ویژگیهای شریح قاضی قسمت 3
ویژگیهای شریح قاضی قسمت 3
ویژگیهای شریح قاضی قسمت 3
علیاکبر خدایی
شریح قاضی به لحاظ جسمانی و رفتاری، دارای ویژگیها و خصوصیات منحصربهفردی بود که منابع بعضی از حالات و اوضاع این شخص را ذکر کردهاند. در این مقال هر کدام از این خصوصیات ظاهری و اخلاقی وی بهصورت جداگانه بررسی میگردد.
شریح و چگونگی روابط با دیگر بزرگان
بیشتر نشستوبرخاستهای رسمی شریح، با بزرگان، نخبگان و شیوخ بوده تا مردمان عادی. حتی بیشتر اوقات در حضور این بزرگان قضاوت میکرد.(45) همچنین در امر قضاوت مشاورانی داشته که وی را در این امر یاری میکرده و طرف مشورت او قرار میگرفتهاند. یکی از آنها به نام «مسروق» بوده است.(46) وی گاهی اوقات، از خواسته بعضی از بزرگان و مقامات رسمی عدول میکرده است. روایاتی که در بعضی از منابع ذکرشده، حاکی از همین مطلب میباشد که شریح در مقابل خواسته حاکم موضعگیری میکرد، ولی درعینحال سعی مینمود که این جبههگیریاش به حدی باشد و بهگونهای با این قضیه برخورد نماید که حاکم از کار وی نرنجد و همچنین تغییر حکم وی به میزان سختگیر بودن حاکم نیز برمیگشت. مثلاً از ابراهیم نخعی نقلشده است که شریح علیه مردی قضاوت کرد و او را به زندان انداخت. حاکم وقت کوفه به او پیام داد که آن مرد را آزاد کن، ولی شریح در جواب نوشت: زندان، زندان تو و مأمور، مأمور توست. ولی ازآنجاکه من زندان را حق این زندانی دانستم، پس به همین دلیل او را حبس نمودم و بدینصورت از آزاد ساختن وی امتناع کرد.(47) ولی در تقاضای عبیدالله بن زیاد، به علت سختگیری وی، جرأت تخطی از دستور حاکم را پیدا ننمود.
همانگونه که قبلاً گفته شد، شریح از مشاوران ویژه حجاج به شمار میرفت و وقتی از او پرسیده بود که آیا تو مؤمن هستی؟ در جواب گفته بود که بله! من به طاغوت ایمان دارم، ولی نسبت به خداوند کافر میباشم (48) از جمله بزرگان دیگری که شریح با او برخورد داشته و منابع نقل کردهاند، ضحاک بن قیس فهری بوده است و حکایتی نیز از رابطه وی با شریح آمده است (49). ایبک الصفدی و دیگران از برخورد او با عدی بن ارطاه و چگونگی قضاوت و حمایت از وی، در مقابل کار و قضاوتی که برای عدی پیشآمده بود، خبر دادهاند (50) شریح همچنین با اشعث بن قیس کندی یار خیانت کار امام علی (ع) دوست و همنشین صمیمی بود و در همین مورد نیز ماجرایی از رابطه این دو و توجه و احترامی که نسبت به شریح از جانب اشعث صورت می گرفته، نقل شده است (51).
با اینکه عبدالله بن مسعود یکی از صحابهای بود که شریح از وی احادیثی را از قول پیغمبر شنیده است، درعینحال ابووائل نقل کرده است که من هرگز وی را در محضر ابن مسعود ندیدم، درحالیکه ابن مسعود، شریح را از ملاقات با خودش منع نکرده بود، مگر اینکه خود شریح از عبدالله بینیازی میجست (52). ابن نمیر نقل میکند که عبیده یکی از راهنمایان شریح محسوب میگشت و شریح مادامیکه در مسأله ای دچار مشکل میشد، یا نوشتن نامه از او راهنمایی میخواست (53). شریح قاضی همچنین یکی از قاضیان درباری در زمان امویان بود که با درباریان آنها مراوده و دوستی داشت.(54)
شریح در مواجهه با مردم عادی
طبق گفته خود شریح، هرگاه وی علیه فردی قضاوت میکرد، خشم طرف محکوم را نسبت به خود برمیانگیخت (55) مثلاً به یکی از همسایگان خود میگفت که تو مالک چارچوب و دیوار خانهات هستی و درب خانهات را به هر طرف که خواستی، میتوانی بازکنی، ولی باید سعی کنی، در این کار به همسایه خودت زیانی نرسانی (56) وی محل عبور آب را از خانه دیگری جایز نمیدانست (57).
همچنین اگر گربهای در خانهاش میمرد، لاشه آن را در خانه خودش دفن میکرد تا به قول خودش، بوی بد آن باعث آزار و اذیت همسایگان و مسلمانان نگردد (58). در زمینه قضاوت در میان گروههای مختلف بهاستثنای موارد خاصی قضاوت بر اساس سنت و آیین خودشان را، بهشرط اینکه امری حلال باشد، جایز میشمرد (59). در یکی از معاملههای خود، بهراحتی طرف مقابل را فریب داده بود و شتری ضعیف و بیمار را بهعنوان شتر خوب و توانا به فرد مقابل فروخته بود، با این همه وقتیکه طرف مقابل برای فسخ این معامله آمد، آن را فسخ کرده بود (60). او در زمینه احساس مسؤولیت در حقوق دیگران بسیار ضعیف عمل میکرد و نسبت به گذران امور آنها بیاعتنا بود و اگر خودش در رفاه و خوشبختی بود، بههیچوجه در فکر دیگران نبود.
چگونگی برخورد شریح با پیروان دیگر ادیان
شریح در طول قضاوت طولانی خود، با پیروان دیگر ادیان برخورد ویژهای مینمود و دارای آراء و نظریاتی در این خصوص بود که در لابهلای ماجراهای دوران وی نمودار میباشد. او در قضاوتهای خود، در مورد پیروان دیگر ادیان و مذاهب، گواهی دادن پیروان هر آیینی را نسبت به خودشان جایز میشمرد. همچنین گواهی نصرانی برای یهودی و بالعکس را مجاز میدانست، او شهادت دادن مسلمانان، برای پیروان مذاهب دیگر را جایز میشمرد، ولی شهادت دادن پیروان دیگر ادیان برای مسلمانان را جایز نمیدانست.
درعینحال معتقد بود که اگر مسلمانان با دیگر پیروان شرطی ببندند که در آن معصیت خدا نباشد، در مقابل آن پیمان مدیون هستند (61). در زمینه چگونگی قضاوت برای آنها، ابراهیم نخعی نقل میکند که مرد نصرانیای به من (ابراهیم) گفته بود که شریح در هنگام قضاوت میان من و نصرانی دیگری با حدیث پیامبر در مورد شراب قضاوت و داوری نمود (62).
همچنین شریح در هنگام قضاوت و چگونگی برخورد با اهل ذمّه و پیروان دیگر ادیان، احادیثی از پیامبر به روایت از علی (ع) در رابطه با چگونگی برخورد با اهل ذمّه آورده است؛ اما برخورد او با آنان بر اساس رابطه صحیح اسلامی نبوده و در واقع برخوردهای او بیشتر حاکی از تعصبات قبیلهای و سطحینگریهایی در امر برخورد با پیروان دیگر ادیان، از جانب مسلمانان قشری و متعصب، مانند شریح، بوده است و نه حاکی از رفتار پیامبر و علی (ع) با آنها. چرا که علی (ع) در ماجرایی از تقصیر مسلمانان، در زمینه عدم حفاظتی از دختری یهودی از طرف سپاهیان معاویه، خلخال از پایش کندهشده بود، نمیگذرد و در این حالت مرگ را سزاوار خود نسبت به این خبر میداند، پس چگونه میتوان قبول کرد که عقاید وی در برخورد با انسانهای دیگر کیش، بدین گونه بوده است؟!
پینوشتها:
45- اخبارالقضاه، ج 2، ص 226.
46- همو، ص 228.
47- تاریخ مدینه دمشق، ج 23، ص 42؛ اخبارالقضاه، ج 2، ص 279.
48- نوادر القضاه، ص 113.
49- ر.ک.اخبارالقضاه، ج 2، ص 214.
50- الوافی بالوفیات، ج 16، ص 140؛ وفیات الاعیان، ج 2، ص 461؛ عقدالفرید، ج 1، صص 87 و 88؛ بدایه و نهایه، ج 9، ص 25.
51- عقدالفرید، ج 1، ص 87؛ اخبارالقضاه، ج 2، ص 216.
52- پاورقی تاریخ الاسلام، ذهبی، ج 5، ص 421.
53- پیکار صفین، ترجمه اتابکی، ص 161.
54- فرهنگ عاشورا، ص 245.
55- سیر اعلام النبلاء، ج 4، ص 105؛ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج 5، ص 422؛ اخبارالقضاه، ج 2، ص 241.
56- اخبارالقضاه، ج 2، ص 293.
57- همو، ص 302.
58- حلیه الاولیاء، ج 3، صص 135 و 136؛ صفه الصفوه، ج 3، صص 25 و 26؛ اخبارالقضاه، ج 2، ص 302.
59- اخبار القضاه، ج 2، ص 329.
60- همو، ص 225.
61- همو، ج 2، ص 256.
62- همو، ص 281.
منبع: راسخون
ادامه دارد