یک جنایت یک دیدگاه
یک جنایت یک دیدگاه
یک جنایت یک دیدگاه
مصطفی عباسی
گاهی اوقات در رسیدگیهای حقوقی و کیفری در محاکم، به موارد و پروندههایی برخورد میشود که هیچگاه در مباحث تئوری و دانشگاهی به ذهن اساتید و اهلفن خطور نکرده و در نتیجه مورد تجزیهوتحلیل قرار نمیگیرند و چهبسا معلومات و یافتههای تئوریمان را در آن موضوعات نیز در پارهای اوقات با چالش روبرو سازند موضوعی که در اینجا بیان میکنم بهزعم خودم ازایندست مسایل است. موضوع ماجرای واقعی دختری است که چندی پیش توسط عموی خود به قتل رسید:
ماجرای قتل:
در پاییز امسال دختری 17 ساله که یک سال پیش پدر خود را ازدستداده بود در حالیکه به همراه تنها خواهر کوچک خود در منزل حضور داشت به خاطر دلبستگی بسیار زیاد به پدر خود و فشارهای روحی و روانی ناشی از فقدان پدر و دقیقاً در روزی که سالگرد فوت پدرش بوده است از فرصت استفاده نموده و مخفیانه بهقصد خودکشی اقدام به خوردن قرصهای زیادی مینماید، بعد از مدتی دختر از ناحیه معده احساس درد و ناراحتی میکند، با مراجعت مادر به منزل ناراحتی جسمی دختر شدت میگیرد تا اینکه پس از ایجاد حالت تهوع، دختر چند مرتبه استفراغ میکند. مادر دختر به تصور اینکه دخترش مسموم شده و با استفراغهای پیدرپی دخترش، مسمومیت نیز از بدن وی خارجشده است لزومی به اعزام وی به مراکز درمانی نمیبیند، در حالیکه دختر در وضعیت بیحالی و کمرمقی است.
در این وضعیت عموی دختر برای سرکشی به منزل آنها میآید و وقتی بیحالی برادرزاده خود را میبیند، زنبرادر و دو برادرزاده خود را سوار ماشین میکند و به یکی از مناطق تفریحی شهر میبرد پس از صرف شام در بیرون بهطرف منزل حرکت میکنند در مسیر برگشت و در نزدیکی منزل، دختر در خودرو وضعیت جسمیاش به وخامت میگراید، با توجه به نزدیک بودن منزل، او را سریعاً به منزل میرسانند در حیات منزل بلافاصله دچار تشنج میشود و به زمین میافتد و فک و دهان وی قفل میشود عموی دختر با دیدن این وضعیت با دستپاچگی برای باز کردن فک و دهان برادرزاده خود به نواحی فک و حلق و حنجره وی فشار میآورد ولی موفق به باز کردن فک و دهان وی نمیشود در این حین خودرو گشت نیروی انتظامی از محل عبور میکند که بلافاصله دختر را سوار خودرو نموده و به بیمارستان منتقل میکنند اما متأسفانه قبل از رسیدن به بیمارستان دختر فوت میکند.
جسد جهت تعیین علت فوت به پزشکی قانونی منتقل میشود که پزشکی قانونی پس از انجام معاینه، کالبدگشایی، انجام آزمایشات سمشناسی و آسیبشناسی علت فوت را فشار به عناصر حیاتی گردن (حلق و حنجره) اعلام میکند و وجود قرصهای زیاد در معده دختر نیز مورد تأیید قرار میگیرد؛ و اینگونه پایان زندگی دختری 17 ساله رقم میخورد.
طرح بحث:
با وقوع این حادثه موضوعی که بلافاصله ذهن این حقیر را به خود مشغول کرد تعیین نوع قتل بود. آنچه با توجه به تحقیقات انجامشده مسلم بود اینکه: اولاً: مرگ در اثر اقدام عموی دختر در وارد آوردن فشار به ناحیه حلق و حنجره برادرزاده خود محقق شده بود. ثانیاً: محرز و مسلم گردید که عموی دختر به دنبال ایجاد تشنج و قفل شدن فک و دهان دختر و بهقصد باز کردن فک و دهان آن مرحوم اقدام به این کارکرده است. ثالثاً: اقدام عموی دختر در واردکردن فشار به نواحی حلق و حنجره ارادی بوده است. رابعاً: عموی دختر نهتنها قصد قتل دختر را نداشته بلکه قصد وی از این اقدام نجات جان برادرزاده خود بوده است.
نظر اول:
در جلسهای به خدمت استاد عزیزم دکتر توجهی رسیدم و موضوع را با ایشان در میان گذاشتم ایشان بر این باور بودند که موضوع مطروحه از نوع قتل شبه عمد است و از شمول بند ب ماده 206 قانون مجازات اسلامی خارج است چراکه به نظر ایشان در اینجا هر چند فعل انجامگرفته (فشار به عناصر حیاتی گردن) از سوی عموی مقتول (مرتکب) فعلی نوعاً کشنده است اما علم مرتکب به نوعاً کشنده بودن، در این مورد احراز نمیگردد و با توجه به اینکه در بند ب ماده 206 ق.م.ا علم به کشنده بودن از ارکان تحقق است لذا در موضوع مطروحه به جهت فقدان علم مرتکب به کشنده بودن عمل ارتکابی قتل از شمول بند ذکرشده خارج است.
نظر دوم:
برخی از همکاران محترم قضایی و صاحبنظران بر این باورند در موضوع مطرحشده قتل از نوع عمد موضوعبند ب ماده 206 ق.م.ا. است به این دلیل که فعل واقعشده (فشار به عناصر حیاتی گردن) فعلی نوعاً کشنده بوده و با اراده مرتکب واقعشده است و نیازی بهقصد قتل هم نبوده زیرا در بند ب ماده 206 بهصراحت از عدم قصد قتل سخن به میان آمده است.
نظر سوم (دیدگاه اینجانب):
هرچند اینجانب نیز همچون استاد عزیزم بر این باورم قتل واقعشده از نوع قتل شبه عمد است اما بر این باورم علت اینکه نمیتوان قتل واقعشده را از نوع عمد به اعتبار نوعاً کشنده بودن قلمداد نمود را باید در این نکته جستجو کرد که اولاً: رکن رکین قتل عمد دربندهای سهگانه ماده 206 ق.م.ا. قصد قتل است و این قصد دربندهای ب و ج تبعی بوده و نوع فعل مرتکب (کشنده بودن) کاشف از قصد مرتکب است و بهنوعی قصد قتل مرتکب در این موارد مفروض تلقی میشود.
ثانیاً: هرچند قصد قتل در بند ب ماده 206 را مفروض میدانیم اما بااینحال معتقدیم این فرض تا زمانی است که عدم قصد مرتکب احراز و اثبات نگردد زیرا در صورت اثبات عدم قصد قتل از سوی مرتکب موضوع از شمول قتل عمد خارج است. نتیجه آنکه از نظر این حقیر رجوع به بندهای ب و ج ماده 206 ق.م.ا. در صورتی است که قصد یا عدم قصد مرتکب برای ما احراز نگردد زیرا در صورت احراز قصد قتل، نوع قتل یقیناً قتل عمد (موضوعبند الف ماده 206 ق.م.ا.) بوده و در صورت احراز عدم قصد قتل، قتل مورد نظر شبه عمد میباشد. لذا در مواردی که قصد یا عدم قصد مرتکب برای ما احراز نشود نوع فعل و عمل مرتکب را بهعنوان اماره و قرینه قصد یا عدم قصد مرتکب در نظر میگیریم اگر فعل نوعاً کشنده باشد کاشف از قصد قتل دانسته و قتل عمد تلقی میکنیم و اگر فعل نوعاً کشنده نباشد کاشف از عدم قصد قتل دانسته و از شمول قتل عمد خارج میدانیم.
با پذیرش این دیدگاه در مواجه با عبارت “هرچند قصد کشتن شخص را نداشته باشد” در بند ب ماده 206 ق.م.ا. باید گفت منظور قانونگذار این بوده که هر چند قصد کشتن شخص احراز نگردد. بنابراین با توجه به مطالب و دیدگاه مطرحشده در نظر سوم و با عنایت به احراز عدم قصد مرتکب (عموی دختر) در قضیه مطروحه موضوع علیرغم نوعاً کشنده بودن فعل مرتکب از شمول قتل عمد بهطورکلی خارج است. “والله العالم” منبع: وبلاگ بازپرس