ویژگیهای دوست خوب
ویژگیهای دوست خوب
ویژگیهای دوست خوب
حسین جماعتی
دوست، همدم تنهاییهای انسان، شریک غمها و شادیها، بازوی یاریرسان در نیازمندیها، تکیهگاه انسان در مشکلات و گرفتاریها و مشاور خیرخواه در لحظات تردید و ابهام است، اما از آنجایی که دوستان هر کس، یکی از مواردی بوده که مبنای قضاوت دیگران نسبت به اخلاق و شخصیت انسان است و تأثیرپذیری انسان از دوستان، در سنین مختلف، بسیار است؛ از اینرو، دقّت در گزینش دوست، بهسلامت اخلاقی و رفتاری انسان کمک میکند. به فرموده امام علی (ع): «دوست، همچون وصله جامعه است، پس آن را هم شکل و هم سان خود برگزین». [i]
ارتباط قلبی و درونی میان انسانها، به پیوندهای اجتماعی و بیرونی میانجامد. روابط اجتماعی نیز، در روحیات و اخلاق افراد، اثر میگذارد. آنان که به تعالی فکر و سلامت اخلاق و تهذیب نفس و تکامل شخصیت خویش علاقهمندند، ناگزیر باید در انتخاب دوست، معیارهای مکتبی را لحاظ کنند و به آنچه از دوست میگیرند، اهتمام ورزند؛ بنابراین، آنچه در اسلام برای گزینش دوست در مرحله اول مهم است، ویژگیهای ظاهری و مادّی دوست و رفیق نیست، بلکه ویژگیهای معنوی است.
در اینجا، نمونههایی از ویژگیهای معنوی دوست و رفیق بیان می شود:
1- ایمان، بهترین زیربنای دوستی است: یگانه چیزی که اصالت و استواری دارد، ایمان به اعتقادات و اصول دینی است. اگر رفاقت و دوستی انسان، با دیگران، به جهت پیوندشان باخدا باشد، گسسته نمیشود؛ زیرا بر پایه ای محکم بناشده است و این ویژگی آیین جاویدان اسلام است که زیربنای همهچیز را ایمان قرار داده است و در این مکتب اصیل و ارزنده، دوستی و دشمنیهایی که بر پایه ایمان استوار است و فقط برای خدا باشد، نیرومندترین ارتباط بین آفریننده جهان و آفریدگان به شمار میآید.
قرآن شریف در این رابطه آیات گوناگونی دارد که در ضمن آنها، مردم و مؤمنان را از برقرار کردن پیوند دوستی و مودّت با کافران، مشرکان و منافقان بر حذر میدارد؛ مانند: «افراد با ایمان نباید بهجای مؤمنان، کافران را دوست و سرپرست خود انتخاب کنند و هر کس چنین کند، هیچ رابطهای باخدا ندارد (و پیوند او به کلّی از خدا گسسته میشود) مگر اینکه از آنها بپرهیزید». [i]
2- یک دوست شایسته باید عاقل و اهل خردمندی باشد: عقل و خرد، نیرویی است که انسان به وسیله آن حقایق عالم را درک میکند. از آنجا که عقل، مشعل فروزان زندگی است و سعادت آدمی در سایه تدبیر و اندیشه است، دین اسلام یکی از شرایط رفاقت و دوستی را مسأله عقل و خرد دانسته و تأکید نموده که با صاحبان عقل و اندیشمندان باوفا دوستی داشته باشد.
در روایتی از امام علی (ع) میخوانیم: «منعی ندارد که با شخص خردمند همنشین شوی، اگرچه کرم (جوانمردی وجود و بخشش) او را نپسندی [و از این ناحیه سودی از او نبری]، ولی از خرد او سود ببر و از اخلاق بدش بپرهیز و هیچگاه همنشینی با شخص کریم را از دست مده اگرچه از خرد او سودی نبری، ولی باخرد خود از کرم او سود ببر و بگریز هر چه می توانی از همنشینی با شخص پست و بیخرد که نه کریم است و نه عاقل».[iii]
حضرتش همچنین میفرماید: «همنشینی با دوست عاقل، سبب زندهبودن روح است».[iv]
اما رفیق و دوست جاهل همچون زهری است که وجودش هر لحظه جسم و جان را آزار میرساند.
امام صادق (ع) فرمود: «کسی که از همنشینی و دوستی با احمق پرهیز نکند، تحت تأثیر کارهای احمقانه وی واقع میشود و خیلی زود به اخلاق ناپسندش متخلّق می گردد». [v]
3- یک دوست شایسته، دوستی است که عیبهای ما را به ما هدیه دهد: در اسلام آن گونه از دوستیها ارزشمند است که اشعه تابناک آن بر شئون زندگی فردی و اجتماعی فرد پرتو افکند و دستیابی به تکامل را رهنمون سازد. کسی که عیبهای انسان را میبیند و به او برای اصلاح آن، تذکّر نمیدهد، یک دوست شایسته نیست، بلکه دوست خوب، در نگاه روایات، دوستی است که چون آینه، عیبها را به ما نشان داده تا ما به اصلاح آنها بپردازیم؛ چرا که او بهدرستی و سعادت دوست خویش علاقه مند است و به انگیزه خیرخواهی، عیب او را بر وی ارائه میکند و او را آگاه میسازد که تا او خود را اصلاح نماید.
در قرآن کریم آمده است: «مردان و زنان باایمان، ولیّ (و یار و یاور) یکدیگرند، امربهمعروف و نهی از منکر میکنند نماز را برپا میدارند و زکات را میپردازند و خدا و رسولش را اطاعت میکنند بهزودی خدا آنان را مورد رحمت خویش قرار میدهد خداوند توانا و حکیم است». [vi]
امام صادق (ع) فرمودند: «بهترین برادرانم آنکسی است که عیبها و نقایصم را به من هدیه کنن». [vii]
4- یک دوست خوب، در راه برطرف کردن نیازمندیهای مادی و معنوی برادر دینی خود قدم برداشته و تا بتواند آن را برآورده میکند:
امام حسن مجتبی (ع) در اینباره، چنین سفارش فرموده است: با کسی همنشینی و دوستی کن که
1- هرگاه با او همنشین شدی، مایه آراستگی تو باشد؛
2- هرگاه خدمت او کردی، [آبروی] تو را حفظ کند؛
3- هرگاه از او یاری خواستی کمکت کند؛
4- اگر سخن [حق و درستی] گفتی، تو را تصدیق کند؛
5- اگر [بر دشمن] حمله بردی، [قدرت] تو را تقویت کند؛
6- اگر دستت را به فضل و نیکی دراز کردی، او همدست، پیش آورد [و تو را یاری نماید]؛
7- اگر در تو، [و زندگیت] رخنهای پدید آمد، آن را برطرف سازد؛
8- اگر از تو نیکی دید، آن را در شمار و حساب آورد؛
9- اگر چیزی از او خواستی، به تو بدهد؛
10- اگر تو ساکت بودی [و چیزی نخواستی] او آغاز کند و نیازت را برطرف سازد.[viii]
این برخی از ویژگیهای مهم فردی بود که یک دوست و رفیق باید داشته باشد؛ اما در دوستیابی باید به معیارها و ویژگیهای اجتماعی توجه داشته و نگاه عرف یک جامعه نیز باید در همنشینی و معاشرت در قالب رفاقت و دوستی در نظر گرفته شود؛ در اینجا به برخی از این امور اشاره میشود:
یک. سنّ دو رفیق و دوست
درباره سنّ دو رفیق باید دو نکته را در نظر داشت:
1- اگر سنّ کسی که میخواهد با او دوست شود، بزرگتر از او است میتواند از تجربیات و معنویات او بهعنوان یک برادر دینی و دوست بزرگتر استفاده کرده و احترام او را نگه دارد و برخی از رفتارهایی که با همسالان خود دارد، با او نداشته باشد. پس نباید کاری را در این معاشرت و دوستی انجام دهد که مردم او را در این همنشینی سرزنش نمایند.
2- آنچه در بالا گفته شد ممکن است درباره دو فردی که از جهت سنّی همکفو و هم سان هستند، نیز باید رعایت شود؛ زیرا جایگاه افراد مهم بوده و احترام آنها باید حفظ شود.
دو. باید در اجتماع سابقه کسی که با او طرح دوستی ریخته میشود، در نظر گرفته شود؛ برای نمونه، شخصی که از جهت اجتماعی جایگاه مثبت و آبرومندی دارد، با کسی که در جامعه دارای شخصیت مثبت و آبرومندی نبوده، دوستی و رفاقت ننماید؛ اگرچه در هدایت برخی از انسانها باید محبت داشت و مهربانی کرد، ولی رسالت هدایت دیگران و امربهمعروف و نهی از منکر وابسته بهعنوان خاص رفاقت و دوستی نیست.
سه. در مواردی که دوستی دو نفر به حدّی باشد که جامعه نگاهی ابهامآمیز به آن داشته باشد، باید از آن دوری کرده و خود را در معرض تهمت قرار ندهد؛ چنان چه امام علی (ع) میفرماید: «از مکانهای تهمتآمیز و جاهایی که مردم به آن بدگمانند بپرهیز، زیرا همنشین بدانسان را گول میزند». [ix]
[i] تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم، ص 423، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1366 ش.
[ii] آلعمران، 28.
[iii] الکافی، ج 2، ص 638، دار الکتب الإسلامیه، تهران، 1365 ش.
[iv] غررالحکم، ص 429، ح 9771.
[v] محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج 8، ص 336، مؤسسه آل البیت (ع)، قم، 1408 ق.
[vi] توبه، 71.
[vii] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 2، ص 639.
[viii] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 44، ص 139، مؤسسه الوفاء، بیروت، 1404 ق.
[ix] عاملی، شیخ حرّ، وسائل الشیعه، ج 12، ص 36، مؤسسه آل البیت (ع)، قم، 1409 ق.
منبع: اسلام کوئست