ویژگیهای شریح قاضی (قسمت 2)
ویژگیهای شریح قاضی (قسمت 2)
ویژگیهای شریح قاضی (قسمت 2)
نویسنده: علیاکبر خدایی
شریح قاضی به لحاظ جسمانی و رفتاری، دارای ویژگیها و خصوصیات منحصربهفردی بود که منابع بعضی از حالات و اوضاع این شخص را ذکر کردهاند. در این مقال هرکدام از این خصوصیات ظاهری و اخلاقی وی بهصورت جداگانه بررسی میگردد.
خصوصیات و ویژگیهای ظاهری و جسمانی
منابع نقل کردهاند که وی در قضاوتهای خود، دچار احساسات و عواطف نمیگردید. حکایتی را آوردهاند که این گفته را تأیید کرد و آن این است که وقتی زنی در حال گریه و با قیافه مظلومانه، از دست شوهرش در نزد شریح دادخواهی کرده بود، بهرغم توصیه اطرافیان که گریههای او را نشانه، مظلومیت وی میدانستند به نفع زن رأی نداد و در اثبات قضاوت خود، به آیه قرآنی استناد کرد که اشاره به داستان یوسف و گریههای دروغین برادران وی در نزد پدرشان داشت (20).
همچنین نقلشده که او در قضاوتهای خود بنا به هر دلیلی بسیار سختگیر و بدون اغماض بود و به خاطر کوچکترین قرضی، افراد را به زندان میانداخت تا جایی که او مردی را، فقط به خاطر 600 درهم مهریه، مدتها به زندان انداخته بود (21). در همین رابطه حکایتی دیگر آمده است که وی حتی از سر تقصیر پسرش مبنی بر اینکه وی ضمانت مردی را برعهدهگرفته، ولی مرد فرار کرده بود، نیز گذشت ننمود و چنین حکم کرد که پسرش به زندان برود (22). در جای دیگری صاحب کتاب نوادر القضاه، با ذکر حکایتی که در کتب معتبر آمده است، (شریح را به خاطر همین سختگیر بودن وی عدم رعایت حال فرزندش)، عدالت و سختگیری او را ستوده است. آن حکایت چنین بود که عبدالله پسر شریح به پدرش گفت: ای پدر میان من و گروهی خصومت و جدال وجود دارد. اگر حق را به من میدهی، از آنها شکایت کنم. شریح جواب داد که حکایتت را به من بگو و پسر ماجرا را تعریف کرد. شریح به پسرش گفت: متهمین خودت را نزد من بیاور. وقتیکه آنها را آورد، شریح علیه پسرش قضاوت نمود. عبدالله از کار پدر انتقاد کرد، ولی شریح در جواب گفت: اگرچه تو از همگان در نزد من عزیزتری! ولی خداوند در نزد من از تو عزیزتر است. من به خاطر ترس از خدا نخواستم که تو را از محکومیتت خبردار کنم و تو با آنان مصالحه کنی و درنتیجه حقوق بندگان خدا پایمال شود (23). باز در همین رابطه حکایت شده که وی نقاشی را به خاطر اندک قرضی که داشت، به زندان انداخته بود (24). شریح در قضاوتهای خود حتی مراسم قسّامه (25) را جایز نمیدانست و فقط آن را به همراه شاهد قبول مینمود (26). ابن سیرین در مورد ویژگی اخلاقی وی گفته است که او نسبت بهدروغ و دروغگویی بسیار حساس بود و اگر از تهمت و سوءظن گذشت میکرد، از دروغگو و دروغگویی گذشت نمینمود (27) و اگر کسی دروغ میگفت، وی را به حضور خود نمیپذیرفت (28) اگر شاهدی در محضر وی متهم میگشت تا زمانی که از محضرش بر میخاست، هیچ صحبتی با او نمیکرد (29).
منابع نوشتهاند که وقتی شریح در ایام حج محرم میگردید، همانند مار زهرآگینی میشد (30)(البته منابع در زمینه علت و مفهوم اینکه مانند زهرآگینی میشد، توضیحی ارائه نکردهاند). شریح هنگامیکه شاکی و متهمی نزد وی برای قضاوت میآمدند، قبل از شروع دادگاه از آنها درخواست مصالحه مینمود و در صورتیکه آنها به این کار نمیشدند، در میان آنها داوری مینمود (31).
او در زمینه چگونگی فراگرفتن دانشها و علوم مختلف مانند فقه، قضا، حدیث، تفسیر، شعر و ادب، گفته است که من این علوم را بهواسطه ارتباطی که با عالمان داشتم و از طریق تبادل علم و دانش با آنها فراگرفتم یعنی اطلاعات و دانش خود را از طریق مباحثه و گفت و شنید با آنها فراگرفته بود (32).
ابن سیرین از وی بهعنوان یکی از فقهای کوفه یادکرده است. البته وی در میان فقهای آن شهر به لحاظ درجه فقاهت، پس از عبیده، حارث و علقمه در مرتبه چهارم قرار داشت (33). درعینحال از شعبی روایتشده است که وی در علم قضا و داوری، اعلم این دانشمندان محسوب میشد و حتی در این علم ضربالمثل بود (34).
بعدها وقتیکه قاضی کوفه گردید، علم و دانش خود را بروز داد و به همین دلیل مردمان به هوش و ذکاوت وی پی بردند. با اینکه مقام شیخ القضات کوفه محسوب میشد (35)، ولی درعینحال نوشتهاند که فالگیر نیز بوده است و هنگام فال گرفتن از پرندگان استفاده میکرد و در کار خود با حدس و گمان عمل مینمود (36). او در شعر و شاعری و علم ادب نیز دستی تمام داشت و جزء یکی از شعرا مُخَضرَم (37) بهحساب میآمد که اشعاری نیز در منابع، منسوب به وی آمده است (38).
علاوه بر آن وی قیافهشناس و نسبشناس و رجزخوان معروفی نیز بوده است (39). در علم حدیث جزء افراد ثقه ولی قلیل الحدیث محسوب میشد (40). او اظهار میداشت که من در طول قضاوت خود هیچگاه نسبت به شاکی تندمزاج نشدم و هرگز حجتی را به شاکی تلقین نکردم (41).
ابو عبدالرحمن نسایی یکی از امامان اهل سنت در ذکر اسامی فقهای تابعین اهل کوفه، شریح را در فهرست این فقها ذکر کرده است. درعینحال ابن سیرین، وی ضعیفترین آنها در علم فقه بود (42). یکی از تفاوتهای او با دانشمندان زمان خودش این بود که خطابهخوان نبود (43). با همه این خصلتها و ویژگیهایی که گفته شد، وی از دیدگاه شیعیان بهعنوان چهرهای مذموم و نکوهیده شناختهشده است (44).
ویژگیهای رفتاری و کرداری
اکثر نقل قولهایی که از چگونگی رفتار و کردار شریح در منابع آمده است، حکایت از اَعمال و رفتارهایی دارد که مربوط به زمان تصدی منصب قضای وی بوده است و متأسفانه از رفتار و اعمال او در قبل از این دوران روایات اندکی ثبتشده است. در این بخش کوشش خواهد شد که به برخی از این اعمال و سیره و کردار شریح، طبق روایات منابع، اشاره گردد.
پی نوشتها:
20- عقدالفرید، ج 1، صص 86 و 87؛ وفیات الاعیان، ج 2، ص 462؛ اخبارالقضاه، ج 2، ص 221.
21- اخبار القضاه، ج 2، صص 232.
22- همو، ص 308.
23- طبقات، ج 6، ص 134، وفیات العیان، ج 2، ص 461؛ نوادر القضاه، ص 108.
24- اخبار القضاه، ج 2، ص 313؛ صفه الصفوه، ج 3، ص 25.
25- مراسم قسامه یا قسم خوردن فرد متهم به قرآن میباشد
26- همو، ج 2، صص 252 و 232.
27- همو، ص 329.
28- همو، ص 328.
29- همو، ص 283.
30- طبقات، ج 6، ص 141.
31- اخبار القضاه، ج 2، ص 309.
32- بدایه و نهایه، ج 9، 25.
33- مشاهیر القضاه، ص 37
34- اخبارالقضاه، ج 2، ص 401؛ وفیات الاعیان، ج 2، ص 461؛ تاریخ الکبیر، ج 4، ص 229؛ معرف و معاریف، ج 6، صص 481 و 482؛ مشاهیر القضاه، ص 37.
35- مشاهیر القضاه، ص 37.
36- سیراعلام النبلا، ج 4، ص 106.
37- مخضرم به شاعری گفته میشده که هم در زمان جاهلیت و هم در بعد از اسلام شعر میگفته است.
38- طبقات، ج 6، ص 131؛ اسدالغابه، ج 2، ص 625؛ پاورقی الوفیات، ص 98.
39- همو، صص 131 و 132؛ الوافی بالوفیات، ج 16، ص 140؛ تاریخ الاسلام، ج 5، ص 420؛ تهذیب، ج 4، ص 327.
40- تاریخ الاسلام، ج 5، ص 421؛ التهذیب، ج 4، 327؛ الجرح و التعدیل، ج 4، 333؛ تاریخ مدینه دمشق، ج 23، ص 40.
41- طبقات، ج 6، ص 133؛ تاریخ دمشق، ج 23، ص 31؛ سیراعلام النبلا، ج 4، ص 105.
42- تاریخ مدینه دمشق، ج 23، ص 15.
43- العلل و معرفه الرجال، ج 2، ص 78.
44- معارف و معاریف، ج 6، ص 482.
منبع: راسخون
ادامه دارد