نزاع و درگیری،علل و نتایج آن
نزاع و درگیری،علل و نتایج آن
نزاع و درگیری،علل و نتایج آن
دکتر علی حسین زاده
نزاع و درگیری؛ رخداد؛ واقعه یا واکنشی است اغلب هیجانی که فرد در مواقع عصبانیت از خود نشان میدهد و غالباً موجب توهین؛ فحاشی؛ ضربوشتم و مصدومیت میشود.
خشونت خیابانی استفاده از نیروی فیزیکی توسط فرد یا افرادی در مکانهای عمومی است. تقریباً یکسوم این جرایم در خیابان و محیطهای باز صورت میگیرد و اشکال مختلفی دارند، ازجمله سرقت (با یا بدون آسیب)، مزاحمت نوامیس، زورگیری، نزاع سطحی منجر به ضربوجرح، تهدید با انواع سلاح سرد، قتل، تجاوز و… گرچه بسیاری از خشونتهای خیابانی مربوط به اراذلواوباش است، ولی افراد عادی زیادی هم بهطور ناخواسته به بهانههای واهی درگیر زدوخوردهای بیمورد با یکدیگر میشوند، تصادف دو خودرو – خریدوفروش، طلب پول و… همین موضوع خشونت خیابانی را به یک مسأله و مشکل برای سلامت عمومی تبدیل کرده است.
همچنین نزاع بر خواسته از خشونت موجب آسیبهای غیر کشنده و ناتوانیهای دائم یا موقت نیز میشود. برخی از قربانیانی که در بیمارستانها تحت درمان قرارگرفتهاند، در ساختمانهای عمومی یا در خیابان جراحت و زخم چاقو و خنجر برداشته بودهاند. آسیبهایی که موجب ناتوانی دائمی میشوند، تأثیرات اجتماعی، احساسی و اقتصادی زیادی برای فرد آسیبدیده به دنبال خواهد داشت. به زنان و کودکان نیز آسیبهای جدی وارد میشود.
نزاع بار مالی نیز به دنبال دارد. آسیبهای ایجادشده (در زدوخوردها) موجب پرداخت دیه شده و هردو طرف را بهواسطه رفتن به کلانتری، دادسرا و… از کار یا تحصیل بازمیدارد. اجتماع نیز بار اقتصادی این خشونتها را متحمل خواهد شد.
مطابق آمار پزشکی قانونی در سال 1393 میانگین روزانه 1600 شهروند به دلیل نزاع به پزشکی قانونی مراجعه کرده و تشکیل پرونده میدهند که دراین میان تهران جلودار آمارهاست؛ یعنی هر ساعت حدود 66 نفر باهم درگیر شده که این درگیری منجر به جرح میشود!
آمارهای پزشکی قانونی میگوید تنها در سال 93؛ 590 هزار شهروند به دلیل ضربوجرح در نزاع راهی پزشکی قانونی شدند و این آمار بسیار نگرانکننده است.
نکتهای که حائز اهمیت است؛ رقم سیاه این رخداد است که احتمالاً آمار وقوع آن را چندین برابر خواهد کرد.
ضمن اینکه آمار گفتهشده مربوط به ضربوجرح است و موارد منجر به قتل دراین آمار لحاظ نشده است.
دلایل وقوع نزاع؛ ویژه نزاعهای خیابانی را میتوان برحسب مناطق مختلف به چند دسته تقسیم کرد:
- دلایل فرهنگی:
این پدیده در کشور ما که دارای بافت جمعیتی چند قومیتی است، بهعنوان پدیدهای مسئلهساز ظاهر میشود. پدیده نزاعهای فردی در مناطقی از کشور که بهشدت متأثر از ارزشهای سنتی و طایفهای خود میباشند و گرایش و پایبندی کمتری نسبت به قانون دارند، بیشتر مشهود است.
از سوی دیگر، متأسفانه هنوز خشونت و نزاع ازجمله موضوعاتی است که در فرهنگ بعضی از هموطنان، شاخص قدرت و یا دفاع از منزلت اجتماعی و فرهنگی و حیثیت خانوادگی محسوب میشود.
عمده دلایل فرهنگی و اجتماعی نزاعهای خیابانی از قرار زیر است:
– فقدان آموزش
– عدم ارائه الگوهای مناسب جهت پر کردن اوقات فراغت افراد
– بیکاری یا نداشتن شغل مناسب
– سطح پایین میزان تحصیلات در نقاط آلوده، بیسوادی یا کمسوادی و عدم آگاهی از عواقب سوء نزاع
– عدم برنامهریزی مناسب برای اوقات فراغت جوانان
– ضعف قانون و عدم اعتماد به قانون
– پائین بودن آستانه تحمل افراد
– وجود وضعیت آنومیک در جامعه و ضعف هنجارها در نظارت به رفتارهای افراد
– رواج استفاده از ماهواره و تماشای برنامههای که خشونت و پرخاشگری را ترویج میکنند.
2–عوامل فردی
– اختلالات تکانهای داشتن تیپ شخصیتی ستیزهجو
– فقر عاطفی، ناکامی، حسادت، خودنمایی، جامعهپذیری نامناسب، نداشتن مهارت ارتباط و توسل بهزور جهت احقاق حق
-با عنایت به اینکه مردان تمایل بیشتری به ابراز قدرت دارند و در ابراز خشونت در محیط خارج از منزل بیپرواتر عمل میکنند؛ به نظر این قشر بیشتر دچار درگیریهای خیابانی شده و بانوان به دلیل ضعف بدنی و نوع فرهنگ جامعه کمتر در انظار اقدام به درگیری مینمایند.
3- عوامل محیطی
– زندگی در مناطق حاشیهای و جرم خیز
– وجود گروههای خشونتطلب در قالب اراذلواوباش در منطقه و آشنایی و ورود برخی از جوانان به این گروهها
– زندگی در مناطق کوهستانی و بد آبوهوا یا مناطق گرم و خشک
دلایل وقوع نزاعهای خیابانی از منظر جامعهشناسی جنایی:
1- نظریه فشار اجتماعی
از این نظریه بانام فشار ساختاری نیز یاد میشود. این نظریه، عامل انحرافات اجتماعی را فشارهای اجتماعی وارده بر فرد میداند.
فشارهایی که بهطور عمده ناشی از فقر ایجاد میشود. جامعه شناسان، ساختارهای اجتماعی نامناسب را عامل ایجاد و تشدید چنین فقر تحمیلی بر فرد میدانند.
این نوع فشار اجتماعی موجب عدم موفقیت فرد در دستیابی به اهدافش در زندگی میگردد؛ و همین امر میتواند زمینه را برای گرایش به آسیبهای اجتماعی مختلف فراهم سازد.
این نظریه بهطور رسمی در سال 1983 توسط رابرت مرتن مطرح گردید که با توجه به نظریهی فشار مرتن، افراد طبقهی پایین احتمال زیادی دارد که به رفتارهای انحرافی دست زنند.
زیرا جامعه آنان را ترغیب میکند تا به دنبال تحقق اهدافشان باشند بدون آنکه ابزارها و امکانات لازم را برای این کار فراهم سازد.
از دیگر نمودهای فشار اجتماعی؛ کاهش آستانه سطح تحمل است.
سطح تحمل بین ساکنان شهرهای بزرگ و شلوغ مانند تهران کاهشیافته و کوچکترین بیتوجهی به حقوق یکدیگر باعث درگیری و نزاع میشود. از سوی دیگر در شهرهای بزرگ سرعت تردد بالاست یعنی افراد همیشه سعی میکنند در کمترین زمان ممکن به مقصد خود برسند تا با تأخیر روبهرو نشوند. این موضوع در فرد ایجاد استرس میکند، حال این فرد در محیط کار با اتفاقات تنشزا روبهرو میشود که این فشارهای روانی بیش از ظرفیت و توان روانی فرد است. بعد از یک روز پرتنش و خستهکننده، فرد مستعد درگیری است و با کوچکترین برخوردی از خود واکنش نشان میدهد. در اخبار دیدهاید فردی به دلیل اینکه چرا به او نگاه چپ شده، نزاعی مرگبار را رقمزده است. این نگاه شاید ازنظر ما عادی بوده، اما ازنظر متهم که وجودش پر از استرس و تنش است، عاملی برای تخلیه این انرژی منفی است.
2-الگوی کنترل اجتماعی هیرشی
این الگو که گاه بانام نظریه پیوند از آن یاد میشود، پیدایش کجروی را معلول ضعف همبستگی در گروهها و نهادهای اجتماعی و نیز تضعیف اعتقادات و باورهای موجود در جامعه برمیشمرد. نتیجهای که هیرشی از تحلیل خویش میگیرد آن است که جامعه یا گروهی که در میان اعضای آن وابستگیهای متقابل و قوی، وجود داشته باشد، بیش از جامعه یا گروهی قادر به اعمال کنترل بر اعضای خود خواهد بود که اعضای آن بستگی محکمی باهم نداشته باشند. هیرشی معتقد است که چهارعنصر اصلی باعث پیوند فرد و جامعه میشوند.
1)- وابستگی
2)- تعهد
3)- درگیری
4)-باورها.
عنصر وابستگی، بیانگر میزان وابستگی فرد به اشخاص دیگر در خانواده، محیط و نهادهای اجتماعی است. به نظر هیرشی، کسانی که به دیگران علاقه و توجه دارند رفاه و احساسات آنان را در نظر میگیرند و بااحساس مسئولیت نسبت به این افراد و حفظ ارتباط با آنها عمل میکنند. ایشان بر همین اساس یادآور میشود که افراد فاقد این وابستگی نگران آن نخواهند بود که روابط اجتماعی آنان به خطر افتد.
3–نظریهی یادگیری
این نظریه اشاره به این امر دارد که انحراف رفتاری است آموختهشده. بهعبارتدیگر فرد یاد میگیرد که چگونه دست به انحرافات اجتماعی بزند. بروس کوئن دراین زمینه نظر جالبی دارد و میگوید: ادوین ساترلند که این نظریهی معروف را مطرح ساخته است؛ دراین نظریه بر نقش دوستان ناباب و معاشران نامطلوب در گرایش به رفتارهای انحرافی تأکید کرده است. ساترلند معتقد است اگر افراد با گروهها و یا دوستانی که معتقد به انجام رفتارهای انحرافیاند بیشتر از افراد غیر معتقد معاشرت کنند، زمینهی بروز انحرافات اجتماعی در آنها بیشتر میشود.
نزاع در قانون مجازات اسلامی
در قانون مجازات اسلامی؛ برای نزاع در ماده 615 کتاب پنجم (تعزیرات) جرمانگاری صورت گرفته است؛ لکن مطابق تبصره همین ماده؛ اعمال این مجازات مانع از رسیدگی و صدور رأی در مورد قصاص و دیه نیست.
بنابراین باید در عالم ثبوت (که اغلب به اثبات نیز میرسد)؛ موارد ذیل را مدنظر قرارداد:
- عمدی بودن جنایت (در صورت وقوع)
با عنایت به ماده« 290 ق م ا »که اقسام جنایت عمدی را تعریف نموده است؛ و با توجه به اینکه در نزاع خیابانی؛ هدف ضربات شخص معین یا فردی نامعین از یک جمع است (در نزاعهای گروهی)؛ چنانچه ضربه یا ضربات وارده منجر به جنایت شود؛مستند به بند الف این ماده؛ این جنایت عمدی و حسب مورد مرتکب به قصاص یا دیه محکوم خواهد شد.
از نمونههای بارز این مورد میتوان به نزاع منجر به قتل معروف به جنایت سعادتآباد و.یا نزاع منجر به قتل مرحوم روحالله داداشی اشاره کرد که در هر دو مورد ضاربین؛ به جرم ارتکاب قتل عمد؛ محکومبه قصاص شده و حکم در مورد آنها اجرا گردید
2– محکومیت به حد قذف:
با توجه به اینکه در نزاعهای خیابانی؛ غالباً طرفین با الفاظ رکیکی همدیگر را خطاب قرار میدهند؛ ممکن است عمل آنها منطبق با ماده 245 قانون مجازات اسلامی 1392 بوده و مستند به ماده 250 همین قانون محکومبه تحمل هشتاد ضربه شلاق حدی گردند
3– توهین:
چنانچه الفاظ رکیک استفادهشده در نزاع؛ مستوجب حد قذف نباشد؛ مرتکب مطابق ماده 608 کتاب پنجم (تعزیرات) قانون مجازات اسلامی به مجازات شلاق یا جزای نقدی محکوم خواهد شد
4– تخریب
در برخی موارد؛ نزاعهای خیابانی منجر تخریب اموالی از قبیل اتومبیل؛ ویترین مغازهها و…. میشود که دراین صورت مرتکب علاوه بر جبران خسارت مستند به ماده 677 قانون تعزیرات به شش ماه تا سه سال حبس محکوم خواهد شد
راههای کاهش و پیشگیری از نزاع خیابانی:
- معین بودن ساعت کار و در نظر گرفتن فرصت کافی برای استراحت:
در بسیاری از کشورهای پیشرفته؛ افراد ساعات محدود و معینی را به کار اشتغال داشته و زمان مناسب جهت استراحت و تفریح را در اختیاردارند.
این شرایط در کشور ما به دلیل مکفی نبودن دستمزدها و فشار اقتصادی وارده بر افراد؛ عملاً مهیا نیست و افراد جهت تأمین معیشت مجبورند در چند نوبت یا چند شغل کار کنند که همین امر موجب ایجاد فشار روحی شده و فرد را مستعد خشونت میکند.
2– ایجاد فرصت اشتغال برای جوانان:
همانگونه که عرض شد؛ بیکاری و پرسه زدن جوانها در اماکن عمومی؛ موجب ایجاد خشونتهای خیابانی میشود.
در اینجا بیمناسبت نیست گریزی به نظریه شاو و مک کی بزنم که معتقد بودند تا محیط اجتماعی اصلاح نشود؛ تنبیه بزهکار فایده نخواهد داشت؛ بنابراین تا بسترهای مناسب جهت اشتغال به امور سالم برای جوانان فراهم نشود؛ این معضل قابلحل نخواهد بود.
3- آموزش مهارتهای کنترل خشم
یکی از عوامل مهم و شاید مهمترین علت ایجاد نزاع خیابانی؛ عدم مهارت در کنترل خشم است.
بنابراین لازم است این مهارتها در سطوح مختلفی مانند مدارس؛ دانشگاهها؛ اماکن نظامی (ویژه خدمت سربازی)؛ آموزشهای ضمن خدمت کارکنان؛ آموزشگاههای رانندگی و…. تدریس شود.
در مورد افزایش نزاعهای خیابانی در بین بانوان نیز لازم به توضیح است که جامعه ایرانی در یک دوره گذار قرار دارد.
دورانی که زنان تلاش میکنند تا ثابت کنند در فعالیتهای اجتماعی نهتنها چیزی از مردان کم ندارند؛ بلکه از آنان بهتر نیز میباشند. دراین راستا خواهناخواه دچار فشارهای روحی و اجتماعی عدیدهای میشوند و این فشارها جایی طاقت آنها را تمام میکند. ویژه آنکه علاوه بر نقش اجتماعی؛ پس از ورود به منزل وظایف همسری و مادری را نیز باید بر دوش بکشند. تمام این فشارها موجب بروز خشونت در قالبهای مختلف گردیده که یکی از آنها نزاع است.
منبع: گروه فوق تخصصی جامعهشناسی جنایی
بسیار عالی بود.
متشکرم