انسانیت، مثل پلاسکو، ریخته و فراموش‌شده؟!

دسته: جامعه شناسی جنابی
بدون دیدگاه
شنبه - ۱۶ بهمن ۱۳۹۵


انسانیت، مثل پلاسکو، ریخته و فراموش‌شده؟!

انسانیت، مثل پلاسکو، ریخته و فراموششده؟!

BAHRAIN-POLITICS-UNREST-DEMO-MEDIA

اگر اشتباه کنیم، جرأتش را داریم معذرت بخواهیم؟ اگر آن اشتباه عمدی باشد چه؟ اگر چیزی را خیلی گرانتر از قیمت واقعیاش به کسی بفروشیم یا بهاصطلاح تَلَکهاش کنیم؟ اگر طرف حسابمان بعد از مدتها با درامد کم، پسانداز کمتر و مقداری قرض آمده باشد از ما چیزی بخرد که به نظرش شریف آمده باشیم چه؟

انسانیت در خریدوفروش مثل پلاسکوست. ریخته و آوار شده و عده‌ای هم فدا شده‌اند. امّا نه اسمش رویش است و نه صدایش جایی شنیده می‌شود. می‌روی و کاتالوگ رنگ‌به‌رنگ پیش رؤیت می‌گذارند، چشمت را گرفته و می‌خری و اگر کسی بهت بگوید دولاپهنا برات حساب کرده‌اند تازه شستت خبردار می‌شود. بلایی که سر من آمده و دستم به نوشتن در موردش نمی‌رفت.

به فروشنده زنگ زده‌ام و مشخصات لپ‌تاپ را براش خوانده‌ام، به امید این‌که بگوید «ببخشید حق با شماست». فروشنده صداش را می‌برد بالا و من هاج‌وواج ازش می‌پرسم «دارید داد می‌زنید چون 300 تومن از من زیاد گرفتید؟» بعد از خریدن دیده بودم فاکتور توی جعبه نیست و چون نقد هم حساب کرده‌ام، کارت نکشیده‌ام و قابل‌پیگیری نیست (اگر قرار بود پیگیری کنم).

فروشنده چند اسم خارجی ردیف می‌کند و من می‌گذارم مشخصاتی که دارد به انگلیسی می‌گوید تمام شود، روبرویم هم سایتی که قیمتها را گذاشته باز است. جدای از آن انگلیسی می‌دانم. بهش می‌گویم کاری ندارم که تلفظتان غلط است اینهایی که می‌گویید چیزی به قیمت لپ‌تاپ اضافه نمی‌کند. گُلد است! باشد.

من یک کیبورد می‌خواستم که بنویسم و چون نویسنده‌ها کلمه‌ای هم حتی پول نمی‌گیرند و خرج‌ودخلشان بهم نمی‌خورد ذره‌ذره جمعش کرده‌ام. اگر هم جیب چاقی داشتم حاضر نمی‌شدم این‌طور حاتم‌بخشی کنم.

به فروشنده می‌گویم وظیفه انسانی من این بود که اطلاع دهم که از صنف پیگیری می‌کنم، به خیال این‌که شما اشتباه کرده باشید. فروشنده پشت تلفن خمیازه می‌کشد. منظورش این است که صنفی در کار نیست؟ یا زهی خیال باطل یا هر چی. بعد می‌گوید به قیمتی که توی سایت زده برای من یکی بخرید، پولش را جیرینگی می‌دهم. من از پاسخ می‌مانم. از بلاهت خودم بیش‌تر.

منظورم از انسانیت دقیقاً چه بود؟ این‌که زنگ بزنم بگویم متشکرم که از من سیصد هزار تومن اضافه گرفتید! چرا جرأت می‌کنیم پول ناحق دربیاوریم؟ یا خرج زندگیمان را از جیب کسی برداریم. جیب‌بر بودن مثل آب خوردن شده و خمیازه فروشنده گویای آن است. بماند که راه به‌جایی می‌برد یا نه این پیگیریها، اما چقدر همه به این جمله نزدیکیم که «انسان گرگ انسان است».

سر هم کلاه نگذاریم، جیب هم را نزنیم و اگر اشتباه کرده‌ایم یا می‌ترسیم پول ناحق حلقوممان را بگیرد، جرأت داشته باشیم و بگویم «معذرت می‌خواهم»! منبع: خبر آنلاین


نوشته شده توسط:صادق کاخکی - 11476 مطلب
پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۲۲
برچسب ها:
دیدگاه ها

تصویر امنیتی را وارد کنید *