صداقت
صداقت
لطیفه حقوقی
صداقت
محمدرضا محمدی جرقویهای
س: من آقای عباسی هستم که به واسطه شکایت موکل شما متهم به ضرب و جرح موکلتان شده ام .
س: به خاطر ندارم؟
مشاور: همان که موکلتان رئیس زنم بوده و زنم را اذیت کرده بود. بعد که عده ای با سر و صورت بسته او را زده اند، بنده را متهم کرده اند که در دفاع از همسرم، رئیس او را زده ام.
مشاور: آهان یادم آمد، حالا چه فرمایشی دارید؟
س: خواستم بگویم جناب وکیل، آخرتی هم هست، به خدا من بی گناهم و اصلاً قبلاً رئیس خانمم را ندیده بودم و با او کاری نداشتم.
مشاور: اگر واقعاً قبلاً او را ندیده بودی، چرا در مواجهه حضوری بلافاصله او را شناختی؟
س: به خدا قبلاً او را ندیده بودم . از روی اداهایی که همسرم در خانه از رئیسش در آورده بود، آن روز ندیده او را شناختم.
-بوق… بوق … بوق.
س: من آقای عباسی هستم که به واسطه شکایت موکل شما متهم به ضرب و جرح موکلتان شده ام .
س: به خاطر ندارم؟
مشاور: همان که موکلتان رئیس زنم بوده و زنم را اذیت کرده بود. بعد که عده ای با سر و صورت بسته او را زده اند، بنده را متهم کرده اند که در دفاع از همسرم، رئیس او را زده ام.
مشاور: آهان یادم آمد، حالا چه فرمایشی دارید؟
س: خواستم بگویم جناب وکیل، آخرتی هم هست، به خدا من بی گناهم و اصلاً قبلاً رئیس خانمم را ندیده بودم و با او کاری نداشتم.
مشاور: اگر واقعاً قبلاً او را ندیده بودی، چرا در مواجهه حضوری بلافاصله او را شناختی؟
س: به خدا قبلاً او را ندیده بودم . از روی اداهایی که همسرم در خانه از رئیسش در آورده بود، آن روز ندیده او را شناختم.
-بوق… بوق … بوق.
بازدید: ۸۷