امور خانواده(فسخ عقد نکاح)
امور خانواده(فسخ عقد نکاح)
امور خانواده(فسخ عقد نکاح)
قسمت دوم
همواره بحث پیرامون حقوق زن و شوهر در خانواده مورد اهمیت بوده لذا دنیای حقوق به طرح پرسش و پاسخهایی در رابطه با فسخ عقد نکاح پرداخته که امیدواریم مفید واقع شود.
فسخ به دلیل تدلیس
پرسش: اگر در ازدواج تدلیس صورت گیرد و زوج ازدواج را به امید برطرف شدن عیب، فسخ نکند ولی بعدها ناچار شود زن را طلاق دهد، آیا میتواند در مهریه (نصف یا تمام آن) به تدلیس کننده رجوع کند؟
پاسخ: وقتی زوج به هر دلیل از حق قانونی خود برای فسخ نکاح استفاده نکرده است، عملاً تصمیم به طلاق یا ادامه زندگی با همان شرایط، تأثیری در ایجاد یا زوال حق سابق او مبنی بر فسخ نخواهد داشت و او ناگزیر از پرداخت مهریه است. زیرا باگذشت زمان از وجود عیبی خاص و عدم استفاده از این امکان قانونی (فسخ نکاح) باوجود علم به آن، این حق از بین خواهد رفت . در چنین حالتی، تصمیم به طلاق (چه از سر ناچاری و چه به دلایل دیگر) تصمیمی جدید تلقی شده که هیچگونه ارتباطی با فسخ نکاح پیدا نخواهد کرد. بنابراین، حق مرد در اِعمال طلاق و حق زن در مطالبه مهریه، در عرض هم قرارگرفته و بهجای خویش قابلیت استناد و اجرا خواهند داشت.
رابطه فریب و مهریه
پرسش: مردی، دختر یا زنی را در امر ازدواج فریب داده است بهطوریکه اگر این فریب نبود، ازدواج صورت نمیگرفت. پس از عقد و قبل از نزدیکی، زوجه متوجه میشود. در چنین صورتی، آیا زوجه میتواند با گرفتن نصف مهریه، خود را مطلقه کند؟
پاسخ: اگر زوجه قصد داشته باشد که به استناد فریب در ازدواج (تخلف از شرط و یا تدلیس از سوی زوج)، از حق فسخ خود استفاده کند، خودبهخود با اجرای قواعد فسخ نکاح، بحث مهریه منتفی خواهد شد. چراکه بهموجب قانون مدنی، اگر عقد نکاح قبل از نزدیکی، به جهتی فسخ شود، زن حق مهریه ندارد، مگر درصورتیکه دلیل فسخ، عنن (ناتوانی) مرد باشد که دراین صورت، باوجود فسخ نکاح، زن مستحق نصف مهریه خواهد بود.
مگر اینکه از آن فریب یا تخلف از شرط، چشم پوشیده، از حق فسخ خود صرفنظر کند و بهصورت عادی از دیگر حق قانونی خود به نام مهریه استفاده نماید.
کتمان عیوب زن پیش از وقوع عقد نکاح
پرسش: درصورتیکه اطرافیان دختر بعضی از عیوب دختر را مثل پیسی، سوختگی، کچلی، بیان نکنند، آیا بهمجرد نگفتن تدلیس است؟ و شوهر حق پیدا میکند عقد را فسخ کند؟
پاسخ: گاهی، بعضی از صفات و شرایط، بدیهی و البته یک «فرض» است. مانند بکارت در یک دختر دبیرستانی. بنابراین، ویژگی سلامت ظاهر یک زن، نظیر داشتن مو و یا سلامت پوست، ظاهراً یک فرض قلمداد میشود و از این حیث، ضرورتی به درج شرطی با این مضامین در عقدنامه نخواهد بود.
در اینجا، سکوت یا کتمان حقیقت، بهنوعی تدلیس محسوب شده و برای شوهر، حق فسخ ایجاد خواهد کرد. ظاهراً صرف نگفتن حقایق و واقعیات را، میتوان از مصادیق تدلیس دانست ، اما ارجح آن است که دراین گونه موارد، برحسب مورد به استناد عرف، قضاوت شود.
جنون شوهر پس از انعقاد عقد نکاح
پرسش: شوهری دیوانه شده است و همسر او عقد را فسخ نکرده است. ولی حال که شوهر بهبودی یافته، آیا همسرش حق دارد با ادعای اینکه نمیدانسته میتواند عقد را فسخ کند، فعلاً عقد را فسخ کند؟
پاسخ: البته، قانونگذار این امتیاز را فقط برای زن قائل شده است که ایجاد جنون (دیوانگی) یا عنن (ناتوانی) مرد، حتی پس از عقد هم، برای او حق فسخ بیافریند، اما این بدان معنا نیست که پس از بهبودی و سلامت شوهر نیز بتوان از این حق استفاده کرد.
هرچند در صورت داشتن حق، بازهم این کار، شدنی نیست، زیرا استفاده از چنین حق فسخی، مقدماتی نیاز دارد که مهمترینِ آن، اثبات جنون از طریق مراجع کارشناسی رسمی است؛ حالآنکه باوجود سلامت شوهر، مدرکی تهیه نمیشود تا حکم به فسخ نکاح صادر شود.
کتمان ازدواج سابق
پرسش: مردی در هنگام ازدواج میگوید قبلاً ازدواجنکرده است و زن به گمان و به اعتقاد این عنوان، قبول میکند، اما بعد معلوم میشود که قبلاً زنی داشته و او را طلاق داده است، آیا زن دراین صورت حق فسخ پیدا میکند؟
پاسخ: این کار، عرفاً تدلیس است و از موجبات فسخ برای زن. هرچند، در اینکه چقدر موضوع ازدواج قبلی میتواند در زندگی جدید این مرد مؤثر واقعشده و چه میزان، یک زن باوجود بهعنوانمثال، شغل، درآمد و مسکن متناسب مرد، میتواند براین موضوع تأکید داشته باشد، مسئلهای است که در عرف نیز محل مناقشه است.
خیار تدلیس
پرسش: دختری، پسری را با دسیسهای وادار به ازدواج با خود میکند، به این شکل که وی زن حاملهای را به پزشک نشان داده و شناسنامه خود را نیز بهجای شناسنامه او به پزشک ارائه میکند. آنگاه پزشک نیز بر همان اساس، حامله بودنش را تأیید میکند. سپس نامه را به پسر مینمایاند و میگوید: یا با من ازدواج میکنی یا شکایت به دادگاه میبرم. پسر نیز از ترس آبروی خود، باوجود بیمیلی با او ازدواج میکند. پسازآن روشن میشود که دختر باکره است. چه باید کرد؟
پاسخ: هرچند صرفِ تهدید به مراجعه به دادگاه و قانون، اکراه نیست و پسر میتواند بگوید «باشد» و قانونی اقدام کند، لیکن پسر میتواند با دلایل و مستندات موجود، تدلیس دختر را به اثبات رسانده و موضوع را از دو جنبه حقوقی و کیفری دنبال کند.
پرسش: مردی تحت عنوان داشتن شغل معین، زنی را به عقد دائم خود درآورده است و بعد معلوم شده که زمان عقد و بعد از عقد دارای شغل معین نبوده است؛ آیا این مورد هم از موارد تدلیس محسوب میشود یا خیر؟
پاسخ: اگر قبولی این ازدواج از سوی زن، بر اساس آن شغل معین بهعنوان یک شرط صریح یا ضمنی بوده باشد، بهطورقطع، مورد از موارد تدلیس است و زن میتواند به استناد همین تخلف از شرط، نکاح را فسخ کند.
منبع: کتاب مجموعه پرسش و پاسخهای حقوقی در امور خانواده
معاونت آموزش قوه قضاییه
انتشارات جاودانه