عجیب ترین دادگاههای تاریخ ( قسمت 3 و پایانی)
عجیب ترین دادگاههای تاریخ ( قسمت 3 و پایانی)
سیدمعین عمرانی
مشهورترین پرونده دادگاهی علیه جانداران موذی، مربوط میشود به شکایتی از «شپشهای گندم سبز رنگ» در سال ۱۵۷۸ در سن ژولین فرانسه. مردم شهر شکایت خود مبنی بر تخریب تاکستانها را نزد شاهزاده-اسقف شهر بردند، اما در این دادگاه هم وکیل مدافع شپشهای گندم، دفاع قهرمانانهای از موکلانش ارائه داد. او به بخشی از کتاب سِفر پیدایش اشاره کرد که در آن توضیح داده میشود که حیوانات پیش از انسانها بر زمین بودند. بحثهای الهیاتی مختلفی در این مورد در دادگاه در گرفت و در نهایت پس از چند هفته شاکیان تصمیم گرفتند تا با شپشها معامله کنند. آنها پیشنهاد دادند که زمینی را در اختیار شپشهای گندم قرار دهند تا در آن هر کاری دوست دارند انجام دهند و در عوض، از تاکستانهای آنها بیرون بروند. اما وکیل این پیشنهاد را نپذیرفت، چرا که باور داشت شپشها تاکستانها را دوست دارند و یک قطعه زمین برای آنها کافی نخواهد بود. این مجادلات مدتی ادامه پیدا کردند، اما در نوشتههایی که امروزه باقی مانده، متاسفانه رای نهایی این دادگاه نامشخص است. در حقیقت آخرین صفحه رونوشت روند دادگاه توسط حشرات خورده شده و قابلخواندن نیست.
جرم بعضی حیواناتی که به دادگاه می آمدند دست داشتن در مرگ یا قتل یک انسان بوده است. حیوانات خانگی یا دامها معمولا درگیر چنین دادگاههایی میشدند. با اینکه در بسیاری موارد تاثیر حیوانات در روند منجر به مرگ انسانها محرز بود، اما قصد قبلی این جانوران قابل اثبات نبود.به این خاطر این حیوانات مانند انسانها در زندانهای عادی بازداشت، محاکمه و در صورت اثبات جرم، اعدام میشدند. در سال ۱۴۹۴، یک خوک به جرم خفه کردن یک نوزاد به مرگ محکوم و اعدام شد. مراسم اعدام این جانور با هیجان خاصی برگزار شد. در یک نمونه دیگر، در سال ۱۳۸۶ میلادی یک خوک ماده به جرم نوزادکشی در فالز فرانسه اعدام شد. شهروندان آنقدر از این اجرای عدالت شادمان شدند که تصویر اعدام را روی دیوار کلیسای شهر نقاشی کردند. البته از آنجایی که جانداران زبان بسته هرگز قادر به دفاع از خود نبودند، فریاد و سر و صدای آنها هنگام اجرای حکم یا شکنجه، به عنوان اعتراف به تقصیر و ابراز ندامت و پشیمانی در نظر گرفته میشد. البته در برخی موارد، جانوارن بینوا از اتهامات وارده تبرئه شده بودند. زمانی که یک خوک ماده و شش تولهاش در سال ۱۴۵۷ در برگندی در کنار جسد یک پسر پیدا شدند، اولین تصور این بود که آنها در مرگ پسر دست داشتهاند. دادگاهی برای رسیدگی به این امر تشکیل شد. ماده خوک محکوم به اعدام شد، اما در مورد خوکچهها، دادگاه به این نتیجه رسید که آنها نمیتوانستند در این قتل دست داشته باشند و در نتیجه از صاحب آنها خواسته شد که وثیقهای برای آزادی موقت آنها پرداخته تا بررسیهای بیشتر به انجام برسد. البته در انتها، آنهااز اتهامات وارده مبرا و آزاد شدند.
عجیب ترین دادگاههای تاریخ
دادگاه پاپ فورموسوس
جسد پاپ فورموسوس در این دادگاه محکوم به فساد شد
اجسام جنایت کار
تقاضای دادخواست علیه درگذشتگان یا حیوانات حداقل مربوط به موجوداتی میشد که در زمان دادرسی یا پیش از آن، متحرک بودهاند، اما در نظر برخی ملتها، متحرک بودن یا نبودن، دلیل بر بی گناهی یا عدم توانایی در ارتکاب جنایت نبوده است. بنابراین انواع مختلفی از اتهامات را میشد به یک جسم بیجان نیز نسبت داد. برای مثال، در ناتینگهام انگلستان در سال ۱۵۳۵، یک عدل کاه به اتهام خفه کردن یک دهقان به دادگاه کشانده شد. دهقان بینوا مردی به نام «وایلد» بود که یک بار بزرگ از عدلهای کاه رویش افتاده و خفهاش کرده بود. البته دادگاه تلاش داشت تا عدلی را که مستقیما او را کشته بود، به دست عدالت بسپارد.
این عدل کاه به دستور دادگاه به زندانانداخته شد. اینکه زندانبانان با آن چه کردند به صورت دقیق مشخص نیست، اما نتیجه نهایی رای دادگاه هر چه بود، نتوانست دو گونی گندم سیاه را از کشتن دهقان دیگری به نام «رابرت یایرلند» بازدارد. این حادثه هفت سال بعد مرگ آقای وایلد و دوباره در ناتینگهام روی داده بود. اتهام این دو گونی گندم این بود که زمانی که آقای یایرلند بالای نردبان بود، وزن خود را روی نردبانانداخته و باعث سقوط و مرگ او شده بودند. اما مشهورترین مورد از پروندههای علیه اجسام غیرمتحرک، پروندهای است علیه ناقوس کلیسای شهر اوگلیچ در روسیه. گفته میشود این ناقوس در سال ۱۵۹۱ به طرزی سهوی پس از مرگ ولیعهد وقت، «دیمیتری» پسر کوچک «ایوان مخوف» به صدا در آمده بود. در آن زمان چنین عملی از نظر سیاسی، عملی خلاف و غیرقابل بخشش محسوب میشد. ناقوس در دادگاهی محاکمه و گناهکار شناخته شد. در نتیجه دادگاه آن را به شهر توبولسک در سیبری تبعید و در آنجا به زندان انفرادی انداخته شد. این پرونده پایان خوشی هم داشت. این پرونده نشان داد که دادگاههای علیه اجسام غیرمتحرک میتواند قابل تجدید نظر و تنها تنبیهی باشند. در این مورد، ناقوس پس از مدتی که از زندانش گذشت، بخشوده شده و قرار شد در برجی نصب و به کار گمارده شود. سه قرن بعد هم از تمامی اتهامات تبرئه شده و در سال ۱۸۹۲ دوباره به کلیسای اوگلیچ بازگردانده شد.
منبع: دانستنها-همشهری