3 کلمه کلیدی در قراردادها
3 کلمه کلیدی در قراردادها
3 کلمه کلیدی در قراردادها
انفساخ، تفاسخ، فسخ
انفساخ: انحلال قهری است بدینمعنا که عقد، بدون نیاز به عمل حقوقی اضافی، خودبهخود از بین میرود، و حق انتخاب برای طرفین یا دادگاه باقی نمیماند. یعنی بدون اراده ی طرفین عقد منحل میشود پس قهری بودن انحلال، منافاتی با ارادی بودن سبب آن ندارد، مثلاً ممکن است طرفین قبلاً تراضی نمایند که سه ماه بعد عقد خود به خود، منفسخ شود.
اقسام انفساخ
انفساخ عقد را بهاعتبار نقشی که اراده در آن دارد به سه گروه تقسیم میکنند.
1) انفساخی که بهطور مستقیم ناشی از اراده صریح طرفین عقد است، مانند اجارهای که پس از پایان مدت یکسال خود به خود از بین برود.
2) انفساخی که ناشی از حکم قانون¬گذار است، ولی به گونهای است که قانون¬گذار، اراده ضمنی و مفروض طرفین عقد را اجرا میکند، مثل تلف مبیع قبل از قبض، موضوع ماده 387 قانون مدنی که اگر مبیع قبل از قبض تلف شود عقد فسخ میشود، این فسخ انفساخ ناشی از ارادۀ ضمنی طرفین است که اگر مبیع از بین رفت، دیگر تعهد از بین میرود.
3) انفساخی که ناشی از حکم قانون¬گذار است، ولی هدف آن تأمین پایگاه اراده و تراضی است، مانند انحلال همه قراردادهای جایز در صورت فوت یا حجر یکی از متعاقدین.
تفاسخ (اقاله): اقاله در اصطلاح برانداختن. و بهم زدن معامله است. با تراضی و سازش طرفین معامله و بهجهت این که رضایت طرفین در آن شرط است. از ان به تفاسخ. و تقایل نیز تعبیر شده است. اقاله فقط در عقود لازم قابل اجراست. عقد لازم عقدی است لازمالاجرا که طرفین نمیتوانند بهدلخواه خود ان را فسخ و از بین ببرند. در واقع اقاله را برای عقد جایز نمیتوان اجرا کرد. عقد جایز عقدی است که طرفین هر وقت بخواهند می توانند آن را منحل کنند. اقاله راهحلی است برای انحلالناپذیری عقود لازم. در تعریف اقاله قانونگذار عنوان داشته اقاله (تراضی دو طرف عقد لازم برای انحلال آن (یا بر هم زدن عقد لازم با توافق طرفین است.
فسخ: فسخ که به آن انحلال ارادی قرار داد نیز گفته میشود، در اصطلاح حقوقی عبارت است از پایان دادن حقوقی به قرار داد به وسیله یکی از دو طرف قرارداد یا شخص ثالث.
فسخ یا انحلال ارادی قرارداد از حیث جایگاه حقوقی یکی از مباحث اسباب سقوط تعهدات و قراردادها میباشد.
بحث فسخ قرارداد، اختصاص به عقود لازم دارد، چرا که در عقود جایز هر کدام از طرفین میتواند هر زمان که اراده کند، عقد را برهم زند فسخ، انشای یکطرفه انحلال قرارداد و تعهد میباشد، و مانند ابراء نوعی ایقاع است، یعنی اینکه یک طرف بهطور مستقل میتواند حق فسخ خود را اعمال نماید، بدون اینکه نیازی به رضایت طرف دیگر باشد که به این عمل ایقاع گفته میشود. مبنای فسخ قرارداد ممکن است، متفاوت باشد؛ یعنی اینکه فسخ قرارداد مبتنی بر حقی است که یا بهوسیله توافق طرفین ایجاد شده است یا بهوسیله حکم مستقیم قانون بهوجود آمده است و این حق برای یکی از طرفین یا هر دو یا شخص ثالث میباشد.
الف) توافق طرفین: طرفین قرارداد میتوانند ضمن عقد یا خارج از آن برای یک یا هر دوطرف معامله یا شخص ثالث، حق فسخ قراردهند مثل اینکه شخصی ماشینی را بهدیگری بفروشد و در آن شرط شود که هر کدام از طرفین یا شخص ثالث هر وقت مایل باشند، بتوانند ظرف یکماه آن معامله را فسخ کنند، به این حق اصطلاحاً خیار شرط گفته میشود. همانطوری که در مواد 399 و 400 قانون مدنی به آن اشاره شده است.
ب) حکم مستقیم قانون: قانون در مواردی برای جلوگیری از ضرری که بهطور ناخواسته از قرارداد، متوجه یکی از دوطرف معامله است، بهطور مستقیم به او حق میدهد که بتواند با فسخ قرارداد، از ضرر مذکور جلوگیری کند مثل اینکه کسی خانهای را اجاره کند و پس از مدتی متوجه شود که سکونت در آن میسر نیست، که در اینجا به استناد مواد 478 و 479 قانون مدنی حق دارد عقد اجاره را فسخ کند. نویسنده: ابوطالب طالبی