نگاهی به پرونده غم‌انگیز زن جوانی که تقاضای طلاق داشت

دسته: وبگردی
بدون دیدگاه
یکشنبه - ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۶


نگاهی به پرونده غم‌انگیز زن جوانی که تقاضای طلاق داشت

نگاهی به پرونده غم‌انگیز زن جوانی که تقاضای طلاق داشت

خودم فرزند طلاق بودم و ناملایمات زیادی را در زندگی تجربه کرده بودم، به همین خاطر نمی خواستم پس از شرایط تلخی که در زندگی ام به وجود آمد از همسرم طلاق بگیرم چرا که دوست نداشتم فرزندان من نیز بچه های طلاق نام بگیرند و به سرنوشت من دچار شوند اما روزگار به گونه ای رقم خورد که…

این ها بخشی از اظهارات زن 33 ساله ای است که با کوله باری از مشکلات و نگرانی های زندگی اش مقابل کارشناس و مشاور اجتماعی کلانتری سپاد مشهد نشسته بود. او در حالی که عنوان می کرد به خاطر بیماری های روانی همسرم و مداخله های برادرانش در زندگی ام امنیت جانی ندارم و می خواهم از او طلاق بگیرم، دفتر خاطراتش را به سال ها قبل ورق زد و گفت: 8 سال بیشتر نداشتم که پدر و مادرم از یکدیگر جدا شدند و ضربه سنگین طلاق بر روح و روان من فرود آمد اما من کودکی بیش نبودم و کاری از دستم برنمی آمد. خیلی زود پدرم با دختر دیگری ازدواج کرد و من زندگی در یک خانواده آشفته را دوباره تجربه کردم چرا که نامادری ام توجهی به من نداشت و من برای آن که کتک نخورم مجبور به سکوت بودم. با همین شرایط تا کلاس سوم راهنمایی تحصیل کردم و بعد از آن در امور خانه به نامادری ام کمک می کردم تا این که 13 سال قبل پدرم تصمیم گرفت مرا به عقد برادرزاده اش دربیاورد. خانواده عمویم افرادی خلافکار، معتاد و موادفروش بودند. با این وجود من حق انتخاب نداشتم و برای رهایی از وضعیتی که در آن قرار داشتم، سکوت کردم و بدین ترتیب به عقد «قدیر» درآمدم. طولی نکشید که صاحب 2 فرزند زیبا شدم اما رفتارها و حرکات غیرمتعارف همسرم آزارم می داد تا این که متوجه شدم او دچار مشکلات روحی و روانی است و حتی مدتی را در مرکز روانپزشکی ابن سینای مشهد بستری بوده است. در حالی که فرزندانم بزرگ می شدند سوءظن های روانی شوهرم نیز شدت می گرفت. او مدام مرا تهدید می کرد که سرم را می برد به خاطر آن که با کسی ارتباط دارم. برای آن که از همسرم طلاق نگیرم، خانواده اش مرا نیز همانند همسرم معتاد کردند ولی خیلی زود به خودم آمدم و با کمک خانواده ام اعتیادم را ترک کردم. با این وجود از حدود 2 سال قبل شرایط زندگی ام به گونه ای شد که دیگر همسرم فقط در منزل می خوابید و مواد مخدر مصرف می کرد. من هم با خرید یک دستگاه پراید در سرویس مدارس مشغول کار شدم و مسئولیت زندگی را به دوش گرفتم. این در حالی بود که چند بار برای ترک اعتیاد همسرم اقدام کردم ولی آخرین بار دچار تشنج شد و مجبور شدم دوباره او را به منزل بازگردانم. همه این مشکلات در حالی است که همسرم خودسرانه مشتی قرص آرام بخش مصرف می کند. او گاهی شب ها شیر گاز را باز می گذارد و گاهی به من و فرزندانم حمله ور می شود و آن ها را از منزل بیرون می اندازد. وقتی قرص هایش را پنهان می کنم تا خودم براساس تجویز پزشک به او بدهم برادرانش که در نزدیکی ما سکونت دارند، دخالت می کنند و مرا به باد کتک می گیرند. دیگر از این وضعیت خسته شده ام و با آن که دوست ندارم فرزندانم به سرنوشت من دچار شوند اما …

منبع : رکنا


نوشته شده توسط:صادق کاخکی - 11476 مطلب
پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۵۲
برچسب ها:
دیدگاه ها

تصویر امنیتی را وارد کنید *