نکاتی چند از حقوق تجارت
نکاتی چند از حقوق تجارت
نکاتی چند از حقوق تجارت
قسمت (11)
نکته 1: تبدیل تعهد مستنبط از قانون مدنی به چهار قسم تقسیم میشود:
الف. تبدیل تعهد از طریق تبدیل موضوع دین باشد.
ب. تبدیل تعهد از طریق تبدیل متعهد (دکتر کاتوزیان این نوع از تبدیل تعهد راهمان عقد ضمان میدانند.)
ج.تبدیل تعهد از طریق تبدیل مسبب یا منشأ دین
د. تبدیل تعهد از طریق تبدیل داین یا متعهد له (دکتر کاتوزیان این نوع تبدیل تعهد را همان عقد حواله میدانند.)
نکته 2: تهاتر، مطلقاً قهری است و ماهیت حقوقی آن واقعهی حقوقی قهری است و ارادهی طرفین فقط برای آمادهسازی مقدمات برای وقوع تهاتر مؤثر است. پس چه در تهاتر قضایی و چه تهاتر قراردادی و ایقاعی، تهاتر مطلقاً قهری است و فقط طرفین بهوسیلهی تبدیل تعهد یا ابراء و یا حکم دادگاه، شرایط وقوع آن را فراهم میآورند.
نکته 3: ماهیت حقوقی مالکیت مافی الذمه مانند تهاتر واقعهی حقوقی قهری است و به دو سبب به وجودمی آید:
الف. قراردادی که مطابق آن داین طلب خود را به مدیون هبه یا صلح مینماید.
ب.قهری که ویژهی جایی است که وارث به مورث مدیون باشد و مورث فوت کند که دراین صورت وارث نسبت به سهمالارثش مالک مافی الذمه میشود.
نکته 4: کسی که عمداً یا اشتباهاً چیزی را که مستحق آن نبوده است، دریافت کند ملزم است آن را به صاحبش تسلیم کند و ضامن عین و منافع آن مال است اعم از اینکه به عدم استحقاق خود عالم باشد یا جاهل.
نکته 5: هرکجا که شروع تصرف شخصی با اذن بوده باشد لکن پس از مدتی یا پس از انقضاء مهلت، منکر رابطهی امانی شود، وی در حکم غاصب بوده و یدش، از ید امانی به ید ضمانی تبدیلشده و در صورت اتلاف یا تسبیب، ضامن خواهد بود.
نکته 6: هریک از غاصبین در مقابل مالک مسؤول جبران منافع زمان تصرف خود و لاحقین خودمی باشند چه استفاده کرده باشند چه استفاده نکرده باشند، اما بین خود غاصبین هریک مسؤول منافع زمان تصرف خود است و باید از عهدهی آن برآید.
نکته 7: هریک از غاصبین که جاهل به غصبی بودن مال میباشند، پس از تأدیهی مثل یا قیمت به مالک، حق رجوع به فروشندهی خود نسبت به ثمن و خسارات را خواهند داشت اما اگر عالم بوده باشند، فقط حق رجوع به ثمن آن را از باب استیفای بلاجهت فروشنده خواهند داشت.
نکته 8: تفاوتهای اتلاف و تسبیب:
الف. در اتلاف تقصیر نقشی ندارد درحالیکه در تسبیب، تقصیر رکن مسؤولیت است.
ب.اتلاف همیشه ناشی از فعل است اما تسبیب، میتواند ناشی از فعل یا ترک فعل باشد.
ج.اتلاف تلف مستقیم مال است اما تسبیب، تلف باواسطهی مال است.
نکته 9: اصولاً در تمامی عقود، موضوع عقد باید معلوم باشد. حال در برخی عقود که قصد اولیهی طرفین در آن کسب سود است و به آن عقود مغابنهای گویند. این علم باید تفصیلی باشد و در آن دسته از عقودی که قصد اولیهی طرفین احسان و نیکی است و به عقود مسامحهای معروفاند، این معلوم بودن میتواند اجمالی باشد مثل هبه، صلح، ضمان و…
نکته 10: عقد فاسد هیچ اثری ندارد ولی بطلان عقد واجد اثراست. مراد از عقد باطل، این است که بین طرفین هیچ اثری در عالم قراردادی ایجاد نشده است؛ بنابراین عقد باطل، واجد هیچ اثر حقوقی نیست پس نمیتواند دعوایی هم از آن نشأت بگیرد. پس اگر عقد باطل واجد دعوایی نیست، صلح دعوای مبتنی بر معاملهی باطله نیز، پوچ و باطل است (ماده 765 ق.م) اما بطلان عقد یعنی ما در عالمی غیر از عالم قراردادی هستیم و به عالم قانون و الزامات قانونی میرسیم که خطمشی ما را پس از یک عقد فاسد تعیین مینماید و مثلاً ما را ملزم به رد مقبوضین به عقد فاسد میکند. پس چون بطلان عقد واجد اثرمی باشد و قانون برخی آثار را بر آن مترتب مینماید میتواند دعاوی را به وجود آورد و این دعاوی مبتنی بر معاملهی باطله نیست بلکه ناشی از بطلان معامله است و دعوا بر سر الزامات خارج از قرارداد است و این دعاوی قابل صلح میباشند.
منبع: مطالب حقوقی