دو حادثـه ، یک تحلیل
دو حادثـه ، یک تحلیل
دو حادثـه ، یک تحلیل
حادثه اول:
دستگیری دو زن جیببر با 29 سرقت
با تلاش پلیس آگاهی عاملان 29 فقره جیببری از مسافران اتوبوسهای شهر مشهد شناسایی و دستگیر شدند.
رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی گفت: در پی چند فقره جیببری از خانمها در داخل اتوبوسهای شهر مشهد، موضوع بهصورت ویژه در دستور کار تیمی از پلیس آگاهی قرار گرفت.
رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی وی افزود: با توجه به اهمیت موضوع تیمی زبده از کارآگاهان پایگاه شمال شهر مشهد، مأمور رسیدگی به این پرونده شده و با کمک تعدادی از مالباختگان چهره فرضی متهمان که دو زن جوان هستند را شناسایی کردند.
وی تصریح کرد: کارآگاهان زبده اداره مبارزه با سرقت پایگاه شمال پس از چندین روز کنترل نامحسوس اتوبوسها سرانجام متهمان را در حال جیببری از خانمی میانسال دستگیر کردند.
وی ادامه داد: متهمان 37 و 42 ساله که هر دو سابقهدار و بهتازگی از زندان آزادشدهاند در بازجوییهای اولیه منکر هرگونه جرمی بودند که در ادامه تحقیقات در مواجهه با تعدادی از مالباختگان و ادله و مستندات کشفشده به 29 فقره جیببری از خانمها در داخل اتوبوسهای درونشهری اعتراف کردند.
رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی خاطرنشان کرد: متهمان پس از سیر مراحل قانونی بنا به احکام صادره قضائی مجدداً روانه زندان شدند و شهروندان گرامی میتوانند جهت کسب اطلاعات بیشتر با ستاد خبری پلیس آگاهی با شماره 2183700 یا مراجعه به پایگاه شمال شکایات خود را مطرح و پیگیری کنند.
منبع: میزان
حادثه دوم:
مرد موادفروش سردسته جیببرهای تهران
مرد موادفروش به همراه چهار همدستش که اقدام به جیببری در خطوط بی. آر. تی میکردند، شناسایی و دستگیر شدند.
پنجم خرداد فردی با مراجعه به پلیس اعلام کرد که در خط اتوبوسرانی ولیعصر- ونک مورد سرقت به شیوه جیببری قرارگرفته است. این مرد به مأموران گفت: جیببرها را شناسایی کرده و آنها را دقایقی پیش در پارک ساعی مشاهده کرده است.
مأموران باراهنمایی شاکی پرونده به پارک ساعی رفته و موفق به دستگیری 3 جیب حرفهای شدند. با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع «جیببری» و به دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای ناحیه 34 تهران، پرونده در اختیار پایگاه سوم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت. کارآگاهان در این مرحله متوجه شدند که شاهین و میلاد همراه علیاکبر در ایستگاههای بی.آر. تی اقدام به جیببری میکنند. علیاکبر در اعترافاتش گفت: من در کار خریدوفروش مواد مخدر هستم و شاهین از من مواد میخواست که در محل قرار حاضر شدم که مأموران مرا نیز بهعنوان جیببر دستگیر کردند.
هر 3 متهم به دستور بازپرس شعبه پنجم پس از اعتراف به جیببریهایشان روانه زندان شدند.
چهارم مرداد فردی در تماس با پلیس 110 اعلام کرد که جوان جیببری را در حین سرقت در ایستگاه بی.آر.تی دستگیر کرده است و تیمی از مأموران کلانتری 103 گاندی در محل حاضرشده و جیببر جوان را دستگیر کردند.
مالباخته پس از حضور در پایگاه سوم پلیس آگاهی، در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: قصد سوارشدن بر اتوبوس را داشتم که ناگهان احساس کردم دست کسی داخل جیبم است که در این لحظه مشاهده کردم پسر جوان پولهایم را که 300 هزار تومان بود از جیبم بیرون کشید و پا به فرار گذاشت. این مرد ادامه داد: با فریادهای دزد دزد از مردم درخواست کمک کردم که موفق به دستگیری این دزد پولهایم شدم.
«ساسان» که در برابر مدارک و شواهد پلیسی قرار داشت در اعترافاتش به کارآگاهان گفت: مدتی پیش برای خرید مواد با مردی به نام «علیاکبر» آشنا شدم و فهمیدم او با جیببرهای زیادی در ارتباط است به همین خاطر از طریق «علیاکبر» با «شاهین» آشنا شدم.
به خاطر اعتیادم نیاز به پول داشتم به همین خاطر همراه «علیاکبر» و «شاهین» به ایستگاههای اتوبوسرانی میرفتیم و اقدام به جیببری میکردیم.
با آغاز رسیدگی به پرونده، کارآگاهان پی بردند که «علیاکبر» و «شاهین» پنجم خرداد به اتهام جیببری دستگیرشدهاند اما پس تأمین قرار از زندان آزاد و مجدداً سرقتهای خود را از سر گرفتند. مأموران در ادامه رسیدگی به پروندههای جیببری دوم مهر متوجه شدند مردی با در دست داشتن چک سرقتی که از ایستگاه بی.آر.تی از فردی دزدیده به بانک مراجعه کرده است.
کارآگاهان با مراجعه به بانک منصور را که یکبار به اتهام جعل و کلاهبرداری به زندان رفته است در بانک دستگیر کردند.
منصور در همان ابتدا لب به اعتراف گشود و به مأموران گفت: با همدستی «علیاکبر» در ایستگاه «بی. آر. تی» جیببری میکردم که امروز برای نقد کردن چک سرقتی به بانک مراجعه کردم که دستگیر شدم. کارآگاهان در این مرحله با اقدامات فنی و پلیسی موفق شدند مخفیگاه 2 متهم تحت تعقیب را دریکی از باغهای ورامین شناسایی کردند و 20 مهر این متهمان دستگیر شدند.
«شاهین» و«علیاکبر» در تحقیقات ابتدایی مأموران خود را بیگناه معرفی کردند اما هنگامیکه متوجه شدند همدستشان آنها را لو داده لب به اعتراف گشودند.
«علیاکبر» که از سوی چند تن از طعمههایشان شناساییشده بود به کارآگاهان گفت: من با همه جیببرها در ارتباط هستم و به آنها مواد میفروشم و گاهی اوقات نیز با آنها سوار بر بی.آر.تی میشوم اما تا حالا دست در جیب کسی نکردهام و به همین خاطر همه افراد مرا بهعنوان همدستشان لو دادهاند و رئیس باند من نیستم.
مرد موادفروش سردسته جیببرهای تهران
رئیس پایگاه سوم پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اشاره به کاهش میزان سرقتها به شیوه جیببری پس از دستگیری این باند 5 نفره گفت: پس از دستگیری این باند حرفهای و سابقهدار درزمینهٔ جیببری، شاهد کاهش چشمگیری در وقوع جیببری در ایستگاهها و اتوبوسهای خطوط BRT شهر تهران هستیم.
همچنین وی عنوان داشت: با توجه به سوابق متعدد متهمین در ارتکاب سرقت به شیوه جیببری، شناسایی دهها مالباخته و اعتراف صریح متهمان به دهها فقره سرقت و جیببری، از افرادی که در ایستگاههای BRT هدف جیببری قرارگرفتهاند دعوت میشود تا برای طرح و پیگیری شکایات خود به نشانی پایگاه سوم پلیس آگاهی تهران بزرگ در خیابان خرمشهر – میدان نیلوفر مراجعه کنند. منبع: میزان
علل و انگیزههای سرقت
در بررسی علل و انگیزههای سرقت میتوان از عوامل متعدد نام برد که چند نمونه آن بهاختصار بدین شرح است:
1- عوامل ذهنی مانند هوش کم یا زیاد، استعدادهای فردی و نظایر آن.
2- سن: بیشک تقسیمبندی انواع سرقت برحسب سارقان متعلق به گروههای سنی مختلف، متفاوت است تا جایی که برای مثال میتوان گفت بسیاری ازآنچه بزرگسالان در رفتار کودکان دزدی مینامند، ازنظر روان شناسان کودک ممکن است صرفاً کنجکاوی باشد.
3- جنس: چون بهطورمعمول قدرت بدنی زن از مرد کمتر است یا به تعبیر زیست شناسان مرد بیش از زن قدرت تحرک دارد، بنابراین موارد ارتکاب سرقت مخصوصاً اگر سرقتهایی که به طریقی باقدرت و تحرک بدنی ارتباط دارد. بین دو جنس متفاوت خواهد بود. بهعنوانمثال، دختران بیشتر اشیاء کوچک را میربایند و پسران غالباً وسایل الکتریکی و وسایل نقلیه (دوچرخه، موتورسیکلت، اتومبیل) را به سرقت میبرند.
4- وضعیت بدنی: زشتی و زیبایی، نقض عضو، بلندی و کوتاهی بیشازحد ممکن است از عوامل مؤثر در ارتکاب انحراف باشد. گاه دیدهشده که شخص تنومند و قویپنجه که از تأثیر هیکل خویش آگاهی دارند، برای خود حقی تصور میکند. عکس آنهم صادق است. به این معنی که گدایی یا جیببری در میان اشخاص ضعیفالجثه بیشتر دیده میشود.
اما آنچه بیش از همه در این پدیده تأثیر دارد، عوامل روانی عاطفی و اجتماعی- اقتصادی است.
هرچند به یک تعبیر ظریفتر میتوان عوامل دیگر و ازجمله چهار مورد فوق را نیز متأثر از این عوامل دانست. (آسیبشناسی اجتماعی- هدایت الله ستوده، چاپ سیزدهم، سال 1383، انتشارات آوای نور، ص 159)
علل و انگیزههای روانی- عاطفی سرقت :
1- فقر عاطفی: فقر عاطفی از عوامل فردی سرقت است. کودکانی که از اختلالات عاطفی شدید رنج میبرند، معمولاً در خانوادههایی رشد یافتهاند که در اثر طلاق ازهمپاشیده شده یا والدین تربیت مناسبی را برای فرزندان در نظر نگرفتهاند. مرگ یکی از والدین و تبعیض بین فرزندان حالتهایی چون انزواطلبی، افسردگی و اختلالات رفتاری در کودکان به وجود میآورد و این عوامل بهنوبه خود ارتکاب جرم را تسهیل میکند.
2- ناکامی: ناکامی یا محرومیت اصطلاحی است که درزمینهٔ شکست در ارضای تمایلات به کار میرود و مراد از آن عدم امکان نیل به هدف است.
وقتی انسان میل دارد به هدفی برسد؛ ولی به علت برخورد با مانع یا موانعی چند بر آن هدف دست نمییابد میگوییم در او ناکامی ایجادشده است. وقتی میان امیال شدید ما و هدفهایمان سدهای نا شکستنی و نا گذشتنی حائل باشد، با ناکامی و تعارض و تنش مواجه میشویم. بهعنوانمثال، جوانی که در خانوادهای فقیر و بیچیز تولد یافته و در کودکی محبت ندیده و سالها مورد بیمهری و بیتوجهی واقعشده، احتمالاً در بزرگی به غارتگری اموال دیگران دست میزند و این امر برای او رضایت خاطری را فراهم میآورد که همواره در جستجوی آن است.
4- حسادت: حسد آرزوی زوال نعمت برای دیگران است. گاه فرد با توجه به عدم امکان دستیابی به موقعیت و منزلت دیگران رشک و حسد میبرد و چون نمیتواند بهمانند صاحبان اموال مالک آنها گردد، دست به دزدی میزند.
5- تجربههای دوران کودکی: حوادث تلخ دوران کودکی ممکن است از فرد شخصیتی جامعهستیز بسازد که در بزرگسالی او را به اعمال ضداجتماعی سوق دهد. چنین فردی دارای کجرویهای چندی است و ازجمله از اذیت و آزار دیگران و نیز سرقت اموال آنها لذت میبرد؛ زیرا وقتی دست به چنین کاری میزند گمان میکند انتقام خود را از دنیای بیرحم گرفته است.
6- احساس ناامنی: وضعیت مغشوش خانواده، ستیز و … اختلاف بین پدر و مادر و رفتار خشونتآمیز والدین، از علل مهمی است که جوان را دچار نگرانی و ناامنی کرده، در خود فرومیبرد و به کنارهگیری از دیگران بهویژه پدر و مادر میکشاند. جوان در چنین شرایطی روابط خود را با والدین گسسته، گاه درنتیجه فشار یا خواست درونی ناچار میشود برای ارضای نیازهای مادی و معنوی خود یا برای انتقام گرفتن از والدین به خاطر محدودیتها و سخت گیریهای نابجای آنها، دست به سرقت بزند.
علل اجتماعی- اقتصادی سرقت:
اهمیت شرایط اجتماعی و اقتصادی در تبیین علل سرقت بر کسی پوشیده نیست، لاکاسانی درباره تأثیر محیط اجتماعی میگوید که اگر نتوان آن را عامل انحصاری شناخت، ولی برترین و مهمترین عامل سرقت و دیگر بزهکاریها است. نظر او را میتوان در دو فرمول زیر خلاصه کرد:
– هر جامعه فقط دارای تبهکاران مخصوص به خود است.
– محیط اجتماعی بهمثابه آبگوشت ویژه کشت تبهکاری است. میکروب قابلکشت در آن، تبهکار است و اهمیت این عنصر فقط آنگاه آشکار میشود که محیط مناسب برای رشد خود بیابد. (آسیبشناسی اجتماعی، هدایت الله ستوده، چاپ سیزدهم، سال 1383، انتشارات آوای نور، ص 163)
برخی از عوامل اجتماعی- اقتصادی سرقت را میتوان چنین برشمرد:
1- فقر مادی
2- فقر فرهنگی
3- طبقاتی بودن جامعه و نابرابریهای اجتماعی
4- شهرنشینی و زاغهنشینی
5- ازهمپاشیدگی خانواده و عدم امنیت عاطفی کودک
6- معاشرت با دوستان ناباب
7- بیکاری
8- مهاجرت به شهرها و اثرات روانی – اجتماعی آن
(آسیبشناسی اجتماعی، هدایت الله ستوده، چاپ سیزدهم سال 1383، انتشارات آوای نور، ص 164)
راههای پیشنهادی برای کاهش سرقت در جامعه:
هرگاه بیماری ازهرجهت موردبررسی و مطالعه قرار گیرد و علل آن بهخوبی مشخص شود، محققاً درمان آن بسیار سادهتر خواهد بود. سرقت نیز بهعنوان یک آسیب اجتماعی و اختلال رفتاری دارای علل و انگیزههایی است که باید آن را شناخت و بهصورت ریشهای درمان کرد. در بیان علل و انگیزههای سرقت از زمینههای مختلف چون محرومیتهای عاطفی، روانی، مادی، معنوی، نابسامانیهای اجتماعی و خانوادگی و معاشرت با دوستان ناباب سخن به میان آمد و گفته شد که اگر خانواده زیربنای تربیت کودک را از همان آغاز تولد درست بنا نسازد؛ چهبسا اصلاح بعدی رفتار با مشکلات فراوان همراه خواهد شد؛ بنابراین میتوان راههای زیر را بهعنوان عامل کاهش سرقت پیشنهاد کرد:
1- هیچ جامعهای نمیتواند ادعا کند که بدون فقرزدایی و بدون ناکامی زدایی قادر است ریشه سرقت را ریشهکن کند؛ بنابراین، از بین بردن فقر و تهیدستی با توجه به تأثیر مهمی که اوضاع نابسامان اقتصادی در بروز چنین آسیبی دارد، از مهمترین کارها است.
2- کنترل و مراقبت پدر و مادر در مورد دوستان ناباب و بهطورکلی دوستان فرزندان خود یک ضرورت است؛ زیرا عدم توجه پدر و مادر به چنین مسائلی کراراً از سوی سارقان عنوانشده است. فراهم آوردن زمینه سالم پرورش شخصیت کودکان و نوجوانان بهوسیله مربیان و معلمان بهطوریکه فرد بهگونهای بار آید که از امور جرمزا بگریزد و در برابر آن به دفاع از حیثیت اجتماعی و اعتقادی خود بپردازد، تنبیه و مجازات مسکنی بیش نخواهد بود. لازم است پدران و مادران در صورت مشاهده رفتار انحرافی در فرزندان خود بلافاصله مسأله را جدی بگیرند و زمینههای آنها را قبل از آنکه ریشه بدواند، قطع کنند.
3- نظام آموزشوپرورش باید طوری طراحی شود که نوجوانان و جوانان را باکار و فعالیت اجتماعی آشنا سازد و این آشنایی وسیلهای باشد برای تأمین معاش و کسب درآمد، بهویژه برای آنانی که از بنیه مالی کمتری برخوردارند؛ زیرا چون نوجوان احساس استقلال مالی کند و عزتنفس خود را حفظشده ببیند به تعدیل و کنترل رفتارهای خود دست خواهد زد.
4- تغییر محیط اجتماعی میتواند در تربیت بزهکاران مؤثر باشد؛ زیرا شرایط مساعد و محیط خانوادگی و تربیتی مناسب، برای تحول و پیشرفت او از اهمیت به سزایی برخوردار است. برای بزهکار باید شرایطی فراهم شود که احساس تنهایی و بیکسی نکند و عشق به زندگی و نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن در او تقویت شود؛ زیرا اگر زمینههای بزهکاری شناخته نشود و ریشههای آن قطع نگردد، بزهکاران علیرغم قانون و مجازات نهتنها اصلاح نمیشوند بلکه در جمع دوستان ناباب تجربهها و مهارتهای بسیاری را میآموزند و حتی با تشکیل باند و آمادگی بیشتری برای ارتکاب جرمهای بعدی وارد جامعه میشوند.
5- ترجیح دادن پیشگیری بر درمان بهمنظور حذف زمینههای مساعد برای ابتلای افراد به آسیبهای اجتماعی از اهمیت فراوان برخوردار است. برای دست یافتن به جامعهای سالم باید پیشگیری را بر درمان ارجحیت داد، زیرا با اجرای برنامههای پیشگیری و با صرف هزینه و امکانات کمتری میتوان افراد را زیرپوشش قرارداد. درحالیکه برنامههای بازپروری و درمان به دلیل نیاز به انواع تخصصها و اماکن ویژه نگهداری هزینههای بسیار بالایی را میطلبد. بهعلاوه پوشش آن متوجه عده کمی از افراد جامعه میشود و درعینحال بازدهی و نتیجهگیری آن بسیار اندک است.
6- مبارزه مداوم با رشد بیرویه مشاغل کاذب تا بدینوسیله از سیل مهاجرت روستاییان به شهرها جلوگیری شود. دیدهشده که مشاغل کاذبی چون کوپنفروشی، نوار و … مجرایی برای فریب دادن و آلوده کردن جوانان بیگناهی است که به امید رفاه نسبی عازم شهرهای بزرگ میشوند.
7- آموزش اجتماعی و تربیتی به خانوادهها برای بالا بردن سطح فرهنگ خانواده و پرورش احساس مسؤولیت والدین در قبال فرزندان خود و نیز تأسیس مؤسسات آموزش مناسب بهمنظور تعلیم حرفهوفن و نیز ایجاد کانونهای رفاهی و تفریحی مناسب بهوسیله دولت با بخش خصوصی.
8- ایجاد اشتغال برای بیکاران و جلوگیری از ولگردی و اجرای بیمه دوران بیکاری و نیز ایجاد محیطهای مناسب ورزشی و آموزشی صحیح ورزش از طریق رسانههای گروهی و همچنین آموزش اعتقادی و پرورش باورهای مذهبی در افراد برای استحکام مبانی ایمانی در خانوادهها؛ زیرا پرورش اعتقادات و آموزش اصول مذهبی، موجب جلوگیری از ارتکاب اعمال خلاف بهویژه سرقت میگردد.
منبع: وبلاگ جامعهشناسی در جامعهشناسی