اقدام ناجوانمردانه یک مرد با زن مهربان و دختر 3 ساله
اقدام ناجوانمردانه یک مرد با زن مهربان و دختر 3 ساله
اقدام ناجوانمردانه یک مرد با زن مهربان و دختر 3 ساله
راز قتل یک مادر 24 ساله و دختر 3 ساله اش پس از 878 روز تلاش کارآگاهان جنایی تهران فاش شد. یک مرد پس از خفه کردن این مادر و کودک در یک صحنه سازی سعی داشت علت مرگ را انفجار و با خفگی با گاز نشان دهد که باهوشی کارآگاهان پلیس راز جنایت فجیع این مرد را بر ملا کرد.
ساعت 18:30 یکم بهمن ماه سال 92 پیدا شدن اجساد یک مادر و دختر در در طبقه دوم یک مجتمع مسکونی در خیابان زمزم – خیابان طاهری به کلانتری 161 ابوذر اعلام شد.
با حضور مأموران کلانتری در محل و انجام تحقیقات مشخص شد یکی از بستگانِ صاحبخانه با مراجعه به در خانهی مقتولان متوجه بوی شدید گاز از داخل آپارتمان بستگان خود شده است که بلافاصله در تماس با شماره تلفن 25، عوامل آتشنشانی در محل حاضر و پس از ورود به داخل خانه با جسد یک مادر و دختر بنامهای سحر (24 ساله) و یلدا (3 ساله) روبرو شدهاند.
زن جوانی که مأموران آتشنشانی را خبر کرده بود در بازجوییها گفت که بنا به درخواست همسر مقتول – سحر – به در خانه آنها مراجعه کره است. این زن ادامه داد: «شوهر سحر در تماس تلفنی با خانهی ما عنوان کرد که سحر پاسخگوی تماسهای تلفنی او نیست و از آنجائی که بهواسطه شغلش (راننده کامیون) در خارج از تهران است از من خواهش کرد تا به خانهاش مراجعه کنم. وقتی پشت در ساختمان رسیدم، چندین بار زنگ واحد آنها در طبقه دوم ساختمان را زدم اما کسی پاسخگو نبود! یکی از همسایگان در ورودی را برایم باز کرد. زمانی که پشت در آپارتمان رسیدم متوجه بوی شدید گاز از داخل خانه شدم. چندین بار محکم به در چوبی خانه ضربه زده و سحر و دخترش را صدا کردم، اما آنها پاسخگو نبودند که نهایتاً با حضور سایر اهالی مجتمع در محل، با آتشنشانی تماس گرفتیم و دقایقی بعد مأمورین آتشنشانی در محل حاضر شدند»
با تأیید خبر نخست، بلافاصله موضوع به قاضی کشیک ویژه قتل، تیم بررسی صحنه جرم اداره دهم و تشخیص هویت پلیس آگاهی تهران بزرگ اعلام میشود.
شواهد و دلایل همگی حکایت از آن داشت که مادر و دخترش به علت پارگی شیلنگ بخاری دچار مرگ ناشی از گازگرفتگی شدند اما در بررسی دقیق صحنه توسط تیم تشخیص هویت پلیس آگاهی مشخص شد که شیلنگ گاز بهصورت عمدی دچار پارگی شده است؛ بنابراین، اجساد مادر و دختر جهت مشخص شدن علت اصلی مرگ به پزشکی قانونی انتقال یافت و در بررسی دقیق اجساد و برابر اعلام نظریه پزشکی قانونی، علت اصلی مرگ «فشار روی عناصر حیاتی گردن و دهان» اعلام شد.
با توجه به اعلام نظریه پزشکی قانونی مبنی بر فشار روی عناصر حیاتی گردن و دهان و همچنین نظریه تیم تشخیص هویت پلیس آگاهی در خصوص عمدی بودن پارگی شیلنگ گاز، وقوع جنایت محرز و پرونده مقدماتی با موضوع «قتل عمـد» تشکیل و به دستور بازپرس شعبه سوم دادسرای ناحیه 27 تهران، پرونده جهت رسیدگی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
با آغاز رسیدگی به پرونده، همسر مقتول و پدر یلدا پس از حضور در اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ در تحقیقات به کارآگاهان گفت:«ساعت سه عصر سیام دیماه – یک روز قبل از حادثه – جهت بردن بار به جنوب کشور مسافرت کردم، بهواسطه نوع شغل خود (رانندگی کامیون) هر بار که به مسافرت میروم چندین روز در خانه نیستم و به همین علت مقدار قابلتوجهی پول نقد در خانه میگذاشتم تا مشکل مالی برای خانوادهام ایجاد نشود. فردای روزی که خانه را ترک کرده بودم با همسرم تماس گرفتم، اما او پاسخگوی تماسهای تلفنی من نبود؛ نهایتاً با دخترعمهی همسرم تماس گرفته و از او خواهش کردم تا برای پیگیری موضوع به در خانه ما برود که در ادامه متوجه مرگ همسر و دختر سهسالهی خود شدم»
همسر مقتول در پاسخ به سؤال کارآگاهان مبنی بر مفقود شدن احتمالی اموال داخل خانه نیز به کارآگاهان گفت: «پس از برگشت به خانه متوجه شدم که طلا و جواهرات همسرم به همراه پول نقدی که داخل خانه گذاشته بودم، نیست»
با توجه به اظهارات پدر خانواده مبنی بر نبودن طلا و جواهرات همسرش و همچنین پولهای داخل خانه، بررسی فرضیه «ارتکاب جنایت بهقصد سرقت» در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت.
با توجه به بررسی صحنه جنایت توسط تیم بررسی صحنهی اداره دهم، کارآگاهان اطمینان پیدا کردند که سارق یا سارقین بدون هرگونه تخریب وارد محل سکونت مقتول و دخترش شدند که همین موضوع، احتمال ارتکاب جنایت توسط فرد یا افراد آشنا را قوت بخشید.
با توجه به آنکه مقتول بهواسطه شغل همسرش و برای ادامهی زندگی بهتازگی به همراه همسر و دخترش به تهران آمده بودند و تمامی اعضای خانواده و بستگان وی و همچنین بستگان همسرش در شمال کشور سکونت داشتند، کارآگاهان جهت ادامه تحقیقات به شمال کشور اعزام شدند.
تحقیقات در شرایطی از بستگان و اعضای خانوادهی مقتول و همسرش در دستور کار کارآگاهان اداره دهم آگاهی قرار داشت که در میان تمامی بستگان و دوستان خانواده مقتول و همسر مقتول، علت مرگ وی و دخترش گازگرفتگی عنوانشده بود و حتی صفحه حوادث روزنامهها نیز در زمان انتشار این خبر همین موضوع (گازگرفتگی) را بهعنوان علت اصلی مرگ مادر و دختر، اطلاعرسانی کرده بودند.
در ادامه رسیدگی به پرونده و با انجام اقدامات پیچیده پلیسی، کارآگاهان موفق به شناسایی یکی از بستگان مقتول بنام «مصطفی» (30 ساله) شدند که برابر شواهد و دلایل بهدستآمده، روز جنایت در تهران و در محدوده محل زندگی مقتول حضور داشت. لذا کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ با اخذ نیابت قضایی به استان گیلان اعزام، «مصطفی» را 27 مردادماه سال 95 دستگیر و جهت انجام تحقیقات به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل کردند.
«مصطفی» پس از انتقال به اداره دهم پلیس آگاهی، ابتدا منکر هرگونه اطلاع از موضوع جنایت شده و مدعی شد که او نیز بهمانند سایر بستگان تصور میکرده است که سحر و دخترش به علت گازگرفتگی از دنیا رفتهاند.
ساعت 11 صبح 28 مردادماه و پس از گذشت دو سال و چهار ماه و 27 روز از زمان جنایت، مصطفی به ارتکاب جنایت اعتراف کرد و گفت: «از چندی پیش، بهواسطه محدودیتهای شدید مالی دچار مشکلات زیادی شده بودم. از سوی دیگر اطلاع داشتم که مقتول و همسرش نیز به تهران آمدهاند و وضعیت مالی آنها نیز بهواسطه شغل همسر مقتول خوب است. بهقصد گرفتن پول به در خانه آنها مراجعه کردم و زمانی که با تعارف مقتول وارد خانه شدم، متوجه شدم که همسر مقتول در مسافرت است و دختر مقتول در آن زمان، داخل اتاق خوابیده بود؛ پس از گذشت چند دقیقه موضوع مشکلات مالی خودم را با سحر مطرح و در ادامه درخواست مقداری پول کردم، اما برخلاف انتظار مقتول گفت که این مبلغ را نمیتواند در اختیارم بگذارد. ناامید شده بودم که متوجه بستهی پول و همچنین جعبهی طلا و جواهرات داخل یکی از اتاقها شدم. تصمیم گرفته بودم تا به هر شکل ممکن پول موردنیاز خودم را تهیه کنم. با پیدا کردن پارچهای اقدام به خفه کردن مقتول کردم که در همین زمان دختر مقتول از اتاق بیرون آمد و مرا دید. از روی ترس شناسایی شدن توسط دختربچه و دستگیری توسط پلیس، او را نیز خفه کردم. پس از برداشتن طلا و جواهرات و پولهای داخل خانه، بهقصد گمراه کردن پلیس اقدام به پاره کردن شیلنگ گاز بخاری کردم تا انتشار گاز در داخل خانه باعث ایجاد انفجار شود و پسازآن، بهسرعت از خانه خارج شدم. فردای روز جنایت و از طریق اقوام متوجه شدم که با حضور آتشنشانی انفجاری صورت نگرفته ولی علت فوت در میان اقوام و بستگان و حتی [صفحه حوادث] روزنامهها، گازگرفتگی مطرحشده بود. اطمینان داشتم که کسی شاهد حضور من در خانه مقتول نبوده و علت مرگ نیز، گازگرفتگی تشخیص دادهشده است لذا به زندگی عادی خود بازگشتم تا اینکه توسط پلیس دستگیر شدم ».
سرهنگ کارآگاه حمید مکرم، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، گفت: با توجه به اعتراف صریح متهم به ارتکاب جنایت، قرار بازداشت موقت از سوی مقام قضایی صادر و متهم جهت ادامه تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرارگرفته است. منبع: رکنا
نظر کارشناس نورالله امینی، روانشناس و مددکار اجتماعی
عامل اصلی وقوع بزه دراین پرونده را میتوان مادیات برشمرد.
چه بسیارند پروندههای اینچنین که عامل اصلی در آنها را مادیات مشاهده میکنیم.
شاید بیتوجهی به معنویات اصلیترین عامل چنین پروندههای دلخراش باشد و اکثر روانشناسان خانواده را بهترین بستر برای درمان چنین ناهنجاریها میدانند.