عواقب ترک خانه در زندگی زناشویی
عواقب ترک خانه در زندگی زناشویی
عواقب ترک خانه در زندگی زناشویی
پایان همه زندگیهای مشترک خوش نیست. بعضی از زوجها به مرحلهای میرسند که هیچ وساطتی آنها را مجاب به ماندن در کنار هم نمیکند.
زنانی که شوهرانشان آنها را ترک میکنند اولین چالششان در مضیقه افتادن مالی است، بهویژه زنانی که منبع درآمد ندارند یا از حمایت خانواده خود برخوردار نیستند. در واقع چالش نفقه، نخستین چالش آنهاست، ضمن اینکه چالش نداشتن سرپناه اگر شوهر، خانهای از خود نداشته باشد نیز وجود دارد. بااینحال دیدهشده عدهای از مردان پس از ترک خانه، سرپناه ملکی خود را یا میفروشند یا سند آن را به نام شخصی دیگر میکنند که در این صورت چارهای جز تخلیه خانه برای زن و فرزندان نمیماند. به همین دلایل است که زنان بر اساس قانون حقدارند در مقابل چنین عملی از حقوق خود دفاع کنند و با مراجعه به محاکم خواستار استیفای حقوق قانونی خویش باشند؛ و چون هرکدام از زن و مرد علاوه بر حقوق متقابل در برابر یکدیگر، به داشتن حسن معاشرت باهم و نیز تمکین عام و خاص (پذیرش حق همسر) موظفاند، پس هرگونه کوتاهی در انجام وظایف مجازات قانونی دارد.
البته در قانون و شرع بهصراحت از لزوم تمکین از سوی زن صحبت شده که نحوه رفتار با زنان ناشزه (نافرمان و خودداری از انجام وظایف زناشویی) در محاکم نیز دارای روال مشخصی است، اما ازآنجاکه در متون فقهی، عبارت نشوز برای مردان نیز بهکاررفته، در حاکم قضایی فرصتی برای زنان وجود دارد که در صورت نشوز شوهر (که مواردی چون ترک منزل یا امتناع از برقرار روابط زناشویی را شامل میشود) او را ملزم به تمکین کنند.
مردی که از پرداخت نفقه به زن خودداری میکند از مصادیق نشوز است، چون هرچند تنگناهای اقتصادی باعث میشود تا بخشی از خانوادهها گرفتار مشکل شوند، اما این وضع توجیهی پذیرفتهشده از سوی مرد برای ترک نفقه و پرداخت مخارج متداول قلمداد نمیشود. اینکه برخی از مردان بهواسطه ازدواج مجدد، همسر اول را ترک میکنند نیز توجیهی قانونی برای ترک منزل از سوی آنها نیست. گرچه تصور میشود مردان مجاز به انجام چندین ازدواج هستند و زن نیز چارهای جز پذیرش این تصمیم ندارد، اما این اقدام چیزی نیست که قانون آن را بپذیرد.
و بر اساس قانون و شرع، ازدواج مجدد فقط در شرایطی که مرد بتواند عدالت را میان همسران برقرار کند، مجاز است که این برقراری عدالت کاری بسیار سخت است که البته آسان تصور میشود، چون برقراری عدالت چیزی فراتر از پرداخت نفقه مساوی یا اقدامات مادی اینچنینی است که به همین دلیل شرع نیز محدودیتهای بجا و به حقی برای این ازدواج تعیین کرده است.
طرح دعوی، چگونه؟
زنی که بعد از سالها زحمت و رفتار صادقانه در قبال شوهر، ترک میشود و مرد زندگیاش او را بیهیچ توجیه منطقی و قانونی تنها میگذارد، مخاطب قوانینی است که به او کمک میکنند تا به حقوق خود برسد.
اولین مرحله برای احقاق حق ازآنجا آغاز میشود که زن میتواند با مراجعه به شورای حل اختلاف، تأمین دلیل (هرگاه شخصی احتمال دهد دلایلی موجود است و در آینده دسترسی به آنها دشوار یا مشقتبار خواهد شد یا دسترسی به آنها بهطورکلی از بین خواهد رفت، میتواند از دادگاه تأمین آنها را بخواهد) بگیرد و زمانی که محرز شد شوهر بدون دلیل موجه او را رها کرده یا از عهده پرداخت مخارج قانونی زن برنمیآمده یا باوجود داشتن توان مالی، از پرداخت آن امتناع میکرده، میتواند به محاکم قضایی مراجعه کند و تحت عنوان ترک نفقه، شکایتی کیفری علیه او تنظیم کند که مجازات آن در قانون، زندان تعریفشده است. این زن میتواند علیه شوهر، با عنوان ترک نفقه، دادخواست حقوقی نیز ارائه دهد که آنگاه دادگاه متناسب با شأن و شئون مرد و توانایی مالیاش، برای زن نفقه تعیین میکند که اگر مرد بهحکم دادگان تن ندهد، حق طلاق برای زن ایجاد میشود.
این زن میتواند علیه شوهر، با عنوان ترک نفقه، دادخواست حقوقی نیز ارائه دهد که آنگاه دادگاه متناسب با شأن و شئون مرد و توانایی مالیاش، برای زن نفقه تعیین میکند که اگر مرد بهحکم دادگان تن ندهد، حق طلاق برای زن ایجاد میشود. بااینحال زن برای اثبات ادعای ترک نفقه و ترک منزل، راه آسانی پیش رو ندارد، چون باید با ادله محکم این موارد را ثابت کند یا بتواند چند شاهد بر درستی گفتههای خویش بیاورد که از اقوام و نزدیکان او نیز نباشند. البته چون اغلب زنان، مشکلات خانوادگی خود را از غریبهها و آشنایان پنهان میکنند، پیدا کردن شاهدی که از نزدیکان او نباشد کار آسانی نیست، اما با همه این دشواریها زنانی هستند که هوشیارانه، مدارکی جمع میکنند که قابلپذیرش در دادگاه است، ازجمله زنانی که موفق میشوند همسر خویش را به دادگاه بیاورند و اقرار صریح او را نزد قاضی دریافت کنند. باوجوداین، برخی از شوهران، مجهولالمکان میشوند و امکان دسترسی به آنها از بین میرود که البته قانون در این شرایط پیشبینی کرده که اگر مجهولالمکان شدن مرد طولانی شود و زن این موضوع را در دادگاه اثبات کند، هم میتواند از حق طلاق استفاده کند و هم دعاوی علیه شوهر را بهطور غیابی مطرح کند و بدون حضور مرد از دادگاه رأی بگیرد.
وضع در مورد مهریه زنانی که شوهرانشان آنها را ترک میکنند نیز البته با اندکی پیچیدگی، به همین منوال است و درصورتیکه زوج ترک منزل کند یا از دادن نفقه طفره رود و زن از این بابت در عسر و حرج قرار گیرد، حق دارد با استفاده از اختیاراتی که بهعنوان حق توکیل و بر اساس عقدنامه به او دادهشده، به محاکم مراجعه کند و با اعمال وکالت، هم درخواست طلاق دهد و هم مهریهاش را مطالبه کند.
زن البته برای دریافت مهریه باید اموال شوهر را به دادگاه معرفی کند و چنانچه شوهر مالی نداشت، او را ممنوعالخروج کند یا هر زمان که اموالی از او پیدا کرد، آن را به دادگاه معرفی کند که در چنین شرایطی اموال از سوی دادگاه توقیف و مهریه از روی آن پرداخت میشود.
وقتی زن خانه را ترک میکند
یک کار قبیح فارغ از اینکه جنسیت مرتکب آنچه باشد، قبیح است. ترک خانه و زندگی ازایندست کارهاست که زنان نیز مرتکب آن میشوند و تصویری به زشتی ترک خانه از سوی مردان میسازند. شاید زنان دلایلی منطقی برای این کار داشته باشند و شاید هم نه ولی بههرحال اقدام آنها سبب سست شدن بنیان خانواده میشود و ازاینروست که مجازات دارد. برخلاف مردان که در قانون حرفی از نشوز آنها به میان نیامده، ناشزه بودن زنان موضوعی است که قانون بهصراحت درباره آن سخن گفته است. طبق قانون و شرع، زنان مکلف به تمکین از همسران خود هستند و باید به حسن معاشرت با او پایبند باشند. پس اگر زنان به حقوق همسران خود بیاعتنایی کنند ناشزه شناخته میشوند و این نشوز باعث قطع نفقه آنها میشود. اخذ شده: تبیان منبع: روزنامه جام جم