اولیای قانونی و حدودِ وظایف آنها
اولیای قانونی و حدودِ وظایف آنها
هنوز هم گاهی تنها امیدی که برای اصلاح دانشآموز متمرد وجود دارد این است که «ولی خود را به مدرسه بیاورد.» ولی و ولایت در روابط پدر و فرزندی هرچند جنبههای مختلفی دارد، در امور تحصیلی دانشآموز از اهمیت زیادی برخوردار است؛ اما این تنها کارکرد ولایت قهری در نظام قضایی و حقوقی ما نیست. در ادامه به نقش ولی قهری در زندگی کودکان پرداختهایم.
بهطورکلی سه نوع نمایندگی در قانون برای این دسته افراد مشخصشده است که به ترتیب عبارتاند از:
1- ولایت قهری
2- وصایت: نماینده تعیینشده از سوی پدر یا جد پدری که به او «وصی» میگویند.
3- قیمومت: در صورت فقدان پدر یا جد پدری یا وصی، دادگاه فردی را بهعنوان قیم تعیین میکند.
پدر و جد پدری، ولی قهری کودکان
اولین دسته از افرادی که اداره امور و مواظبت از محجور برعهده آنهاست پدر و جد پدری (پدربزرگ) محجور هستند که به نمایندگی آنها «ولایت قهری» میگویند. به این ولایت ازاینجهت به آن قهری گفته میشود که بهحکم قانون آنها مکلف به اداره امور محجور هستند و نیازی بهحکم دادگاه یا موافقت پدر یا جد پدری نیست.
سؤالی که ممکن است به ذهن شما رسیده باشد این است که آیا پدر بر جد پدری مقدم است و هر زمان که پدر نباشد جد پدری میتواند بر محجور ولایت داشته باشد یا نه؟ پاسخ منفی است. بهطورکلی پدر هیچ برتری بر جد پدری ندارد و هر دو باهم موظف به اداره امور محجور هستند. فرض کنید «الف» هشتساله و دارای پدر و جد پدری است و هر دو باهم در قید حیاتاند. جد پدری «الف»، خانه او را به شخصی اجاره میدهد؛ در این صورت پدر حق اعتراض ندارد و اجاره نیز صحیح است.
سؤال دیگری که در این زمینه مطرح میشود این است که آیا پدر و یا جد پدری بر همه محجورین ولایت دارند؟ در پاسخ باید گفت ولایت پدر و جد پدری بر محجورین عبارتاند از:
1- صغیر
2- مجنون: درصورتیکه فرزند خانوادهای از دوران بچگی مجنون بوده و بعد از بلوغ نیز جنون او ادامه داشته باشد، ولایت پدر و جد پدری بر آنها باقی میماند؛ اما اگر صغیری در زمان بلوغ مجنون نبوده به مناسبت بلوغ و رشد از تحت ولایت آنها خارجشده باشد اما بعدازآن، جنون بر او عارض شود دیگر پدر و جد پدری بر او ولایت ندارند بلکه در این صورت از طرف دادگاه «قیم» برای او تعیین میشود که ممکن است پدر یا پدربزرگ او بهعنوان قیم تعیین شوند.
3- سفیه: وقتی فردی به سن بلوغ رسید بر طبق قانون در «امور غیرمالی» رشید محسوب میشود و ازاینجهت دیگر تحت ولایت کسی نیست اما در امور مالی تا سن هجدهسالگی «غیر رشید» محسوب میشود و تحت ولایت باقی میماند.
اما اگر فردی بعدازاین سن همچنان سفیه باشد، تحت ولایت پدر و جد پدری باقی میماند ولی اگر بعد از 18 سالگی رشید شود اما بعداً به دلیلی، سفاهت بر او عارض شود، دیگر پدر یا جدش بر او ولایت ندارند و برای او «قَیِّم» تعیین میشود. تعیین قیم برای محجورین به شرحی که گفته شد، توسط اداره سرپرستی واقع در دادگستریها پیگیری میشود که این اداره زیر نظر دادستان فعالیت میکند.
وظایف و اختیارات ولی قهری
با سمت ولایت قهری آشنا شدیم و دیدیم که تنها در مورد کودکان ولایت قهری موضوعیت ندارد و ممکن است کسان دیگری نیز حتی بعد از کودکی مشمول ولایت پدر و جد پدری باشند؛ اما دایره اختیارات ولی قهری تا کجاست؟ مهمترین وظیفه ولی قهری نمایندگی کسی است که ولایت وی را برعهده خواهد داشت و مکلف است در اداره اموال و مواظبت شخص محجور و حفظ حقوق و منافع او بکوشد، البته اگر محجور سفیه باشد، حجر او محدود به امور مالی است و ولی او وظیفهای جز اداره اموال ندارد. ولی قهری میتواند تصرفاتی در اموال محجور کند و معاملاتی برای او انجام دهد، بهشرط اینکه موافق مصلحت محجور باشد. بهطورکلی میتوان گفت اختیارات ولی قهری در قانون گسترده است و تنها چیزی که این اختیارات را محدود میکند مصلحت شخصی است که محجور شده و نیازمند ولایت است؛ بنابراین ولی قهری حق ندارد عملی انجام دهد که برخلاف مصلحت یا متضمن ضرری برای محجور باشد؛ بنابراین هر یک از پدر و جد پدری که به آنها ولی قهری گفته میشود میتواند بهتنهایی قراردادهایی برای محجور منعقد کند؛ مثلاً مال او را بفروشد یا اجاره دهد یا مالی برای او خریداری کند و درصورتیکه مصلحت محجور رعایت شده باشد، طرف معامله حق اعتراض و برهم زدن معامله را نخواهد داشت. ماده 1183 قانون مدنی بهخوبی این مفهوم را میرساند: «در کلیه امور مربوط به اموال و حقوق مالی مولیعلیه، ولی نماینده قانونی او میباشد.» درست است که ماده 1183 قانون مدنی فقط به اداره اموال و حقوق مالی مولی اشارهکرده است اما باید توجه داشت که ولی قهری منحصر به اداره امور مالی محجور نیست؛ امور شخصی و به تعبیر دیگر مواظبت شخص را که ولایت او را برعهده دارد نیز برعهده دارد.
بیلیاقتی یا عدم امانت ولی قهری
معمولاً در میان همه اطرافیان کودک پدر وی بیشتر از همه صلاح وی را رعایت میکند. برای همین است که قانون پدر و جد پدری را در اولویت قرار داده است؛ اما این قاعده اگرچه باعقل و واقع انطباق دارد، بدون استثنا نیست؛ پدرانی وجود دارند که از هر دشمنی برای کودک یا سایر محجوران خطرناکترند. در این شرایط با چه کرد؟ آیا درست است که اختیار اموال و سایر امور کودک را به چنین پدری بسپاریم؟ قانون برای چنین شرایطی راهکارهایی پیشبینی کرده است. هرگاه ولی قهری توانایی و لیاقت اداره امور صغیر یا مجنون را نداشته باشد یا برخلاف امانت رفتار و اموال او را حیفومیل کند، مطابق ماده 1184 قانون مدنی «ضم امین» خواهد شد. منظور از «ضم امین» که در قانون مدنی بهعنوان ضمانت اجرای انجام وظایف قانونی از سوی ولی ذکرشده این است که دادگاه یک نفر امین را با ولی همراه و ضمیمه خواهد کرد و بهاینترتیب اختیارات و آزادی او را محدود میکند. در این صورت ولی نمیتواند بهتنهایی و بدون موافقت امین معاملاتی برای محجور انجام دهد. باوجوداینکه قانون مدنی به اختیار عزل ولی قهری اشاره نکرده است، با توجه به فقه امامیه که در موارد سکوت قانون باید به آن مراجعه کرد، عزل ولی قهری در صورت احراز خیانت یا بیلیاقتی ولی قهری و با رعایت مصلحت محجور، در حقوق امروز قابلقبول است؛ بنابراین اینگونه نیست که ولی در کار کودک خود بدون هیچ نظارتی واگذارده شده باشد بلکه همیشه بر او نظارت میشود تا از حدود مصلحت خارج نشود و اگر چنین کند دایره اختیارات او بهتدریج کمتر میشود؛ بنابراین به دلیل اینکه کودکان، مجنونان و سفها به علت کمی سن یا ضعف یا اختلال قوای روحی، توانایی اینکه اداره امور خود را شخصاً برعهده داشته باشند ندارند و برای گذران زندگی احتیاج به کمک دیگران پیدا میکنند. به همین دلیل قانونگذار از آنان حمایت کرده است و علاوه بر حجر که برای حفظ حقوق و منافع آنان مقررشده، شخصی را نیز برای اداره امور آنان در نظر گرفته است. اداره امور مالی محجور و مواظبت شخص وی، یا تنها اداره اموال او، طبق قانون به شخصی که دارای اهلیت کامل باشد واگذار میشود. این شخص ممکن است پدر و جد پدری یا وصی منصوب از طرف ایشان باشد. پدر و جد پدری نهاد ولایت قهری و وصی منصوب از طرف ایشان نیز نهاد وصایت را تشکیل میدهند. منبع: روزنامه حمایت