ازخودبی‌خود شدم و او را با تبر کشتم

دسته: رویداد و حوادث
بدون دیدگاه
دوشنبه - ۱۸ بهمن ۱۳۹۵


ازخودبی‌خود شدم و او را با تبر کشتم

نیمه‌شب دوستم از ارتباط با زنم گفت

ازخودبی‌خود شدم و او را با تبر کشتم

تبر - قتل - خونریزی

یک حادثه

  مرد جوان که تصور می‌کرد، دوستش و همسرش باهم ارتباط دارند به خاطر سوءظن دست به جنایت زد.

مردی با پلیس شهریار تماس گرفت و از کشف جسد مردی افغان در یک ساختمان نیمه‌کاره در یکی از محله‌های شهریار خبرداد. کارآگاهان پلیس جنایی ویژه غرب استان تهران همراه تیمی از مأموران بررسی صحنه جرم در آنجا حاضر شدند و مشاهده کردند جسد مردی جوان در اتاق نگهبانی در حالی افتاده که تبری در سر او گیرکرده و همین ضربه باعث مرگ وی شده است.

جسد مرد جوان به پزشکی قانونی منتقل شد. هم‌زمان با تشکیل پرونده قضایی در شعبه چهارم بازپرسی دادسرای شهریار، تحقیقات پلیس جنایی برای رازگشایی از این پرونده آغاز شد. مأموران با انجام تحقیقات محلی متوجه شدند آخرین نفری که مقتول را دیده و شب حادثه مهمان وی بوده، یکی از هم‌وطنانش است که در محله‌ای دیگر زندگی می‌کند.

این مرد به‌عنوان تنها مظنون پرونده تحت تعقیب پلیس جنایی قرار گرفت. مأموران برای بازداشت او به خانه‌اش اعزام شدند که معلوم شد او در آنجا نیست و کسی از وی خبری ندارد. مأموران هم‌چنین به ساختمانی که او کار می‌کرد رفتند که معلوم شد با کارفرمایش تسویه کرده و به مکانی نامعلوم رفته است. تلاش پلیس برای بازداشت او ادامه داشت تا این‌که متوجه شدند وی از ایران خارج‌شده و به افغانستان گریخته است. باگذشت پنج ماه از این جنایت، دو روز پیش متهم زمانی که به ایران بازگشته و به شهریار آمده بود، شناسایی و بازداشت شد. متهم به قتل با انتقال به پلیس آگاهی ویژه غرب استان تهران، بازجویی شد و اظهاراتی ضدونقیض را بیان کرد و مدعی شد آن شب فقط میهمان مقتول بوده و روز بعد هم آنجا را ترک کرده است. هم‌چنین نمی‌داند چه کسی او را به قتل رسانده است . فراری در کار نبوده و برای ملاقات با خانواده‌اش به افغانستان رفته است .

اعتراف به قتل

تحقیقات از این متهم ادامه داشت تا این‌که او سکوت خود را شکست و به قتل هم‌وطن خود اعتراف کرد.

متهم به قتل درباره انگیزه‌اش از این جنایت گفت: آن شب من میهمان‌دوستم مقتول بودم. او حرفهایی زد که تصور کردم او و همسرم با هم ارتباط پنهانی دارند. این موضوع آزارم می‌داد و آرامش مرا گرفت. فقط به انتقام فکر می‌کردم. او بعدازاین صحبتها به سمت اتاقک نگهبانی رفت و خوابید. آن شب حالم خیلی بد بود. باورم نمی‌شد او و همسرم به من خیانت کرده‌‌اند. وی افزود: عقلم کار نمی‌کرد، خون جلوی چشمانم را گرفته بود. دیگر نمی‌توانستم به چیزی فکر کنم. باورم شده بود که گفته‌هایش صحت دارد. نیمه‌شب تصمیم گرفتم او را به قتل برسانم. اطراف اتاقک نگهبانی را جست‌وجو کردم و تبری یافتم و با همان تبر او را در خواب کشتم.

متهم به قتل ادامه داد: سراسیمه به خانه‌ام رفتم. از همسرم در ارتباط با دوستی پنهانی او و مرد نگهبان پرس‌و‌جو کردم که پاسخ درستی نداد و مدام تهدیدم می‌کرد که الآن با پلیس تماس می‌گیرد. با برداشتن مقداری لباس و پول به افغانستان رفتم. چند ماهی آنجا بودم. به گمان این‌که کسی متوجه نشده جنایت را من مرتکب شده‌ام، به ایران بازگشتم که دستگیر شدم. تحقیقات پلیس جنایی برای رازگشایی از صحت انگیزه متهم برای ارتکاب این جنایت ادامه دارد. منبع: رکنا- فراسونیوز


نوشته شده توسط:صادق کاخکی - 11476 مطلب
پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۲۸
برچسب ها:
دیدگاه ها

تصویر امنیتی را وارد کنید *