نظام قضایی در دوره هخامنشیان( قسمت 4)

دسته: تاریخ
بدون دیدگاه
یکشنبه - ۱۴ آذر ۱۳۹۵


نظام قضایی در دوره هخامنشیان( قسمت 4)

نظام قضایی در دوره هخامنشیان( قسمت 4)

 738898795

محمد زرنگ

مبنای قضاوت: گستردگی قلمرو دولت هخامنشی، آزادی و تنوع مذهب گوناگونی آداب و رسوم ملی و محلی باعث می‌شد که در دوره هخامنشی قضاوت و دادرسی مبنای ثابت و استواری نداشته باشد و احکام صادره از مراجع قضایی، متعدد و گاه متناقض باشد. با وجود این دادرسی در اکثر موارد بر اساس اصول و قواعدی صورت می‌گرفت که خود این اصول از مبانی مختلفی سرچشمه می‌یافت. قضاوت در عهد هخامنشی را می‌توان مبتنی بر مبنای زیر دانست .

2) مذهب: یکی از مهم‌ترین منابع دادرسی در جوامع دینی، تعالیم دینی و دستورات مذهبی است و غالب مقررات و قواعد حقوق خصوصی، به‌ویژه حقوق خانواده و احوال شخیصه برگرفته از مذهب است. ادیان مختلف در خصوص تنظیم روابط حقوقی افراد و نظم بخشیدن به زندگی اجتماعی افراد، بخشی از تعالیم و فرامین خود را به حقوق و تکالیف افراد و قضاوت و نحوه رفع اختلاف اختصاص داده‌اند، تا جایی که می‌توان گفت هر یک از ادیان نظام قضایی خاص خود را دارند و بعضی ادیان همانند اسلام نظام حقوقی پیچیده‌ای مبتنی بر احکام و مقررات شرعی ایجاد نموده‌اند. در دوره هخامنشیان، ممالکت تابع مذهب و عقاید دینی خود بودند و عقاید مذهبی آ‌نها محترم شمرده می‌شد. مثلاً دین یهود در بخشی از قلمرو هخامنشی رایج بود و پیروان آن ازنظر روابط خصوصی خود تابع دین یهود بودند. در ممالک دیگر نیز عقاید مذهبی به‌عنوان یکی از منابع مهم قضاوت رواج گسترده‌ای داشت و در دادرسیها مورد استفاده قرار می‌گرفت .

در ممالک ایران و در سرزمین اصلی ایران، از مدتها قبل از هخامنشیان خدایان زیادی که عمدتاً مظاهر و عناصر طبیعت بودند مورد پرستش و ستایش ایرانیان قرار می‌گرفتند زرتشت پیامبر در نیمه قرن ششم قبل از میلاد ظهور کرد و آیین مزدایی را مبتنی بر توحید و یگانگی اهورامزدا تغییر داد. دین زرتشت به‌سرعت توسعه پیدا کرد و حتی موردتوجه و حمایت پادشاهان هخامنشی نیز قرار گرفت، چنانکه داریوش پناه دهنده زرتشت بود و تحت تأثیر تعالیم او قرار داشت. داریوش یادبودها و گفتارهای شاهان خود را با یادی از اهورامزدا خدای یگاه زرتشت آغاز می‌کرد. شاهان دیگر هخامنشی نیز با درک اهمیت عقاید دینی مردم، برای تقویت و تثبیت بنیانهای حکومتی خود همواره تابع مذهب پارسیها بودند و کشورگشاییها و بلندپروازیهای خود را خواست و اراده اهورامزدا می‌دانستند اگرچه دین زردشتی در دوره هخامنشیان به‌اندازه دوره ساسانیان نفوذ نداشت و مغان و روحانیون مذهبی نسبت به دوره ساسانیان از قدرت و نفوذ کمتری برخوردار بودند. باوجوداین با توجه به اوستای هخامنشی، استنباط می‌شود که اصول عمده اوستا در دوره هخامنشی بین عده‌ای از پارسیها معمول بوده است درنتیجه سمت عمده حقوق آن زمان، به‌ویژه حقوق خصوصی طبق مقررات مذهب زرتشت بوده که در اواخر آن دوره عنوان اوستا را پیداکرده است. مشابهت بین قواعد و مقررات عهد ساسانی که مطابق با آیین زرتشتی بود با مقررات حقوقی دوره هخامنشیان استنباط فوق را تقویت می‌کند. بنا بر آنچه گفتیم می‌توان مذهب و آیین زرتشتی را یکی از مبانی قضاوت در عهد هخامنشیان دانست البته لازم به تذکر است که حتی بعد از توسعه و رواج آیین زرتشت عقاید مذهبی دیگر نیز پیروانی داشت.

  • فرامین شاه: شاه هخامنشی خودسر چشمه و منبع قوانین بود و اراده شاه بالاتر از هر قاعده و قانونی قرار داشت اراده شاه در هر مورد موجب وضع قوانین و ایجاد نظامها و مقررات بوده و به‌صورت فرمان این اراده ظاهر می‌شده است. بنابراین منظور از قوانین فرامین لازم‌الاجرای شاهانه بود که نقض آن گناهی نابخشودنی محسوب می‌شد همچنین در بعضی از موارد، کاهنان و روحانیون مذهبی به وضع مقررات می‌پرداختند. داریوش اول یکی از شاهان هخامنشی، پس از فتوحات خود و پس از آنکه در آسیای غربی نیز به‌عنوان شاه شناخته شد به فکر اصلاح وضع شاهنشاهی‌اش افتاد. نخستین قدم در این زمینه وضع قوانینی بود که می‌بایست در سراسر کشور شاهنشاهی او جاری می‌گردید. داریوش در کتیبه بیستون به این قوانین اشاره می‌کند و می‌گوید: «در این کشور هر کس که کردار بد مرتکب شد، سخت مورد بازخواست قراردادم به یاری خدا در این کشورها قانون مرا احترام گذاشتند….» همچنین در کتیبه بزرگی که بر سر مقبره او در نقش رستم نصب است، از فرمانها و آیین خود سخن می‌گوید. داریوش مقرراتی را که وضع کرده بود «داد» نامید که در میان بابلیها نیز رایج شد و جمله «از روی داد شاه باید جبران کنند» در پایان اسناد فروش و معاملات در بابل ذکر می‌شد.
  • قوانین و مقررات حقوقی اقوام غیر آریایی که به تصرف دولت هخامنشی در آمده بودند، و دارای تمدن و فرهنگ پیشرفته‌ای بودند اثرات عمیقی در مبانی و اصول حقوقی داریوش باقی گذاشت. داریوش حتی برای بعضی از ممالک قلمرو خود، همانند آسیای صغیر و مصر قانون وضع نمود. این قوانین مبتنی بر قوانین محل و آداب‌ورسوم آنان بوده، چنانکه قانون داریوش برای مصریها را می‌توان قانون اصلاح‌شده مصریها دانست. آیین داریوش شدیداً از قوانین حمورابی متأثر بوده است. امستد معتقد است که داریوش می‌توانسته دستورها و آیین خوب خود را تنظیم کند، مگر اینکه دادنامه‌ها و مقررات قبل از آن در دسترس او بوده باشد . او معتقد است که یکی از الواح قانون حمورابی که توسط یک کشورگشای ایلامی از پرستشگاه بابل به پایتخت شوش درآورده شده بود، به‌احتمال‌زیاد مورداستفاده داریوش و مشاوران حقوقی او قرارگرفته است. بنابراین، شاه جوان به تقلید از حمورابی، آیین خوب خود را تنظیم کرده است. داریوش در قوانین خود از اصول حاکم بر مجازاتها و آیین رسیدگی سخن گفته است. قوانین داریوش در کنار قوانین حمورابی در بابل رواج داشت و در ممالک ایرانی نیز احکام و فرامین او نفوذ کامل داشت. ادامه دارد

نوشته شده توسط:صادق کاخکی - 11476 مطلب
پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۲۰۹
برچسب ها:
دیدگاه ها

تصویر امنیتی را وارد کنید *