بایستههای حفظ، انتقال و ثبت میراث فرهنگی ناملموس
بایستههای حفظ، انتقال و ثبت میراث فرهنگی ناملموس
بایستههای حفظ، انتقال و ثبت میراث فرهنگی ناملموس
دکتر محمدحسین ایمانی خوشخو
دکتر ایمانی خوشخو، رئیس کمیسیون هنر و معماری دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی طی یادداشتی اختصاصی برای «نامه شورا» به موضوع فرهنگ ناملموس پرداخته است.
در تعریف مصطلح، میراث معنوی در مقابل میراث فیزیکی است. آن چیزی که ساختنی و ملموس است و از گذشته به حال منتقل میشود را میراث فرهنگی ملموس میگویند و آن چیزی که ملموس نیست شامل آیین، هنر و آدابورسوم و به عنوان یکی از مؤلفههای فرهنگی که در گذر زمان سینهبهسینه و دستبهدست میچرخد و به نسلهای بعد منتقل میشود را میراث فرهنگی ناملموس تلقی میکنند
میراث معنوی در ایران چند بخش دارد: یک بخش آیینهای ما است که بسیار هم متنوع هستند؛ آیینهای دینی، آیینهای ملی، آیینهای ملی- مذهبی که همریشه در ملیت و همریشه در مذهب دارند مثل عید نوروز. اینها یک دسته هستند.
جلوههای مختلف هنر ما سنتی بخش دیگر این میراث را تشکیل میدهد. بحث زبان، ادبیات و شعر ما جزء میراث معنوی است. تاریخ ما نیز جزء میراث معنوی است که قابلتوجه است.
ما به عنوان یک کشور تاریخی و دینی از این دست میراثها که مورد توجه سازمانهای بینالمللی و ازجمله یونسکو است، زیاد داریم. لذا ما در برابر میراثی که به ما رسیده است، سه وظیفه مهم داریم: حفظ میراث، انتقال میراث و ثبت میراث. این سه وظیفه عمدهای است که همه کشورها و به خصوص دولتهای آنها برای خودشان قایل هستند و برای آن فعالیت میکنند.
حفظ میراث به این معنی است که ما بهگونهای حرکت کنیم که میراث فرهنگی ناملموسمان به همان شکل سنتی منتقل بشوند، بر آنها در گذر زمان پیرایههایی بسته نشود، هر کس بنا بر ذوق و سلیقه خودش چیزی را اضافه و کم نکند و ماهیت اصلی آن را در هر زمانی که هستیم بتوانیم درک و آن را کنیم؛ بنابراین نخستین وظیفه ما حفظ میراث فرهنگی ناملموس است.
دومین وظیفه ما این است که بتوانیم آن را انتقال دهیم. اگر میراث فرهنگی ناملموس با یک برنامه مشخصی منتقل نشود، باعث میشود که این میراث در گذر زمان گم شود. وقتی یک میراث فرهنگی ناملموس گم شود و اتصال آن به خیزش اولیهاش کمرنگ گردد، اتفاقی بدتر از فراموش شدن آن در انتظار فرهنگ مادر است. در جهان واقع اینطور نیست که با بیتوجهی جامعه و مسؤولین به یک میراث فرهنگی ناملموس، آن پدیده از بین برود بلکه به مصادره دیگران در میآید. مثالهای آنهم زیاد است.
سومین وظیفه ما در قبال میراث فرهنگی ناملموس که بعد از حفظ و انتقال و برای کمک به آن باید انجام شود، ثبت میراث فرهنگی ناملموس است. این بعد کاری است که برای تقویت دو وظیفه قبلی باید انجام شود بنابراین اگر ما این سه کار را بهخوبی انجام دهیم، بسیاری از مشکلاتی که متأسفانه تاکنون در این حوزه وجود داشته است، کمرنگ خواهد شد. اگر امروز بعضاً شاهد سرقت میراث معنوی کشورمان از سوی سایر کشورها هستیم، به دلیل ضعف مدیریت ما به خصوص در دو مرحله ابتدایی است.
کشور ما بهشدت از نظر میراث فرهنگی غنی است. ما در هنرهای مختلف جلوههای میراث فرهنگی ناملموس زیادی داریم؛ به خصوص هنرهایی که ریشه در خودمان دارد مثلاً در بحث هنرهای نمایشی، آیینهای نمایشی را داریم که بسیار گسترده هستند و بهتناسب خردهفرهنگها و قومیتها و مناطق مختلف، متنوع هستند. همه آنها نیز جلوههای بصری نمایشی دارند. از میان آنها تعزیه مشهور است که ثبت هم شده است اما گونههای دیگر آنهم قابلتوجه است. در موسیقی و نواهای ایرانی نیز حرفهای بسیاری برای گفتن وجود دارد که ممکن است کشورهای دیگر درصدد مصادره برخی از آنها باشند. دستگاههای موسیقی ما جزء میراث معنوی ما هستند. در نقاشی، نگارگری جزء میراث معنوی ما میباشد. ما جزء معدود کشورهایی هستیم که میتوانیم ادعا کنیم که این هنر از دل سرزمین ما بیرون آمده است. البته گونههای دیگر آن در کشورهای دیگر بوده است. هنرهای صنعتی ما نیز در این زمینهها بسیار فراوان هستند. در کل به نظر من هنر یکی از منابع غنی میراث معنوی ما میباشد که متأسفانه چون همیشه یک تداخل مدیریتی بین دستگاهها و مسؤولین هنری و فرهنگی بوده است، کمتر به آن پرداختهشده است و کمتر در حفظ آن تلاش شده است.
تاریخ انتشار: 24 مرداد 94
منبع: وبسایت شورای عالی انقلاب فرهنگی