نگاهی به تاریخ حقوق بشر و حقوق زن در اروپا (استاد مطهری)
نگاهی به تاریخ حقوق بشر و حقوق زن در اروپا (استاد مطهری)
نگاهی به تاریخ حقوق بشر و حقوق زن در اروپا (استاد مطهری)
در اروپا از قرن 17 به بعد به نام حقوق بشر زمزمه هائی آغاز شد. نویسندگان و متفکران قرن 17 و 18 افکار خود را درباره حقوق طبیعی و فطری و غیرقابل سلب بشر باپشتکار عجیبی در میان مردم پخش کردند. ژان ژاک روسو، ولتر و منتسکیو از این دسته از متفکران و نویسندگانند.
اولین نتیجه عملی که از نشر افکار طرفداران حقوق طبیعی بشر حاصل شد این بود که در انگلستان یک کشمکش طولانی میان هیئت حاکمه و ملت به وجود آمد. ملت موفق شد در سال 1688 میلادی پارهای از حقوق اجتماعی و سیاسی خود را طبق یک اعلامنامه حقوق پیشنهاد کنند و مسترد دارند.
نتیجه علمی بارز دیگر شیوع این افکار در جنگهای استقلال آمریکا علیه انگلستان ظاهر شد. سیزده مستعمره انگلستان در امریکای شمالی در اثر فشار و تحمیلات زیادی که بر آنها وارد میشد سر به طغیان و عصیان بلند کردند و بالاخره استقلال خویش را به دست آوردند.
در سال 1776 میلادی کنگرهای در فیلادلفیا تشکیل شد که استقلال عمومی را اعلان و اعلامیهای در این زمینه منتشر کرد و در مقدمه آن چنین نوشت:
“جمیع افراد بشر در خلقت یکساناند و خالق به هر فردی حقوق ثابت و لایتغیری تفویض فرموده است. مثل حق حیات و حق آزادی، و علت غائی تشکیل حکومتها حفظ حقوق مزبور است و قوه حکومت و نفوذ کلمه او منوط به رضایت ملت خواهد بود، اما آنچه به نام اعلامیه حقوق بشر در جهان معروف شد آن چیزی است که پس از انقلاب کبیر فرانسه به نام اعلان حقوق منتشر شد. این اعلامیه عبارت است از یک سلسله اصول کلی که در آغاز قانون اساسی فرانسه قیدشده و جزء لا ینفک قانون اساسی فرانسه محسوب میشود.
این اعلامیه مشتمل است بر یک مقدمه و هفده ماده. ماده اول آن این است: “افراد بشر آزاد متولدشده و مادامالعمر آزاد مانده و در حقوق با یکدیگر مساویاند”.
در قرن 19 تحولات و افکار تازهای درزمینه حقوق بشری در مسائل اقتصادی و اجتماعی و سیاسی رخ داد که منتهی به ظهور سوسیالیسم و لزوم تخصیص منافع به طبقات زحمتکش و انتقال حکومت از دست سرمایهدار به دست کارگر گردید. تا اوایل قرن بیستم هر چه در اطراف حقوق بشر بحث شده است مربوط است به حقوق ملتها در برابر دولتها و یا حقوق طبقات رنجبر و زحمتکش در برابر کارفرمایان و اربابان.
در قرن بیستم برای اولین بار مسئله “حقوق زن” در برابر حقوق مرد عنوان شد. انگلستان که قدیمیترین کشور دموکرات به شمار میرود، فقط در اوایل قرن بیستم برای زن و مرد حقوق مساوی قائل شد. دول متحده آمریکا باآنکه در قرن هجده ضمن اعلان استقلال، به حقوق عمومی بشر اعتراف کرده بودند در سال 1920 میلادی قانون تساوی زن و مرد را در حقوق سیاسی تصویب کردند و همچنین فرانسه در قرن بیستم تسلیم این امر شد. بههرحال در قرن بیستم گروههای زیادی در همه جهان طرفدار تحول عمیقی در روابط مرد و زن ازنظر حقوق و وظایف گردیدند. به عقیده اینها تحول و دگرگونی در روابط ملتها با دولتها و روابط زحمتکشان و رنجبران با کارفرمایان و سرمایهداران، مادامیکه در روابط حقوقی مرد و زن اصلاحاتی صورت نگیرد، وافی به تأمین عدالت اجتماعی نیست. ازاینرو برای اولین بار در اعلامیه جهانی حقوق بشر که پس از جنگ جهانی دوم در سال 1948 میلادی (1327 هجری شمسی) از طرف سازمان ملل متحد منتشر شد در مقدمه آن چنین قید شد:
“ازآنجاکه مردم ملل متحد ایمان خود را به حقوق بشر و مقام و ارزش فرد انسانی و تساوی حقوق مرد و زن مجدا در منشور اعلام کردهاند…”.
تحول و بحران ماشینی قرن نوزدهم و بیستم و به فلاکت افتادن کارگران و بخصوص زنان بیشازپیش سبب شد که به موضوع حقوق زن رسیدگی شود.
در “تاریخ البرماله” جلد 6 صفحه 328 مینویسد:
“تا زمانی که دولتها به احوال کارگران و طرز رفتار کارفرمایان با آن طبقه توجه نداشتند، سرمایهداران هر چه میخواستند میکردند. صاحبان کارخانهها زنان و کودکان خردسال را با مزد بسیار کم بکار میگماشتند، و چون ساعات کار ایشان زیاد بود غالباً گرفتار امراض گوناگون میشدند و در جوانی میمردند”.
این بود تاریخچه مختصری از نهضت حقوق بشر در اروپا. چنانکه میدانیم همه مواد اعلامیههای حقوق بشر که برای اروپائیان تازگی دارد، در 14 قرن پیش در اسلام پیشبینیشده و بعضی از دانشمندان عرب و ایرانی آنها را با مقایسه به این اعلامیهها در کتابهای خود آوردهاند. البته اختلافاتی در بعضی قسمتها میان آنچه در این اعلامیهها آمده با آنچه اسلام آورده وجود دارد و این خود بحث دلکش و شیرینی است.
از آن جمله است مسئله حقوق زن و مرد که اسلام تساوی را میپذیرد، اما تشابه و وحدت و یکنواختی را درزمینه حقوق زن و مرد نمیپذیرد.
مرتضی مطهری- نظام حقوق زن در اسلام- صفحه 131-128
مأخذ: دایره المعارف طهور
بازدید: ۹۲