درباره قانون مجازات اسلامی ( قسمت 37)
هر چند در هیچیک از مواد قانونی پیشین صریحاً یکی از شرایط صحت اقرار، اقامه آن نزد قاضی محکمه ذکر نشده است…
هر چند در هیچیک از مواد قانونی پیشین صریحاً یکی از شرایط صحت اقرار، اقامه آن نزد قاضی محکمه ذکر نشده است…
مراسم شب چهارشنبه آخر سال یا همان «چهارشنبه سوزی» با اعمالی همچون انفجار ترقههای پرصدا و خطرناک همراه شده است؛ رفتاری که علاوه بر برهم زدن نظم عمومی، باعث ایجاد وحشت در شهروندان شده و در موارد زیادی، جان دیگران را هم با مخاطره جدی روبرو کرده است…
نکتهای که باید به آن توجه داشت، آن است تبصره 2 راجع به فاعل به عنف در جرایم منافی عفت است و الا اگر مجنیعلیه مثلاً مزنیبها ادعا کند به عنف وادار به زنا شده است مشمول تبصره نیست و برای سقوط حد نیازی به اثبات این ادعا ندارد، بلکه مشمول متن ماده است …
برخی معتقدند عبارت «و اگر ادعا کند که اقرار او با تهدید و ارعاب یا شکنجه گرفته شده است ادعای مذکور بدون نیاز به بینه و سوگند پذیرفته میشود…
رسوایی اخیری را مورد توجه قرار میدهیم که در آن پای کشیشهای کاتولیک در سوءاستفاده جنسی از پسربچهها به میان کشیده شد…
با توجه به تبصره (2) که ذیل ماده 218 قانون مجازات اسلامی آمده و مقرر میدارد: «اقرار در صورتی اعتبار شرعی دارد که نزد قاضی در محکمه انجام گیرد»، این سؤال مطرح میشود که اگر این اقرار نزد قاضی در محکمه صورت گرفته باشد، متهم چگونه میتواند ادعا کند که اقرار او از روی تهدید و اجبار بوده است؟ …
مدیرکل روابط عمومی و تشریفات قوه قضاییه با اشاره به بخشنامه اخیر رئیس قوه قضاییه، مبلغ دیه در سال ۹۶ را دو میلیارد و ۱۰۰ میلیون ریال و معادل ۲۱۰ میلیون تومان اعلام کرد…
صاحب جواهر نیز با تأیید کلام علامه میفرماید: «شاید علت مقدم شدن قول قاذف بدون سوگند، وجود شبهه باشد، بعد از اینکه در اینگونه موارد به اصول التفات نمیشود همچنانکه این مطلب را مکرراً در نظایر آن بیان کردهایم.»..
اینجانب در سال 90 تصادف کردم (سرنشین بودم) بیمه خسارت زخمهای صورت را با دریافت رضایت محضری داد و زخمها در حال بهبود بود که از سال 91 شروع به پس زدن خورده شیشه از صورت و پیشانی بنده شد …
اهل تسنن و تشیع روایت کردند که شهود علیه زنی شهادت دادند که او را با مردی که با او آمیزش میکرد و شوهرش نبود، یافتهاند. آن زن شوهردار بود و عمر دستور داد او را سنگسار کنند. زن گفت: خدایا، تو میدانی که من بیگناهم. عمر خشمگین شد و گفت: تو شاهدان را نیز جرح میکنی؟…