مجلس شورای ملی، پیش از ظهور پهلوی اول
مجلس شورای ملی، پیش از ظهور پهلوی اول
مجلس شورای ملی، پیش از ظهور پهلوی اول
هرچند مجلس بهعنوان مناسبترین بستر جهت اصلاحات مدنظر مشروطهخواهان بود، اما در مرحله عمل، نظرات نخبگان و سران مشروطه نسبت به آن متفاوت از کار درآمد. در عصر دوم و سوم مشروطه، رضاشاه و محمدرضاشاه از طرفی بر ضرورت تحقق اندیشههای مشروطهخواهی و حکومت قانون صحه میگذاشتند و از سوی دیگر میخواستند خود را پادشاهی مقتدر و سنتگرا نشان دهند ازاینرو چندان پایبند اصول پارلمانتاریستی و مشروطهخواهی نبودند.
در دوره پهلوی اول و دوم، مجلس بهطور کامل تحت سیطره شاه بود. آنها و همفکرانشان درصدد بودند ظاهر قانون اساسی را رعایت کنند و مجلس را دایر و سرپا نگهدارند، اما مجلس در تمام این دوران مهر تأییدی برای اعمال و اوامر شاهانه بهحساب میآمد. جایگاه مجلس در دوره مشروطه درنتیجه مبارزات گسترده مردم و اتحاد و اتفاق طبقات مختلف در برابر استبداد حاکم، سرانجام در تاریخ 14 جمادیالثانی 1324، فرمان مشروطیت توسط مظفر الدین شاه صادر شد. این مسأله در ابتدای امر با استقبال مردم و آزادیخواهان مواجه شد؛ زیرا بهصراحت به تشکیل مجلس شورای ملی و تدوین نظامنامه انتخاباتی اشارهکرده بود، اما پس از انتشار فرمان، مشروطهخواهان آن را کافی ندانسته و به جمعآوری نسخ فرمان پرداختند؛ چون نهتنها از توده مردم یعنی ملت نامی در آن برده نشده بود که برخی مفاد آن نیز دارای ابهام بود و این احتمال وجود داشت که مورداستفاده سوء مخالفان مشروطیت قرار گیرد. براثر اعتراضات وارده، مقرر شد جلسه مشترکی بین نمایندگان آزادیخواهان و مشیرالدوله تشکیل شود و درباره نکات مبهم فرمان، بحث و تبادلنظر صورت گیرد و درنتیجه این جلسه و با همکاری صدراعظم، مظفر الدین شاه فرمان دیگری صادر کرد که متمم فرمان نخست بود.
انتشار این فرمان با رضایت عمومی و پایان تحصن سفارت انگلیس و مهاجرت قم همراه بود. در 27 جمادیالثانی 1324، جلسهای با دعوت دولت و با حضور علما، وزیران، درباریان، رجال، تجار معروف و اصناف تشکیل شد؛ این جلسه برای افتتاح مجلس موقتی بود که میبایست نظامنامه انتخابات و سایر امور مربوط به مجلس را موردبررسی و تصویب قرار دهد. افراد این مجلس اگرچه عنوان نمایندگی ملت را از طریق انتخابات عمومی نداشتند، اما ازنظر تاریخی دارای اهمیت زیادی بودند؛ زیرا از این جلسه بهعنوان نخستین مجلس مؤسسان و نخستین مجلس شورای ملی یادشده است. مجلس مزبور که به نام «مجلس موقتی» معروف شده بود، هفتهای دو بار تشکیل جلسه میداد و کمیتهای را مأمور تدوین نظامنامه انتخابات کرد. به این صورت مشروطیت سبب ورود ایرانیان به دنیای جدید شد و فصل نوینی را در مناسبات اجتماعی ـ سیاسی ملت ایران گشود. با این نهضت، استبداد مهار شد و نهادهای دموکراتیک پدیدار گشت. در رأس این نهادها مجلس قرار داشت که اساس نظام مشروطه بهحساب میآمد و ازآنجاکه پایه و اساس حکومت از ملت و اراده عمومی ناشی میشد و این امر در مجلس متجلی میگردید، نماد واقعی مشروطیت و رکن رکین آن محسوب میشد. جایگاه واقعی مجلس نه به دلیل ترکیب نمایندگان آن که ریشه در مبانی حقوقی نظام مشروطه و ملهم از قانون اساسی آن بود که درصدد بود تا از بروز دیکتاتوری به هر شکل ممکن جلوگیری شود و مجلس را در موضعی برتر قرار دهد. به این دلیل در قانون اساسی هیچ سازوکاری بهمنظور انحلال مجلس توسط شاه در نظر گرفته نشده بود بهطوریکه سید حسن تقی زاده، از مجلس بهعنوان یک «دیکتاتور روشنگر» نام میبرد.
در این دوره، مجلس بهعنوان مرکز ثقل تحولات کشور ایفای نقش میکند، چنانچه سرگذشت دلخراش مجالس نخستین عهد مشروطه، خود حاکی از نقش و اهمیت بسزای این نهاد است. جایگاه بلند مجلس در نظام مشروطه تا مدتها این نهاد را به صحنهگردان اصلی رویدادها و جریانهای جاری کشور تبدیل کرد و درعینحال، به علت وظایف و اختیارات گستردهاش، از درون و بیرون تحتفشارهای مضاعف قرار داشت و به کانون بحران تبدیلشده بود.
هر تنش سیاسی یا اقتصادی بر فعالیتهای مجلس اثر مستقیمی داشت و حاد بودن این بحرانها گاه مجلس را تا آستانه انحلال پیش میبرد؛ تجربه سه مجلس آغازین مشروطه، مؤید این مطلب است. فترتهای طولانی و جلوگیری از افتتاح بهموقع مجلس و تقلبات انتخاباتی در این دوران از اهمیت مجلس حکایت میکرد. تکامل نایافتگی بسترهای دموکراتیک از یکسو و حضور قوی اقشار اجتماعی ماقبل مدرن از سوی دیگر، مجلس را به میدان منازعات قدرتطلبانه و کشمکشهای صنفی و سیاسی تبدیل نمود که پیامدهای آن افزایش بحران و ناپایداری سیاسی بود. این وضعیت با ظهور پهلوی اول و ورود روشنفکران و تحصیلکردهها به مجلس تا حد قابلتوجهی تغییر یافت و مجلس به وظایف خویش، صرفنظر از تعصبات و منفعتطلبیهای موهوم گذشته معطوف گشت.
منبع: وب سایت روزنامه دنیای اقتصاد