع اختلالات شخصیت، افسردگی، اختلال دوقطبی، رفتارهای تکانهای، اختلال در کنترل خشم و هیجان، سادیسم جنسی و… اشاره کرد. «پیشرفت علم روانشناسی و روانپزشکی، موجب تشخیص انواع اختلالات روانی و شخصیتی شد. محققان این علوم، جرم را نتیجه عدم تعادل شخصیت مجرم که از واکنش متقابل عوامل روانی و بیولوژیکی ناشی میشود میدانند و عدم تعادل روانی به نظر روانشناسان باعث اختلالات شخصیتی افراد میشود و آنها را بهسوی ارتکاب اعمال خلاف قانون سوق میدهد.»
به خاطر تعارض عقل و رفتار، حالتی روانی در فرد ایجاد میشود که مشکلاتی در زندگی فردی و اجتماعی او به وجود میآورد که درنهایت فرد مبتلابه ناهنجاریهای شخصیت میشود تا جایی که احتمال قطع ارتباط با دنیای خارج از خود نیز هست که جرمشناسان آنها را بانامهای افراد مبتلابه اختلالات ضداجتماعی یا سپکوپاتها و… میشناسند. جرمشناسی علمی است که سعی در کشف علل بزه و ایجاد بزهکار دارد. انسانشناسی کیفری هم با توجه به ساختمان خارجی و گاه درونی بشر و توجه به مسأله وراثت و روانشناسی با دقت در رفتار انسانی و جامعهشناسی و با تعمق در روابط اجتماعی هر یک تلاش در شناخت علل پدیده بزه و ایجاد بزهکاران دارند.
همه خطرناک نیستند
روانشناسان میگویند درصد ارتکاب جرایم از سوی بیماران روانی بسیار پایین است، اما وقتی یکی از این بیماران دست به ارتکاب بزند، گویی نوع بیماری انگیزه جنایت را نیز یدک میکشد و بر این اساس وقوع جرم بهنوعی موجه جلوه داده میشود. حدود 400 نوع بیماری روانی وجود دارد که روانپریشی یا جنون تنها حدود 10 نوع از این بیماریها را تشکیل میدهند. مبتلایان به بیماریهای شدید روانی در قیاس با کل بیماران روانی که بر اساس آمار 20 درصد جمعیت را شامل میشوند، میزان اندکی است. باید توجه کرد که از این گروه 400 هزارنفری، بیشترشان مرتکب جرم و جنایت نمیشوند؛ اما گروه اندکی به علت ناآگاهی خانواده یا نبودن سیستمهای حمایت اجتماعی از درمان محروم میمانند یا درمان خود را قطع میکنند و همین گروه ممکن است دست به اعمال مجرمانه بزنند.
روانشناسان میگویند درصد ارتکاب جرایم از سوی بیماران روانی بسیار پایین است، اما وقتی یکی از این بیماران دست به ارتکاب بزند، گویی نوع بیماری انگیزه جنایت را نیز یدک میکشد دکتر فرزاد کیایی، روانپزشک میگوید: «این نکته مهم وجود دارد که بیش از 80 درصد افراد مبتلابه اختلالات روانی با مصرف دارو بهبود مییابند؛ البته اگر دارودرمانی درست انجام شود میتوانند زندگی معمولی داشته باشند. متأسفانه به خاطر فرهنگ نادرستی که در جامعه وجود دارد بسیاری از این افراد درمان خود را رها میکنند یا روند درمانشان از طرف خانواده و اجتماع پیگیری نمیشود. این افراد ممکن است به خاطر عوارض بیماریشان دست به اعمال مجرمانه بزنند.» بااینحال متخصصان توصیه میکنند برای پیشگیری از وقوع جرم بهوسیله بیماران روانی باید امکانات نگهداری آنها در مراکز درمانی فراهم شود و بخصوص در بیمارستانهای عمومی درصدی از تختها به بیماران روانی اختصاص یابد.
بیماران روانی اگر رفتارهای خشن و خطرناک بروز دهند باید در مراکز ویژه با ضریب امنیتی بالا نگهداری شوند. این تأکید از طرف پزشکان و متخصصان امور جنایی است. بر اساس قانون مجازات اسلامی «هرگاه جنون کسی احراز شود، دادستان مکلف است دستور دهد آن بیماران مجرم را در محلهای مناسبی نگهداری کنند تا رفع جنون شود و آزاد شدن آنها قصور از سوی دستگاههای مربوط است.»
پیشگیری قبل از جرم
بیماریهای روانی باید جدی گرفته شوند و روند درمان آنها پیگیری شود. به این معنا که اگر عضوی از یک خانواده دارای سابقهای از اختلالات روانی است، این فرد باید پیش از ازدواج با روانپزشک مشاوره داشته باشد تا روانپزشک تأثیر ازدواج را برای این افراد و خانوادههایشان توضیح دهد و بههیچوجه نمیتوان افراد را در مورد مسائل خصوصی ازجمله ازدواج تحت اجبار قرارداد و دراینارتباط نکته حائز اهمیت، آگاهی خانوادههاست، چراکه باید بدانند در برخی بیماریهای شدید روانی امکان عود بیماری یا انتقال ژنتیک آن به نسل بعدی وجود دارد، اما در این شرایط نیز درمان مناسب میتواند موجب پیشگیری از بیماری یا رفع سریع نشانههای آن شود.
بسیاری اوقات هم فرد غیر روانپریش بدون برنامه و حتی بدون انگیزه قبلی مرتکب جرم میشود و کاری برای از میان بردن آثار جرم یا اختفای خویش نمیکند.
نکته مهم این است که روانپریشی عموماً ناگهانی ایجاد نمیشود، بلکه مبتنی بر زمینه زیستشناختی است که گاهی فشارهای روانی سبب آشکار شدن یا تشدید آن میشود، اما نمیتوان انکار کرد گاهی یک رفتار مجرمانه میتواند نخستین نشانه روانپریشی باشد. دکتر کیایی میگوید: «آنچه موضوع را پیچیدهتر میکند این است که گاهی تحت تأثیر عوامل استرسآور شدید محیطی، فرد ممکن است به نوع حاد روانپریشی دچار شود که عنوان اختلال روانپریشی کوتاهمدت را دارد و دستکم یک روز و حداکثر یک ماه (در صورت عدم درمان) به درازا میکشد و در آن، توهم یا هذیان یا گفتار بیسازمان وجود دارد و شیوع آن بین 20 تا 35 سالگی است. در این نوع روانپریشی سردرگمی، اختلال در سوگیری زمانی و مکانی و شخصی و نوسان خلق از حالت سرخوشی بیمارگونه تا خودکشی دیده میشود.»