نظریه های مشورتی اداره حقوقی قوه قضاییه (منتشر در پیام آموزش شماره33)
نظریه های مشورتی اداره حقوقی قوه قضاییه (منتشر در پیام آموزش شماره33)
نظریه شماره: 5148/7-6/8/1386
«اگر به تشخیص دادگاه بیم تجری مرتکب جرم احراز گردد که موجب اخلال در نظم جامعه یا خوف باشد (مانند چاقوکشی) صدور حکم به حبس تعزیری وفق تبصره قانونی مزبور بلامانع است. درخصوص ماده یک الحاقی به قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 12 مهرماه سال 1312 با اصلاحات بعدی، اگر چه دادگاه در حدود صلاحیت خود مکلف به رسیدگی و صدور حکم به همان جرمهایی میکند که در کیفرخواست قید شده و خارج از آن حق رسیدگی ندارد ولی این بدان معنی نیست که دادگاه نمیتواند بر اساس تشخیص و تطبیق جرم با مجازات که خود تشخیص میدهد از رسیدگی خودداری کند. لذا با توجه به عنوان جرم و تفهیم آن و پس از اخذ دفاعیات متهم، حکم مقتضی را صادر نماید.»
نظریه شماره: 606/7-10/2/1387
«میزان محکومیت تعیین شده در حکم، ملاک استفاده از آزادی مشروط، است نه مدت محکومیتی که با توجه به عفو مقام رهبری قابل اجراء گردیده است.»
نظریه شماره: 1207/7-31/2/1387
«با عنایت به ماده (308) قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری و ماده (729) اصلاحی 1377 قانون مجازات اسلامی که به موجب آن تمام قانون مجازات عمومی و اصلاحات و الحاقات آن منسوخ است، تقسیم جرایم به خلاف و جنحه و جنایت، منتفی است و منظور از جنحه که در ماده (6) قانون اصلاح پارهای از قوانین دادگستری آمده است، جرایمی است که حداکثر مجازات آنها تا سه سال حبس باشد و شامل جرایمی که مجازات بیشتری دارند، نمیباشد. بنابراین جرایمی که حداکثر مجازات آنها تا سه سال حبس باشد مشمول مقررات ماده (22) قانون اصلاح پارهای از قوانین دادگستری که به قوت خود باقی است، بوده و دادستان میتواند وفق مقررات قانونی اقدام نماید.»
نظریه شماره 1207/7-31/2/1387
«منظور از اولین جلسه، اولین جلسه رسیدگی دادگاه است بدین معنی چنانچه پرونده در دادسرا مطرح بوده و منتهی به صدور کیفرخواست شده باشد، دادستان مجاز است تا اولین جلسه رسیدگی دادگاه، قرار تعلیق تعقیب کیفری متهم را صادر نماید.»
نظریه شماره: 1207/7-31/2/1387
«چنانچه دادستان به دادیار جانشین خود اجازه صدور قرار تعلیق کیفری متهم را داده باشد، در این صورت لزومی به موافقت دادستان نمیباشد، در غیر این صورت قرار تعلیق تعقیب کیفری صادره از سوی دادیار باید به موافقت دادستان برسد.»
نظریه شماره: 749/7 – 15/2/1387
«هرچند مرحله واخواهی، ادامه رسیدگی مرحله بدوی است معذالک نظر به اینکه مطابق ماده (11) قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری، شاکی میتواند تا قبل از اعلام ختم دادرسی، دادخواست ضرر و زیان بدهد و چون حکم غیابی نسبت به شاکی، حضوری است بنابراین شاکی تکلیف دارد تا قبل از اعلام ختم دادرسی دادخواست خود را تقدیم دادگاه نماید و لذا در مرحله واخواهی که بعد از اعلام ختم دادرسی، مرحله بدوی است، قبول دادخواست ضرر و زیان نمیتوان قابل قبول باشد.»
نظریه شماره: 1043/7-23/2/1387
«هرگونه تغییر در شماره شاسی، موتور یا پلاکهای موتور و شاسی وسایل نقلیه موتوری که از سوی کارخانه سازنده حک یا نصب شده است بدون تحصیل مجوز اداره راهنمایی و رانندگی، عمل مجرمانه تلقی میشود و طبق ماده (720) قانون مجازات اسلامی، قابل تعقیب و مجازات است. لازم است با استفاده از کارشناسان مجرب و تجهیزات پیشرفته نسبت به مشخص کردن شمارههای اصلی اقدام و تعیین تکلیف شود. در صورت غیرقابل تشخیص بودن امر مذکور، با توجه به اینکه خارج کردن شماره موتور یا شاسی از وضعیت اصیل اولیه، دلیل ارتکاب جرم تلقی میشود و موضوع از این حیث با مقررات ماده (10) قانون مجازات اسلامی انطباق دارد، مشخص کردن وضعیت وسیله نقلیه بر پایه مقررات ماده (10) مرقوم بلااشکال است.»
نظریه شماره: 740/7-15/2/1387
«چنانچه مرجع رسیدگی کننده احراز کند که موضوع اعلام شده در صورت جرم بودن خارج از صلاحیت او است باید قرار عدم صلاحیت صادر کند.»
نظریه شماره: 740/7-15/2/1387
«در صورتیکه در پروندهای که موضوع آن یکی از جرایم قابل گذشت است و به نظر قاضی رسیدگی کننده، عمل انتسابی جرم نباشد لیکن شاکی گذشت نماید، قرار موقوفی تعقیب صادر
میگردد.»
نظریه شماره: 326/7-28/1/1387
«هر چند به موجب ماده 51 قانون مجازات اسلامی، جنون در حال ارتکاب جرم از هر درجه که باشد، رافع مسئولیت کیفری است ولی تشخیص این امر که عقبماندگی ذهنی از مصادیق ماده مرقوم بوده و عقبمانده ذهنی که مرتکب جرم شده فاقد مسئولیت است، پس از تحقیق و کسب نظر پزشک متخصص، به عهده دادگاه یا قاضی رسیدگی کننده میباشد.»
نظریه شماره: 429/7-3/2/1387
«با عنایت به ماده (217) قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری و تبصره (2) آن، در جرایمی که جنبه حقاللهی نداشته و اخذ توضیح از متهم به نظر دادگاه ضروری نباشد، دادگاه میتواند اقدام به صدور رأی غیابی نماید. بنابراین در بزه رابطه نامشروع که مجازات آن تعزیر شرعی و دارای جنبه حقاللهی است، نمیتوان حکم غیابی صادر نمود.»
نظریه شماره: 362/7-1/2/1387
«در جرایم موادمخدر، مقررات آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری از جمله ماده (277) این قانون قابل اجراء نیست و فقط طبق مقررات قانون اصلاح قانون مبارزه با موادمخدر مصوب 1376 مجمع تشخیص مصلحت نظام و آییننامه این قانون عمل میشود. لذا در صورت وجود و احراز جهات مخففه به استناد ماده (38) قانون مذکور فقط در زمان صدور حکم میتوان مجازات را تخفیف داد نه بعد از آن. تبصره ذیل ماده مذکور، اعمال تخفیف را پس از صدور حکم، در مورد خاص تجویز نموده است.»
نظریه شماره: 209/7-26/1/1387
«با توجه به مواد مندرج در فصل اول از باب اول کتاب سوم قانون مجازات اسلامی خصوصاً اطلاق مواد (205-207-209) این قانون، دختر مقتوله که به سن بلوغ شرعی رسیده است، حق تقاضای قصاص پدر خود را به جهت قتل عمد مادرش دارد. النهایه با توجه به قسمت اخیر ماده (209) و نیز فقرات مندرج در مواد (264) و (258) قانون مجازات اسلامی، قصاص قاتل موکول به پرداخت فاضل دیه و نیز دیه سهم عفوکنندگان به قاتل میباشد.»
نظریه شماره: 815/7-17/2/1387
«چنانچه ابلاغ بازخرید ایام خدمت کارمندی صادر شود و در رابطه با جرمی که قبلاً مرتکب شده، محکوم به انفصال دائم از خدمات دولتی شود حکم محکومیت مزبور باید در مورد وی اجراء شود و صدور حکم بازخریدی، تأثیری در قضیه ندارد و نمیتواند مانع اجرای حکم انفصال دائم از خدمات دولتی شود. ضمناً استرداد کسور بازنشستگی مستخدمینی که حکم قطعی انفصال دائم از خدمات دولتی درباره آنان صادر شده است منع قانونی ندارد.»
نظریه شماره: 5301/7-23/6/1382
«1- اگر خواهان قبل از جلسه دادرسی فوت کند، دادگاه قرار توقیف دادرسی را صادر و پس از تعیین جانشینان متوفی و درخواست ذینفع، جریان دادرسی ادامه مییابد.
2- تقاضای خوانده برای رفع تأمین در صورتی پذیرفته میشود که موجب تأمین مرتفع شده باشد.»
نظریه شماره: 5269/7-23/6/1382
«به صرف فوت خواهان و صدور قرار توقیف دادرسی و عدم تعیین جانشین متوفی از جانب خوانده، دادگاه نمیتواند قرار تأمین خواسته را ملغی نماید.»